تعالیم اجتماعی دیانت بهائی: تعدیل معیشت و حل مشکلات اقتصادی
زندگی انسان، از دو بعد جسمانی و روحانی تشکیل شده است؛ از این روی تعالیم و آموزه های دیانت بهائی نیازهای انسان را از دو جنبه جسم و روح در دو قالب فردی و اجتماعی مد نظر دارد و سعی دارد کمال بشری را با هماهنگی و تعادل در همه جوانب حیات تامین کند.
تعدیل معیشت و حل مشکلات اقتصادی جهان نیز یکی دیگر از تعالیم اجتماعی آئین بهائی است و تعالیم و پیشنهاداتی در جهت نوسازی ساختار اقتصادی انسان چه در حوزه فردی و چه اجتماعی مطرح شده است که در ذیل به معرفی برخی از آنها می پردازیم:
آموزه های فردی:
- آئین بهائی حد متعادلی از رفاه و ثروت را لازمه بقای انسان می داند و حصول ثروت را بعد از سن بلوغ، برای هر کسی ضروری می داند. در عین حال تاکید می کند که اگر این ثروت از راه کار و تلاش فرد در عرصه صنعت، تجارت، کشاورزی و یا هنر به دست آید، بسیار ممدوح است.
- کار و کوشش از جایگاه ویژه ای در این آئین برخوردار است، چنانچه هر نفسی چه زن و چه مرد، صرف نظر از میزان رفاه و ثروت، به کار کردن تشویق می شود. البته شرایط کار نیز از اهمیت خاصی برخوردار است. کار در دیانت بهائی منفعت رسانی به خود فرد و خدمت به اجتماع تعریف می شود.
- نظر به اهمیت کار و تلاش، تکدّی و گداپروری هر دو حرام شمرده می شوند و کمک رسانی به فقرا نه به صورت مستقیم و فردی، بلکه از طریق دولت ها و سازمان های مدنی انجام خواهد پذیرفت.
- حرص و آز، مذموم شمرده می شود و قناعت تشویق می شود. با این حال قناعت به معنای نفی سخت کوشی و توجیه کسالت و تنبلی نیست، بلکه راضی شدن به سهم خود و چشم ندوختن به مال دیگران و صبر و استقامت در تنگدستی است.
- در آثار بهائی، ارتشاء ( رشوه دادن یا گرفتن) در هر دو صورت به شدت محکوم می شود. می دانیم که ارتشاء در هر سطحی یا به هر عنوانی، ریشۀ فساد اقتصادی در جامعه است.
- در آموزه های بهائی، بهائیان تشویق می شوند تا در هر کاری که به عهده می گیرند، به روزمرّگی و یکنواختی قانع نشوند بلکه سعی کنند با ابتکار و خلاقیت، تحول و تکاملی در آن کار ایجاد نمایند.
- یکی از مهم ترین احکام بهائی، پرداخت حقوق الله است. هر فردی مسئولیت دارد در صورتی که ثروت و درآمدش به حد مشخصی برسد، 19% از ثروت مازاد بر نیاز خود را به عنوان حقوق الله به صندوق جامعه تقدیم کند. این حکم علاوه بر اینکه سبب تطهیر اموال و برکت می شود، از انباشت ثروت نیز جلوگیری می کند و به مصارف مورد نیاز جامعه خواهد رسید.
آموزه های اجتماعی:
- تعلیم و تربیت عمومی و اجباری از سویی موجب ازالۀ بی سوادی و جهالت می گردد و از سوی دیگر سبب پرورش و شکوفایی استعدادهای انسان می گردد و تاخّر و فاصله فرهنگی را در کشورهای فقیر و غنی از میان می برد و راه را برای توسعه موزون اقتصادی- اجتماعی و فرهنگی می گشاید.
- نظام مالیاتی بهائی، شامل تخصیص مالیات بر درآمد مازاد بر نیاز (بیش از حد متوسط) می شود. نظام مالیاتی علاوه بر اینکه با سیر تصاعدی نسبت به افزایش درآمد، سبب کنترل انباشت ثروت در سطوح غنی جامعه می شود از سویی نیز با انتقال مالیات به صندوق ویژه ای، با حمایت از اقشار کم درآمد و ضعیف جامعه، فقر و ضرر و زیان مادی را جبران می کند.
- یکی از منابع مهم کسب ثروت، میراث خانوادگی است. گرچه در احکام بهائی، هر کس حق دارد به دلخواه دارایی خود را تقسیم کند ولی در صورت عدم وجود وصیت نامۀ معتبر، قوانین بهائی، ثروت فرد را در 7 طبقه (فرزندان، همسر، پدر، مادر، خواهر، برادر و معلم) توزیع می کند و هر طبقه سهم مشخصی از ثروت را به دست می آورد.
- اصلاح روابط بین کارفرمایان و کارگران نیز از جمله مهم ترین مسائل اقتصاد امروز است. در تعالیم بهائی تاکید شده است که کارفرمایان باید کارگران خود را در سود کار و سرمایه سهیم کنند. این مسئله انگیزۀ بهتر کار کردن را در کارگران افزایش می دهد و نیز از طرف دیگر سبب سودآوری بیشتر تولید می گردد و کارفرما را نیز منتفع می گرداند. از سوی دیگر، کارگران نیز باید از کارفرمای خود حمایت نمایند، اعتصاب و درگیری راه مناسبی برای احقاق حقوق نیست، زیرا هر دو طرف را متضرر می سازد، بلکه باید از طریق تشکیل سندیکاها و نیز دادگاه های رسیدگی به امور کارفرمایان و کارگران، در بین این دو صلح و آشتی و همدلی ایجاد کرد.
آموزه های بهائی در سطح اقتصاد جهانی:
- بسیاری از مسائل اقتصادی تنها در سطح بین المللی قابل حل و فصل است از آن جمله می توان به مسائل پیرامون محیط زیست، وام ها و کمک های اقتصادی به کشور های فقیر، استفاده از منابع طبیعی مانند دریاها و ... اشاره کرد. به این خاطر لزوم تشکیل نظامی جهانی که با دیدی کلی، جهان شمول و عادلانه ضروری به نظر می رسد. با این حال ادارۀ امور اقتصادی جهان نمی تواند تنها از طریق سازمان های فراملیّتی صورت گیرد بلکه نظامی متشکل از واحدهای ملی که به صورت فدرال اداره می گردد قادر است که با ملحوظ داشتن منافع ملی، نگاهی نیز به مسائل بین المللی و داد و ستد جهانی داشته باشد.
- آئین بهائی جامعه طبقاتی را می پذیرد زیرا تفاوت مراتب که نمایانگر تنوع و تفاوت های فردی و گروهی جامعه است، اجتناب ناپذیر است. بنابراین اقتصاد بهائی نمی تواند با نظام های کمونیستی که بر پایه نابودی طبقات و مساوات و یکسان سازی انسان ها و اقتصاد دولتی صرف اداره می شوند، موافق باشد. بازار آزاد و اقتصاد رقابتی نیز به شیوه ای که امروزه در کشورهای سرمایه داری جریان دارد گرچه از محاسن زیادی برخوردار است ولی با اصل انسانی تعاون و همکاری فاصله دارد و نمی تواند راهگشای حل منازعات اقتصادی باشد. بنابراین نیاز است که تجدید نظری کلی در تئوری های اقتصادی جهان صورت گیرد و با تلفیق اقتصاد دولتی و خصوصی بر پایه شرکت های تعاونی و با رعایت انصاف و عدالت طرحی نو در اقتصاد جهان انداخته شود.
- مشکلات اقتصادی جهان را نه می توان تنها از طریق پند و اندرز و نه فقط با زور و اجبار حل کرد بلکه باید رستاخیزی اخلاقی در سطح عمومی بر پا شود و اندیشمندان، دولتمردان و عموم مردم با همکاری هم به ریشه کنی فقر و معضلات اقتصادی جهان قیام نمایند.
زندگی انسان، از دو بعد جسمانی و روحانی تشکیل شده است؛ از این روی تعالیم و آموزه های دیانت بهائی نیازهای انسان را از دو جنبه جسم و روح در دو قالب فردی و اجتماعی مد نظر دارد و سعی دارد کمال بشری را با هماهنگی و تعادل در همه جوانب حیات تامین کند.
تعدیل معیشت و حل مشکلات اقتصادی جهان نیز یکی دیگر از تعالیم اجتماعی آئین بهائی است و تعالیم و پیشنهاداتی در جهت نوسازی ساختار اقتصادی انسان چه در حوزه فردی و چه اجتماعی مطرح شده است که در ذیل به معرفی برخی از آنها می پردازیم:
آموزه های فردی:
- آئین بهائی حد متعادلی از رفاه و ثروت را لازمه بقای انسان می داند و حصول ثروت را بعد از سن بلوغ، برای هر کسی ضروری می داند. در عین حال تاکید می کند که اگر این ثروت از راه کار و تلاش فرد در عرصه صنعت، تجارت، کشاورزی و یا هنر به دست آید، بسیار ممدوح است.
- کار و کوشش از جایگاه ویژه ای در این آئین برخوردار است، چنانچه هر نفسی چه زن و چه مرد، صرف نظر از میزان رفاه و ثروت، به کار کردن تشویق می شود. البته شرایط کار نیز از اهمیت خاصی برخوردار است. کار در دیانت بهائی منفعت رسانی به خود فرد و خدمت به اجتماع تعریف می شود.
- نظر به اهمیت کار و تلاش، تکدّی و گداپروری هر دو حرام شمرده می شوند و کمک رسانی به فقرا نه به صورت مستقیم و فردی، بلکه از طریق دولت ها و سازمان های مدنی انجام خواهد پذیرفت.
- حرص و آز، مذموم شمرده می شود و قناعت تشویق می شود. با این حال قناعت به معنای نفی سخت کوشی و توجیه کسالت و تنبلی نیست، بلکه راضی شدن به سهم خود و چشم ندوختن به مال دیگران و صبر و استقامت در تنگدستی است.
- در آثار بهائی، ارتشاء ( رشوه دادن یا گرفتن) در هر دو صورت به شدت محکوم می شود. می دانیم که ارتشاء در هر سطحی یا به هر عنوانی، ریشۀ فساد اقتصادی در جامعه است.
- در آموزه های بهائی، بهائیان تشویق می شوند تا در هر کاری که به عهده می گیرند، به روزمرّگی و یکنواختی قانع نشوند بلکه سعی کنند با ابتکار و خلاقیت، تحول و تکاملی در آن کار ایجاد نمایند.
- یکی از مهم ترین احکام بهائی، پرداخت حقوق الله است. هر فردی مسئولیت دارد در صورتی که ثروت و درآمدش به حد مشخصی برسد، 19% از ثروت مازاد بر نیاز خود را به عنوان حقوق الله به صندوق جامعه تقدیم کند. این حکم علاوه بر اینکه سبب تطهیر اموال و برکت می شود، از انباشت ثروت نیز جلوگیری می کند و به مصارف مورد نیاز جامعه خواهد رسید.
آموزه های اجتماعی:
- تعلیم و تربیت عمومی و اجباری از سویی موجب ازالۀ بی سوادی و جهالت می گردد و از سوی دیگر سبب پرورش و شکوفایی استعدادهای انسان می گردد و تاخّر و فاصله فرهنگی را در کشورهای فقیر و غنی از میان می برد و راه را برای توسعه موزون اقتصادی- اجتماعی و فرهنگی می گشاید.
- نظام مالیاتی بهائی، شامل تخصیص مالیات بر درآمد مازاد بر نیاز (بیش از حد متوسط) می شود. نظام مالیاتی علاوه بر اینکه با سیر تصاعدی نسبت به افزایش درآمد، سبب کنترل انباشت ثروت در سطوح غنی جامعه می شود از سویی نیز با انتقال مالیات به صندوق ویژه ای، با حمایت از اقشار کم درآمد و ضعیف جامعه، فقر و ضرر و زیان مادی را جبران می کند.
- یکی از منابع مهم کسب ثروت، میراث خانوادگی است. گرچه در احکام بهائی، هر کس حق دارد به دلخواه دارایی خود را تقسیم کند ولی در صورت عدم وجود وصیت نامۀ معتبر، قوانین بهائی، ثروت فرد را در 7 طبقه (فرزندان، همسر، پدر، مادر، خواهر، برادر و معلم) توزیع می کند و هر طبقه سهم مشخصی از ثروت را به دست می آورد.
- اصلاح روابط بین کارفرمایان و کارگران نیز از جمله مهم ترین مسائل اقتصاد امروز است. در تعالیم بهائی تاکید شده است که کارفرمایان باید کارگران خود را در سود کار و سرمایه سهیم کنند. این مسئله انگیزۀ بهتر کار کردن را در کارگران افزایش می دهد و نیز از طرف دیگر سبب سودآوری بیشتر تولید می گردد و کارفرما را نیز منتفع می گرداند. از سوی دیگر، کارگران نیز باید از کارفرمای خود حمایت نمایند، اعتصاب و درگیری راه مناسبی برای احقاق حقوق نیست، زیرا هر دو طرف را متضرر می سازد، بلکه باید از طریق تشکیل سندیکاها و نیز دادگاه های رسیدگی به امور کارفرمایان و کارگران، در بین این دو صلح و آشتی و همدلی ایجاد کرد.
آموزه های بهائی در سطح اقتصاد جهانی:
- بسیاری از مسائل اقتصادی تنها در سطح بین المللی قابل حل و فصل است از آن جمله می توان به مسائل پیرامون محیط زیست، وام ها و کمک های اقتصادی به کشور های فقیر، استفاده از منابع طبیعی مانند دریاها و ... اشاره کرد. به این خاطر لزوم تشکیل نظامی جهانی که با دیدی کلی، جهان شمول و عادلانه ضروری به نظر می رسد. با این حال ادارۀ امور اقتصادی جهان نمی تواند تنها از طریق سازمان های فراملیّتی صورت گیرد بلکه نظامی متشکل از واحدهای ملی که به صورت فدرال اداره می گردد قادر است که با ملحوظ داشتن منافع ملی، نگاهی نیز به مسائل بین المللی و داد و ستد جهانی داشته باشد.
- آئین بهائی جامعه طبقاتی را می پذیرد زیرا تفاوت مراتب که نمایانگر تنوع و تفاوت های فردی و گروهی جامعه است، اجتناب ناپذیر است. بنابراین اقتصاد بهائی نمی تواند با نظام های کمونیستی که بر پایه نابودی طبقات و مساوات و یکسان سازی انسان ها و اقتصاد دولتی صرف اداره می شوند، موافق باشد. بازار آزاد و اقتصاد رقابتی نیز به شیوه ای که امروزه در کشورهای سرمایه داری جریان دارد گرچه از محاسن زیادی برخوردار است ولی با اصل انسانی تعاون و همکاری فاصله دارد و نمی تواند راهگشای حل منازعات اقتصادی باشد. بنابراین نیاز است که تجدید نظری کلی در تئوری های اقتصادی جهان صورت گیرد و با تلفیق اقتصاد دولتی و خصوصی بر پایه شرکت های تعاونی و با رعایت انصاف و عدالت طرحی نو در اقتصاد جهان انداخته شود.
- مشکلات اقتصادی جهان را نه می توان تنها از طریق پند و اندرز و نه فقط با زور و اجبار حل کرد بلکه باید رستاخیزی اخلاقی در سطح عمومی بر پا شود و اندیشمندان، دولتمردان و عموم مردم با همکاری هم به ریشه کنی فقر و معضلات اقتصادی جهان قیام نمایند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر