۱۳۸۷-۰۶-۳۰

آرمان دیرینه صلح

آرمان دیرینه صلح آرمان دیرینه صلح
حوریوش رحمانی

به مناسبت روز جهانی صلح (21 سپتامبر)

استقرار یک صلح پایدار که در سایه آن، مردم جهان بتوانند در رفاه و آرامش به سر برند و به پیشرفت های مادی و معنوی نائل گردند از دیر زمان مورد توجه بوده است. متفکرین و مصلحین اجتماعی هر یک در زمان خود کوشیده اند تا برای تحقق این رویای دیرینه بشریت، راههایی عملی پیشنهاد نمایند. تاسیس مجامع بین المللی، داوری اختلافات بین کشورها و وضع قوانین بین المللی از مسائل مورد بحث اندیشمندان و صلح دوستان بوده است.

از جمله متفکرینی که در این مورد اظهار نظر نموده "آبه دو سنت پیر" متفکر اجتماعی فرانسه در قرن هفدهم است که در کتاب خود به نام "طرح یک صلح پایدار" بر لزوم تشکیل موسسات بین المللی تاکید دارد. هوگو گروتیوس، ژان ژاک روسو و کانت نیز از دیگر متفکرینی هستند که در زمینه استقرار صلح و روابط صاحب نظر بوده اند.

اما در قرن نوزدهم بود که سران دول به طور جدی نسبت به تاسیس مجامع بین المللی علاقه نشان دادند. تاسیس کنگره بعد از تجربه تلخ جنگهای ناپلئون، خود به عنوان اولین قدم در جهت گسترش روابط بین المللی محسوب می شود. تاسیس جامعه ملل بعد از جنگ اول جهانی و سازمان ملل متحد بعد از جنگ دوم جهانی، گام های بعدی در این راه به شمار می روند. اگر چه این نهادها به علت مقاومت و مداخله حکومات ملی و توجه ملل جهان به منافع زودگذر و محدود خود نتواسته اند موفقیت شایانی در برطرف نمودن جنگ داشته باشند ولی نفس تشکیل آنها از نظر تاریخی و سیر تکاملی حیات جمعی نوع انسان حائز اهمیت می باشد.

اکنون در طلیعه قرن بیست و یکم، استقرار صلح جهانی به عنوان بزرگترین آرمان و مهم ترین هدف بشریت بیش از پیش ضروری و حیاتی به نظر می رسد. نیل به این هدف شکوهمند تنها بر اساس اتحاد و اتفاق ملل عالم امکان پذیر است. این واقعیت در پیام صلح بیت العدل اعظم به این نحو منعکس گردیده است: "قبول وحدت عالم انسانی اولین شرط ضروری و اساسی تغییر سازمان جهان و ادارۀ آن به صورت یک کشور است. قبول عمومی این اصل معنوی برای هر کوششی در راه تاسیس صلح جهانی ضرورت دارد..." (1)

در واقع اتحاد جامعه بشری خود یک مرحله طبیعی از سیر تکاملی حیات جمعی نوع انسان می باشد. اتحاد و همبستگی اجتماعی که از خانواده شروع شده و بعد قبیله، شهر و ملت را در بر گرفته در مرحلۀ نهائی خود به صورت اتحاد همه ملل جهان شکوفا خواهد شد. تحولات علمی و صنعتی در طی یک قرن و نیم اخیر خود وسائل مادی تحقق چنین اتحادی را فراهم نموده است. پیشرفت وسائل ارتباطی، دول و ملل جهان را در ارتباط نزدیک با یکدیگر قرار داده و عملاً جهان را به صورت یک کشور و یا به قولی یک دهکدۀ جهانی درآورده است.

در واقع برای نیل به یک صلح پایدار که نوید دهندۀ آسایش حقیقی و رفاه کامل همه ملل جهان باشد از هیچگونه کوششی نباید فروگذار نمود. تنها صلحْ دوستی و اینکه جمعی از افراد بشر و حتی سران دول خواهان صلح باشند و به خاطر آن شعار دهند کافی نیست. ابتدا باید علل جنگ ریشه کن شود. قدر مسلم آن است که اگر مسائلی که پیوسته منشأ اختلاف و درگیری در جامعه بشری بوده رفع گردد استقرار یک صلح عمومی بیش از پیش امکان پذیر خواهد بود.

از جمله موانع بزرگی که بر سر راه صلح جهانی وجود دارد تعصبات گوناگون است. همانطور که اشاره شد صلح واقعی و پایدار تنها در سایه اتحاد و اتفاق ملل و اقوام امکان پذیر است و در حقیقت زیربنای صلح، اتحاد است و مادامی که مردم جهان در چنگ تعصبات قومی، ملی و مذهبی اسیر هستند، دورنمای صلح تیره و تار است.

حضرت عبدالبهاء با اشاره به این واقعیت می فرمایند:
"جمیع اختلافات و جنگ ها و نزاع ها و خونریزی ها سببش تعصّب است. هر جنگی که می بینید یا منبعث از تعصب دینی است یا منبعث از تعصب جنسی یا منبعث از تعصب وطنی یا تعصب سیاسی است. تا این تعصّبات موجود، عالم انسانی آسایش نیابد. " (2)

تعصبات قومی و ملی از قوی ترین نیروهائی است که در طی دو قرن گذشته باعث جنگ و خونریزی گردیده و مطمئناً جزو مهم ترین عواملی بود که منجر به هر دو جنگ جهانی گردید. بنابه گفته آلبرت انیشتین " علت اصلی اختلافات بین المللی، وجود حاکمیت های ملی است که به صورت رقیب در مقابل یکدیگر قرار دارند. به نظر نمی رسد که دول و ملل جهان از تجارب گذشته خود چیزی آموخته باشند و گوئی نمی توانند و یا نمی خواهند در رفع این مشکل بکوشند. شرایط امروزی جهان، دولت ها را وادار می کند تا از بیم امنیت خود دست به عملیاتی بزنند که به نحو اجتناب ناپذیری به جنگ منتهی می شود." (3)

ملیت گرائی را می توان نوع افراطی میهن پرستی توصیف نمود. البته وطن پرستی احساسی پاک و در خور ستایش است و چون معرّف خواست قانونی یک ملت برای اعمال فرهنگ خود بدون دخالت بیگانه می باشد با مفهوم دموکراسی رابطه نزدیک دارد.

اما این احساس شریف همبستگی اجتماعی هنگامی که به افراط گرایش پیدا می کند و با بیزاری و نفرت نسبت به سایر فرهنگ ها آمیخته می گردد به صورت نیروی خطرناکی در می آید که سعی می کند موجودیت خود را با تجاوز به حریم سایر ملل اثبات کند. یکی از نمونه های بارز ملیت گرائی افراطی و تجاوزگر را در آلمان نازی می توان یافت که در دهه 1940 با اشغال قسمت اعظمی از اروپا، آتش جنگ جهانی دوم را شعله ور ساخت. جنایات موحش و تکان دهنده ای که در سالهای اخیر تحت تاثیر تعصبات ملی و قومی در اروپای شرقی رخ داده نمونه تاسف بار دیگری از این نوع گرایش های افراطی می باشد.

بیت العدل اعظم در پیام صلح با اشاره به این مسئله می فرمایند: "مبالغه و افراط در تمسّک به اصول ملیّت که امری جدا از حس وطن پرستی سالم و مشروع است باید جای خود را به اخلاص و وفاداری وسیع تر یعنی محبت عالم انسانی بدهد." (4)

ملیت گرائی و احساساتی که از آن ناشی می شود یعنی بیم و تعصب فرهنگی به آسانی می تواند دست آویز عوام فریبان برای برانگیختن توده های بی سواد مردم قرار گیرد و یکی از قوی ترین نیروهای مقاومی است که در مواقع بحرانی و مهم توانسته است در مقابل افکار پیشرفته که به سوی صلح و همبستگی بین المللی گرایش داشته اند، ایستادگی نماید.

در نیمه قرن نوزدهم، هنگامی که ملل جهان بر اثر انعکاس انقلاب فرانسه و پیام حماسه آفرین آن به هیجان آمده بودند، و برای کسب استقلال ملی خود قیام کرده و آنچنان مصمم بودند که از هیچگونه تجاوز و جنگ و ستیزی در این راه روی گردان نباشند، حضرت بهاءالله با بینشی الهی، "عالم را یک وطن و مَن عَلَی الاَرض را اهل آن" (4) اعلام فرموده و با لحنی مُهیمن مردم جهان را مخاطب ساخته فرمودند: " لَیسَ الفَخر لِمَن یُحّبُ الوَطَن بَل لِمَن یُحبُّ العالم" (5). این پیام ملکوتی نیز مانند همه پیام های الهی در زمان خود با بی توجهی و بی تفاوتی مردم رو به رو گردید و در موجی از شعارهای ملی و مارش های هیجان آور نظامی ناشنیده ماند. ولی گذشت زمان و دگرگونی های روزافزون دوران، ارزش و اهمیت حیاتی این پیام را بیش از پیش بر مردم جهان روشن ساخت.

خوشبختانه در طی چند دهه اخیر، تغییر جهت قابل ملاحظه ای در طرز فکر مردم جهان نسبت به امر صلح ملاحظه می گردد. امروزه ملل جهان بیش از هر زمان دیگری در تاریخ، خواهان صلح هستند در حالی که تا اواسط قرن بیستم اکثر مردم جهان و عموم سران دول، جنگ را واقعیتی اجتناب ناپذیر می دانستند و با تقویت فنون جنگی و اعمال سیاست های نظامی افکار عمومی را در این جهت تجهیز می نمودند، و در واقع فرهنگ جنگ را توسعه می دادند. پیدایش این تغییر قابل ملاحظه در طرز فکر مردم جهان در طی این زمان نسبتاً کوتاه خود در وهلۀ اول بسیار شگفت انگیز و خارق العاده است.

البته لازم به تذکر است که یکی از عوامل مهمی که موجب این تغییر وجدان شده وحشت از جنگ اتمی است. در آغاز کشف این نیرو و پیدایش سلاح های هسته ای هنوز بشریت به قدرت ویران کننده این پدیده جدید و وسعت دامنۀ فاجعه اتمی پی نبرده بود. اما در طی چند دهه آخر قرن بیستم با تحقیقات دانشمندان و انتشار تئوری های علمی دربارۀ سلاح های اتمی، آگاهی مردم جهان نسبت به پی آمدهای وحشتناک و غیر قابل جبران جنگ اتمی افزایش یافت و همین آگاهی موجب تغییر سیاست و طرز فکر آنها نسبت به مسئله صلح گردیده است.

بنابر این هر چند این گرایش را باید مغتنم و حتی قابل ستایش دانست ولی در عین حال باید پذیرفت که این تحوّل فکری نه از روی بیداری وجدان، بلکه صرفاً بر اثر وحشت از فاجعه اتمی حاصل شده است و البته انگیزه این تغییر فکر هر چه باشد خود نقطه عطفی در حیات جمعی نوع انسان به شمار می رود.

جوناتان شل، نویسنده کتاب های "سرنوشت زمین" و "الغاء" این گرایش را چنین توصیف می کند: " این یک آگاهی تازه است که نتایج و عواقب آن هنوز نامعلوم است اما نوید دهنده یکی از بزرگترین تغییرات در وجدان بشری است، تحولی مانند پس بردن به شناعت بردگی در قرن نوزدهم." (6)

امید است این تحول عظیمی که در وجدان بشری به ظهور رسیده و این توجه و گرایشی که نسبت به امر حیاتی صلح به وجود آمده بتواند کشتی طوفان زندۀ جامعه بشری را قبل از آنکه به طوفان های مهیب و فاجعه آمیز دیگری برخورد کند و به سر منزل نجات و ساحل اطمینان بخش صلح و آرامش رهبری نماید.

از دیدگاه آئین بهائی، تحقق صلح عمومی، امری حتمی الوقوع و اجتناب ناپذیر است. وحدت بین ملل و نحل را به عنوان آخرین مرحله تکامل عالم انسانی و وصول به بالاترین درجه کمال و بلوغ دانسته و وقوع آن را به وضوح پیش بینی فرموده اند. چنانچه در خطابی به ادوارد براون به لحنی اطمینان بخش می فرمایند: " این جنگ های بی ثمر و محاربات خانمان سوز منقضی شود و صلح اعظم تحقق یابد. همه ابناء بشر جزء یک خانواده محسوب خواهند شد." (7)

منبع: نشریه پیام بهائی، چاپ فرانسه، ش 283، صص10-13
---------------------------------
یادداشت ها:
1. وعده صلح جهانی، بیانیه بیت العدل اعظم، اکتبر 1985، انتشارات نیودهلی ص 27
2.حضرت عبدالبهاء، مجموعه خطابات قسمت اول، لجنه نشر آثار، آلمان، ص 159
3.آلبرت انیشتین، نقل از کتاب World Peace and World Government نوشته J.Thyson از انتشارات جورج رونالد، ص 10
4. وعده صلح جهانی، ص 21
5. حضرت بهاءالله، مجموعه ای از الواح جمال اقدس ابهی، لجنه نشر آثار، آلمان، ص 101
6. حضرت بهاءالله، همان جا، ص 101
7. جوناتان شل، نقل از کتاب دستیابی به صلح تا سال دو هزار نوشته جان هادلستون، ترجمه حوریوش رحمانی، سنچری پرس، ص 18-19
8. حضرت بهاءالله، نقل از کتاب، دیانت بهائی، آئین فراگیر جهانی، نوشته ویلیام هاچر و داگلاس مارتین، ترجمه پریوش سمندری و روح الله خوشبین، موسسه معارف بهائی به زبان فارسی، ص 70

۲ نظر:

ناشناس گفت...

به امید آنروز که همه نوع انسان با یکدیگر در صلح و آرامش بسر برند.

سهیلا

'آوای دوست' گفت...

به امید آن روز