۱۳۹۱-۰۳-۳۰

گفتند یا اسلام یا اعدام

مصاحبه با خانواده های مونا محمودنژاد و مهشید نیرومند
گفتند یا اسلام یا اعدام
فرشته قاضی



"آنها هیچ فعالیت سیاسی نداشتند و فقط به خاطر اعتقادات دینی شان اعدام شدند. به آنها گفته بودند یا اسلام یا اعدام و آنها در بی خبری خانواده ها اعدام شدند و جنازه هایشان نیز به خانواده ها تحویل داده نشد".

این سخنان خانواده های زنان و دختران بهایی است که 28 خرداد 1362 در شیراز اعدام شدند.اکنون با گذشت 29 سال خانواده های مونا محمود نژاد و مهشید برومند، دو تن از این اعدام شدگان در مصاحبه با "روز" می گویند در انتظار روزی هستند که مسئولان شجاعت اعتراف به اشتباهشان را داشته باشند و رسما بگویند که اشتباه کرده اند.

مونا محمود نژاد (17 ساله)، اختر ثابت (25 ساله)، رویا اشراقی (23 ساله)، سیمین صابری (24 ساله)، مهشید نیرومند (28 ساله)، زرین مقیمی ابیانه (29 ساله)، شیرین دالوند (27 ساله)، طاهره ارجمند (سیاوشی)، نصرت غفرانی (یلدایی) 56 ساله و عزت اشراقی (جانمی) ده زنی هستند که 28 خرداد 62 اعدام شدند. دو روز پیش از آنها 6 مرد بهایی که از بستگان این زنان بودند نیز اعدام شده بودند.

مونا محمود نژاد، دانش آموز دبیرستان بود و در حالی اعدام شد که سه ماه قبل یعنی 22 اسفند 61 پدر او اعدام شده بود. مهشید نیرومند هم در دانشگاه فیزیک خوانده بود و به گفته خانواده اش به کودکان بهایی، آموزه های دینی را درس میداد.

این زنان و مردان متهم به تبلیغ بهائیت در ایران شده و از آنها خواسته بودند از آئین دینی خود دست بردارند.

مهرنوش نیرومند، خواهر مهشید نیرومند در مصاحبه با "روز" میگوید که خواهرش پس از 6 ماه و 20 روز زندان، در 28 خرداد 62 اعدام شده است: "دلیل اعدام خواهرم، اعتقاد او به دیانت بهایی بود ولی بهانه ای که آوردند فعالیت های خواهرم در آموزش آموزه های دینی به کودکان بهایی بود. خواهر من در دانشگاه فیزیک خوانده بود اما به دلیل بهایی بودن مدرک تحصیلی او را ندادند. او به بچه های بهایی درس اخلاق، دعا و مناجات میداد. و همین بهانه دستگیری او بود. شبی که به خانه ما برای بازداشت آمدند خودشان هم گیج بودند چون ما سه خواهر بودیم و نمیدانستند کدام را باید بازداشت کنند. رفتند و دوباره بازگشتند و گفتند همان که فیزیک خوانده بیاید و خواهرم را بردند".

خانم نیرومند می افزاید: "قبل از اعدام از خواهرم و بقیه خواسته بودند که از اعتقادشان دست بردارند. صراحتا گفته بودند در 4 جلسه فرصت دارید مسلمان شوید و سپس آزاد شوید. اگر خواهرم و بقیه مسلمان می شدند آنها را آزاد میکردند. روز قبل از اعدام که ما برای ملاقات رفتیم شنبه بود. ملاقات انگار حالت خداحافظی داشت با اینکه نمیدانستیم میخواهند اعدام کنند. خواهرم گفت مرا بردند و ازمن خواستند که مسلمان شوم اما گفتم من به آئین خودم اعتقاد دارم. از او خواسته بودند 4 بار تکرار کند و او هم تکرار کرده بود برای همین هم اعدام اش کردند."

از خواهر خانم برومند می پرسم بعد از اعدام چطور خبردار شدید و جنازه خواهرتان چه شد؟ می گوید: "روز بعد از ملاقات آنها را اعدام کردند و ما خیلی اتفاقی متوجه این مساله شدیم؛بعد پدرم رفت اما جسدها را تحویل ندادند. گفته بودند همانطور که به درک واصلشان کردیم جسد ها را هم به همان طریق دفن کردیم. انها را با همان لباس های تن شان و بدون هیچ گونه آداب و مراسمی دفن کرده بودند و به ما هم نگفتند کجا دفن کرده اند اما قبرستان خود ما مشخص بود چند میت دفن شده و کجاها خالی بوده. محوطه ای در آنجا را با بولدوزر زیر و رو کرده بودند و همان جا 5 مادر و 7 دختر را با همدیگر دفن کرده بودند."

خانم برومند میگوید که دادگاهی برای خواهرش و بقیه کسانی که با او اعدام شدند تشکیل نشده بود: "هیچ دادگاهی به شکل رسمی نبود. از آنها خواسته بودند مسلمان شوند خواهرم گفته بود ما براساس اعتقادات دینی مان، همه ادیان الهی را قبول داریم اسلام و حضرت محمد را قبول داریم. اما آنها میخواستند او دین خود را نفی کند. می گفتند اگر مسلمان شوید آزادتان میکنیم و روی حرفشان هم بودند چون هر کسی برمیگشت آزادش میکردند. دورانی که خواهرم زندان بود به تمام مراجع قانونی ان موقع مراجعه کردیم تظلم خواهی کردیم ولی خیلی هایشان گفتند به ما مربوط نیست. با اینکه میدانستند خواهر من و بقیه آنها هیچ گونه فعالیت سیاسی نداشتند. ما براساس اعتقادات دینی مان در فعالیت های سیاسی شرکت نمیکنیم وآنها تنها به دلیل اعتقادات دینی شان اعدام شدند."


خانم محمودنژاد ممکن است توضیح دهید چطور شد مونا بازداشت شد؟ مونا فعالیت خاصی داشت؟

مونا وقتی اعدام شد 16 سال و 8 ماه داشت، او دانش آموز دبیرستان بود و قلم بسیار خوبی داشت. انشاهای خیلی جالبی می نوشت و مدتی بود که با معلم دینی و پرورشی مدرسه شان مشکل پیدا کرده بود. آنها به مونا میگفتند تو از عقاید خودت حرف میزنی. مونا هم میگفت این اعتقاد من است و چرا نباید بتوانم حرف بزنم. یک روز انشایی داشتند با عنوان "اسلام درختی است که ثمره اش آزادی است" مونا هم در این انشا نوشته بود که به من هم اجازه دهید از ثمره آزادی استفاده کنم و بتوانم از اعتقاداتم حرف بزنم. این انشا خیلی خوشایند معلم شان نبوده. مدرسه که تعطیل شد او را نگهداشته بودند و ما را خبر کردند، با پدر و مادرم به مدرسه رفتیم ببینیم چه اتفاقی افتاده. به مونا گفته بودند که تو باید اعتقاداتت را عوض کنی، اعتقادات تو غلط است و درست نیست و... او هم گفته بود توهین نکنید دلیل بیاورید و... آن روز مونا را از مدرسه آوردیم خانه اما زیاد طول نکشید به فاصله چند روز، اول آبان ماه همان سال یعنی سال 61 آمدند خانه و مونا را بازداشت کردند. مادرم کاغذی دست یکی از پاسداران دیده بود که روی آن نام مونا و چند نفر دیگر از بهایی ها بود. البته قبل از اینکه مونا را بازداشت کنند یک فردی مدام او را تعقیب میکرد، مونا هر جا می رفت او هم دنبال مونا بود به نوعی تحت نظر بود اما مونا میگفت من کار خاصی نکرده ام، بیایند تعقیب کنند مشکلی ندارم.



اتهامی که به مونا نسبت دادند چه بود؟ به شما گفتند به چه اتهامی او را بازداشت میکنند؟

نه. آن موقع که اتهام را نمی گفتند. اصلا شرایط آن موقع اینطور نبود. خیلی حالت خاصی داشت آن دهه.



شما چند سالتان بود آن موقع؟ آیا در جریان مسائلی که پیش می آمد بودید؟

من 22 سالم بود، ازدواج کرده بودم و کودکی داشتم که هنوز یکسالش نشده بود. اتفاقا این بچه من در سالن های انتظار و ملاقات راه افتاد و شروع به راه رفتن کرد و چقدر من بغض کردم که چرا این بچه باید چنین جایی راه بیفتد و اولین قدم ها را بردارد. آن موقع پدرم و مونا را با هم بازداشت کردند و من و مادرم شروع به پی گیری کردیم.



بعد از بازداشت مونا و پدرتان شما چه کردید؟ آیا پی گیری هایتان نتیجه و پاسخی داشت؟

رفتیم دفتر امام جمعه شیراز. همه جمع شدیم و نامه تظلم خواهی نوشتیم. گفتیم به ما بگویید برای چی بازداشت شده اند. من رفتم تهران. رفتم مجلس و خواستم که با نماینده شیراز دیدار کنم که قبول نکرد. دفتر آقای بهشتی رفتیم. دفتر آقای منتظری در قم رفتیم،هر جایی که فکر میکردیم رفتیم و اقدام کردیم. تنها پاسخی که به ما میدادند این بود که یک کلمه بگویند ما مسلمان هستیم آزاد می شوند. گفتیم اینها اسلام را قبول دارند. گفتند اینطوری قبول نیست و باید مسلمان شوند. مادرم وقتی آزاد شد می گفت دادستان شیراز آمد و گفت 4 مرحله دارید که مسلمان شوید یا اسلام و یا اعدام.ما هم هر جا که می رفتیم همین را می شنیدیم.



اشاره به آزادی مادرتان کردید. ممکن است توضیح دهید مادرتان چرا بازداشت شد؟

مادرم 24 دی 61 بازداشت شد. در بازجویی ها از بازداشت شدگان می پرسیدند که مثلا با چه کسانی فعالیت میکردید. این توضیح را بدهم که ما کارهای اداری خودمان مثلا در زمینه های ازدواج، کفن و دفن را گروهی انجام میدهیم. مثلا گروهی برای عقد و ازدواج جوان ها بودند و پی گیری میکردند. بچه های ما هم کار سیاسی که نمی کردند بخواهند مخفی کنند آنها فعالیت های روزمره زندگی را میکردند لذا وقتی می پرسیدند با چه کسی در گروه مثلا عقد و الفت بودی بچه ها اسم می بردند. از پدرم پرسیده بودند و او هم گفته بود که خانم من در گروه عقد و الفت است. مادرم که برای پی گیری قضیه پدرم و مونا رفته بود بازجو به او گفته بود که بمان همین جا چند سئوال دارم. مادرم گفته بود من زندانی شما نیستم که بمانم، برای پی گیری وضعیت همسرم و دخترم آمده ام. بازجو گفته بود همین جا بمان الان نامه بازداشتت را می نویسم. در عین ناباوری مادرم همان موقع قرار بازداشت را صادر کرده بود. پنج شنبه بود مادرم گفته بود که خانواده بی خبر هستند و بابد بروم خانه و خبر بدهم که این لطف را در حق او کرده و گذاشته بودند به خانه بیاید و مادرم شنبه خود را معرفی کرد. او بیش از 5 ماه بازداشت بود و 5 روز قبل از اعدام مونا او را آزاد کردند. در واقع حکم مادرم این بود که قاضی شرع به او گفته بود شوهر و دخترت را می کشیم تو را زنده میگذاریم که در عزای آنها زندگی کنی.



گفتید پدرتان همزمان با مونا بازداشت شد. اتهام او چه بود؟

پدرم چون مسلمان بود و خودش به دین بهائی ایمان آورده بود از نظر مسئولان و احکام شرعی آنها حکمش اعدام بود. در عین حال می گفتند او اعتقادات بهایی را تبلیغ میکند. پدرم عضو محفل بود و به همین دلیل اتهام زدند.این توضیح را بدهم که هر سال ما 9 نفر را به صورت انتخابی و با رای گیری انتخاب میکردیم که کارهای جامعه ما را انجام دهند. پدرم هم یکی از این 9 نفر بود که انتخاب شده بود. متاسفانه چون مسئولان شناختی از مسائل جامعه ما نداشتند نفس کلمه محفل یا تشکیلات برایشان مساله بود و فکر میکردند تشکیلاتی هست و کار سیاسی میکند و..



براساس آنچه در خبرها منتشر شده پدر و خواهر شما به فاصله یک یا دو روز اعدام شدند در برخی خبرها هم امده که انها همزمان اعدام شدند. می توانید در این مورد توضیح دهید؟

پدر من 22 اسفند 61 و به همراه دو زندانی بهایی دیگر یعنی طوبی قره قوزلو و رحمت الله وفایی اعدام شد و مونا 28 خرداد 62 به اتفاق 9 زن و دختر دیگر.



شما چگونه از اعدام آنها خبردار شدید؟

درباره پدرم ما 21 اسفند با او ملاقات کردیم. روزهای چهارشنبه ملاقات مردها بود. هیچ خبری نداشتیم فردای همان روز خبر آمد که جسد پدرم در سردخانه دیده شده. با همسرم و دایی ام رفتیم سردخانه و دیدیم که خبر درست است. ما روز شنبه یعنی یک روز قبل از اعدام رفتیم ملاقات. اصلا خبر نداشتیم که میخواهند بچه ها را ببرند و اعدام کنند. به ما اصلا نگفته بودند که آخرین ملاقات است. فقط از جوی که حاکم بود خیلی نگران بودیم که شاید اتفاقات بدی بیفتد. بعدا مادرم که برای پی گیری رفته بود به او گفته بودند ما تا آخرین نفر به مونا مهلت دادیم اما این دختر عوضی کله شق برنگشت و مسلمان نشد.



جنازه ها را به شما تحویل دادند؟

نه. جنازه ها را ندادند. جنازه مردها را اصلا نمیدانیم کجاست. نمیدانیم جنازه پدرم را دفن کردند یا نکردند برخی میگفتند که برای تشریح داده اند به دانشگاه پزشکی شیراز؛ نمیدانیم. اما مونا و بقیه زنان و دختران را برده بودند قبرستان ما که به آنجا گلستان جاوید میگفتیم. یک قطعه زمین است که آنجا دفن کرده اند با همان لباس های تن شان. اما نمیدانم مونا کجای آن قطعه زمین دفن شده.



خانم محمود نژاد از سئوالی که می پرسم پوزش میخواهم اما درباره اعدام شدگان دهه 60 گفته می شود به دختران باکره ای که اعدام می شدند ابتدا تجاوز می شد. یعنی به نوعی آنها را صیغه میکردند و بعد اعدام. درباره مونا چی؟ آیا شما خبری از این موضوع دارید؟

با کمال تاسف برای دختران عزیزی که این اتفاق برایشان افتاده بود باید بگویم که برای دختران بهایی این اتفاق نیفتاد. به دلیل بهایی بودن، آنها را نجس میدانستند و لذا باکره بودن یا نبودنشان فرقی نمیکرد و معتقد بودند اینها به جهنم میروند. لذا این مساله برای آنها اتفاقی نیفتاد.این مساله را یک نفر در پزشکی قانونی آن موقع به یکی از آشناها هم گفته بود که اینها بعد از اعدام باکره بوده اند.



بعد از اعدام چه شد؟ آیا توانستید پی گیری کنید و تظلم خواهی؟

آنها پی گیری می کردند. مدام می پرسیدند چقدر املاک دارید. چی دارید و کجا دارید و... در حالیکه ما فقط یک خانه کوچک داشتیم و چیز دیگری نداشتیم و میگفتیم که واقعا چیزی نداریم که بخواهید مصادره کنید. یعنی اعدام ها که شده بود ولی آنها ول نمیکردند. بعد که تحقیق کردند و دیدند واقعا چیزی نداریم دست از سرمان برداشتند. شرایط هم طوری نبود که ما بتوانیم پی گیری کنیم. قانون حاکم نبود که بخواهیم از حقوق قانونی استفاده کنیم. پدر و خواهرم اعدام شدند و ما هم منتظر روزی هستیم که بگویند اشتباه کردند.



آیا حرف ناگفته ای است که بخواهید مطرح کنید؟

بچه های ما به خاطر اعتقادشان به صلح و وحدت عالم انسانی رفتند؛ آنان می توانستند یک کلمه بگویند که مسلمان هستند و زنده بمانند اما از اعتقاد خود برنگشتند. آنها هیچ کاری نکرده بودند، نه سیاسی بودند نه از خانه شان اسلحه یا مواد مخدر یا چیز دیگری پیدا کرده بودند. آنان را اعدام کردند و آرزوی من این است که مسئولان با وجود اینکه میدانم که میدانند که اشتباه کرده اند این شهامت را داشته باشند و بگویند که اشتباه کردند. خودشان هم میدانند اگر اجازه دهند افراد بهایی به این مملکت خدمت میکنند بدون هیچ چشمداشتی؛آرزوی ما پیشرفت این مملکت است. امیدوارم هموطنان از ما فاصله نگیرند؛ ما نه از آسمان افتاده ایم نه از زمین بلکه هم وطن آنها هستیم. شادی هایمان، غم ها و دردهایمان مثل هم است و دغدغه مان آبادی این مملکت است. ما میخواهیم در کشور خودمان راحت زندگی کنیم. چیز زیادی نمیخواهیم.

منبع: سایت روزآنلاین
http://www.roozonline.com/persian/news/newsitem/article/-a740d580eb.html

۱۳۸۹-۰۹-۱۹

نامۀ سرگشاده جامعۀ جهانی بهائی خطاب به ریاست قوۀ قضائیه آیت الله لاریجانی

یاران ایران
نامۀ سرگشاده جامعۀ جهانی بهائی خطاب به ریاست قوۀ قضائیه آیت الله لاریجانی

نامۂ سرگشاده از حقوق همۂ ايرانيان دفاع می‌کند
۱۶ آذر ۱۳۸۹ (۷ دسامبر ۲۰۱۰)
نيويورک- جامعۂ جهانی بهائی

امروز، در نامه‌ای سرگشاده به رئيس قوۂ قضائيۂ ايرآن، آزار بهائيان در اين کشور را با خواست ايران برای رعايت حقوق اقليت‌های مسلمان در کشورهای ديگر مقايسه کرد.

در اين نامه آمده است: «تقاضا میکنیم…حقوق کامل شهروندی تمام بهائیان را محترم شمرید تا بتوانند آرزوی قلبی خود را برای خدمت در راه پیشبرد وطن عزیزشان دوش به دوش هم میهنان خویش تحقّق بخشند.»

«این حقّ و این آزادی در اصل همان است که شما به درستی برای مسلمانانی که به صورت اقلّیّت در سایر کشورها به سر میبرند طلب مینمایید. بهائیان نیز درخواستی بیش از این از شما ندارند.»

نامه می‌افزايد رعايت حقوق بهائيان «میتواند نمایانگر آمادگی شما برای رعایت حقوق همۀ شهروندان باشد.»

اين نامه، که به تاريخ ۱۶ آذر خطاب به آيت‌الله محمدصادق لاريجانی نوشته شده، بی‌عدالتی‌هائی را که نسبت به شهروندان بهائی ايران اعمال می‌شود «بازتابی از مظالم دهشتناکی … که ملّت ایران را از هر طرف احاطه نموده است.» می داند و اضافه می‌کند: «جبران بیعدالتی های وارده بر بهائیان پرتو امیدی در قلوب همگان نسبت به تعهّد شما به گسترش عدالت به کلّیّۀ ساکنان آن سرزمین خواهد دمید.»

جامعۂ جهانی بهائی براين قياس می‌نويسد: «بنابراین درخواست ما … در حقیقت درخواستی برای رعایت حقوق تمام ایرانیان است.»
«چگونه میتوان بر اساس ظلم و انکار سیستماتیک حقوق اساسی گروهی از مردم، جامعه ای بر اساس عدالت بنا نمود؟ ملاحظه فرمایید که رفتار دولت ایران با شهروندان خود تا چه حدّ با ادّعاها و اظهارات دولتمردان آن کشور در میادین بین المللی مغایر است.»

«شيوه‌های ناشايسته»نامه فهرستی از «شيوه‌های ناشايسته‌»‌ای را ارائه می‌کند که مأمورين در جريان بازداشت، دادگاه‌های اوليه و استيناف هفت مدير جامعۂ بهائی، که پيش‌تر- با آگاهی مسئولان مملکتی- اعضای هيأتی ملی برای رسيدگی به امور اوليۂ جامعۂ بهائيان ايران بودند، نسبت به آنها اعمال کرده‌اند.

اين هفت نفر در ميان اتهام‌های ديگر به فعاليت عليه نظام اسلامی و راه‌اندازی تشکيلات غيرقانونی متهم شده بودند. اتهاماتی که قاطعانه از جانب آنها رد شد.

نامه با اشاره اين که دادستان اين پرونده «سرانجام نتوانست سند معتبری بر اثبات ادّعای خود بیابد.» می‌نويسد دادگاه چنان «از اصل بیطرفی که لازمۀ آیین دادرسی است عاری بود که در واقع محکمه به مَضحکه بدل گشت.» و از رئيس قوۂ‌ قضائيه می‌پرسد:« بر چه اساسی اجازه داده شد که دیانت متّهمین در رأی صادره از طرف قضات، "فرقۀ ضالّه" ذکر شود؟»

اين نامه ادامه می‌دهد:‌ «آنچه بر همگان نمودار گشت آمادگی اولیای امور برای پایمال نمودن همان موازین عدالتی است که به نیابت از طرف ملّت ایران به حفظ و رعایت آن موظّفند.»

بانی دوگال، نمايندۂ ارشد جامعۂ جهانی بهائی در سازمان ملل می‌گويد اين اتهام که مديران جامعۂ بهائی برخلاف مصالح ايران عملی انجام داده‌اند از ابتدا بی‌اساس بوده است.

خانم دوگال گفت: «به اين بی‌عدالتی‌ بايد اين نکته را افزود که هنوز قوۂ ‌قضائيه حکم دادگاه‌ تجديد نظر را رسماً ابلاغ نکرده و در نتيجه اين زندانيان از حق درخواست آزادی به قيد وثيقه يا مرخصی از زندان محروم هستند.«

او افزود: «‌برخلاف تمام موازين منطقی اين گروه هنوز در سومين سال زندانی بودن تحت عنوان "بازداشت موقت" در زندان هستند.»شرايط هول‌آوربعد از صدور احکام دادگاه، اين هفت زندانی- بهروز توکلی، وحيد تيزفهم، مهوش ثابت، جمال‌الدين خانجانی، سعيد رضائی، فريبا کمال آبادی، و عفيف نعيمی- از زندان اوين به زندان گوهردشت کرج منتقل شدند.

خانم دوگال گفت : « آنها اينک برخلاف قوانين ايران در مورد انتقال زندانيان در تبعيد نگه‌داری می‌شوند. و در ميان انواع بی‌حرمتی‌های ديگر بايد محيط کثيف و متعفن و آلوده به امراض را در سلول‌هائی چنان کوچک که جا برای دراز کشيدن يا حتی انجام عبادت روزانۂ آنها را ندارد، تحمل کنند.»

او افزود: «گزارش‌های اخير نشان می‌دهد که سلامت آنها به خطر افتاده و به امکانات درمانی‌دسترسی کافی ندارند.»

اخبار محاکمه و محکوميت اين هفت نفر موجی از اعتراض‌های بين‌المللی را در سراسر جهان برانگيخت. اتحاديۂ اروپا و رئيس پارلمان اروپا به همراه نهادهای متعدد مدافعان حقوق بشر، رهبران دينی و افراد بيشمار ديگری به جمع معترضان به اين حکم‌ها پيوستند.

خانم دوگال گفت: «ما با دولت‌ها و مردم خيرانديش جهان هم‌صدا می‌شويم و از رئيس قوۂ قضائيه می‌خواهيم اين هفت بهائی بیگناه را- و به همراه آنها تمام بهائيانی را که در اطراف کشور زندانی هستند- آزاد کند.»

دریافت فایل مربوطه در قالب pdf
http://news.persian-bahai3.info/webfm_send/686

۱۳۸۹-۰۵-۱۸

«رهبران جامعه بهایى ایران هر کدام به ۲۰ سال حبس محکوم شدند»

«رهبران جامعه بهایى ایران هر کدام به ۲۰ سال حبس محکوم شدند»
به گفته نماینده جامعه بهایى در سازمان ملل متحد، هفت تن از رهبران جامعه بهایى ایران که از حدود دو سال پیش در زندان به سر مى‌برند، هر کدام به ۲۰ سال زندان محکوم شده‌اند.

دیان علایى، نماینده جامعه بهاییان در سازمان ملل متحد، روز یکشنبه در گفت‌و‌گو با رادیو فردا اعلام کرد، هفت تن از رهبران جامعه بهایى ایران که محاکمه آنها در اواخر خرداد ماه به پایان رسیده بود، هر کدام به ۲۰ سال زندان محکوم شده‌اند.

فریبا کمال‌آبادى، جمال‌الدین خانجانى، عفیف نعیمى، سعید رضایى، مهوش ثابت، بهروز توکلى و وحید تیزفهم، هفت تن از رهبران جامعه بهایى ایران هستند که از حدود دو سال پیش در زندان به سر مى‌برند.

دستگاه قضایى جمهورى اسلامى این هفت نفر را به اتهام «جاسوسى، اقدام علیه امنیت کشور و محاربه» محاکمه کرده است. آخرین جلسات دادگاه رسیدگى به این اتهام‌ها در اواخر خرداد ماه برگزار شد و پس از سه روز به پایان رسیده بود.

در این میان دیان علایى، نماینده جامعه بهایى در سازمان ملل با «ناعادلانه» خواندن حکم صادر شده براى رهبران بهاییان ایران یک بار دیگر تاکید کرده است، این هفت نفر «کاملاً بى‌گناه» هستند.

وى پیشتر نیز با تاکید بر این که این هفت تن تنها به امور روحانى و ادارى جامعه بهاییان رسیدگى مى‌کردند و هیچ خلافى مرتکب نشده‌اند، گفته بود، دستگیرى و محاکمه آنها نشانه نقض حقوق بشر در مورد بهاییان ایرانى است.

خانم علایى یک بار دیگر با بیان این که این افراد صرفاً به دلیل بهایى بودنشان بازداشت و محاکمه شده‌اند، درباره روند حقوقى رسیدگى به اتهام‌هاى رهبران بهایى ایران گفته است: «روند حقوق اصولاً از ابتدا کاملاً اشتباه بوده است. زیرا این هفت نفر مدت‌هاى طولانى در سلول‌هاى انفرادى بودند، بدون این که بدانند جرمشان چیست.»

نماینده جامعه بهاییان در سازمان ملل همچنین با اشاره به این که حتى پس از آن که رهبران بازداشتى بهایى از سلول انفرادى هم خارج شدند، تفهیم اتهام نشده بودند، اعلام کرد، حکم بازداشت موقت این افراد نیز هر دو ماه یک بار تمدید مى‌شد که این اقدام هم «غیرقانونى» است.

به گفته خانم علایى وکلاى رهبران بازداشت شده جامعه بهاییان ایران در مدت بیش از دو سال بازداشت آنها تنها یک ساعت اجازه ملاقات با موکلان خود را در زندان یافته‌ بودند.

این نماینده جامعه جهانى بهاییان یک بار دیگر با تاکید بر بى‌گناهى رهبران بهاییان ایران خواستار «آزادى فورى» آنها شده است.

هر چند بر اساس اعلام جامعه بهاییان اروپا، حدود ۳۰۰ هزار نفر از پیروان آیین بهایى در ایران زندگى مى‌کنند، با این حال مقام‌هاى جمهورى اسلامى این مذهب را به رسمیت نمى‌شناسند و محدودیت‌هاى زیادى براى پیروان آن در نظر گرفته‌اند.

۱۳۸۹-۰۲-۲۷

هفت مدیر بهائی همچنان در بند

جمعه، 14 مه 2010
هفت مدیر بهائی همچنان در بند
هیلاری می / واشنگتون تایمز

دو سال قبل در چنین روزی، هفت مدیر ارشد نهضت بهائی در ایران آخرین بامداد توأم با آرامشی را که مدّتی طولانی دیگر نمی‌دیدند، تجربه کردند. آنها، آن چهار مرد و دو زن، موقعی که در منازل خود بودند، توسّط مقامات حکومتی به یکی از شوم‌ترین و بدنام‌ترین زندان‌های جهان، یعنی زندان اوین در شمال غربی طهران، منتقل شدند. نفر هفتم آنها قبلاً دستگیر شده بود.
این هفت نفر که به "یاران" شهرت دارند، هیأت رهبری رسیدگی به نیازهای جامعهء سیصد هزار نفری بهائی ایران را تشکیل می‌دادند. آنها را، بی آن که به وکیل دعاوی دسترسی داشته باشند، به جاسوسی برای اسرائیل، اهانت به "مقدّسات دینی" و تبلیغ علیه جمهوری اسلامی متّهم نمودند.
جوزف گریبوسکی، رئیس انستیتو خطّ مشی دینی و عمومی، بعد از این بازداشت، طیّ بیانیه‌ای اعلام نمود: "این اتّهامات، بالاخصّ جاسوسی، بی‌معنی و نامعقول است. دستگیری مدیران ارشد جامعهء بهائی ایران صرفاً حرکتی دیگر برای ارعاب و تضعیف پیروان این آئین بوده است."
این مدیران عبارتند از: فریبا کمال آبادی، مهوش ثابت، جمال الدّین خانجانی، عفیف نعیمی، سعید رضائی، بهروز توکّلی، و وحید تیزفهم. همهء آنها متأهّل و دارای فرزندند. آنها مهندس، صاحبان صنعت، معلّم و متخصّص بینایی‎سنجی بودند.
از زمان دستگیری در دو سال پیش تا کنون، سه جلسهء دادگاه داشته‌اند، از جمله جلسه‌ای که روز 12 آوریل (23 فروردین) تشکیل شد و خانواده‎ها از حضور در آن منع شدند. به علّت حضور بازجویان نظامی در جلسهء دادگاه، هفت مدیر بهائی از جواب دادن به سؤالات امتناع کردند.
کیت بیگلو، رئیس محفل روحانی ملّی بهائیان ایالات متّحده، گفت، "قاضی همان موقع به جلسهء محاکمه خاتمه داد و تاریخ بعدی را تعیین نکرد."
هفت مدیر مزبور، بدون این که وعدهء جلسهء بعدی محاکمه به آنان داده باشند، همچنان در اوین، مجموعه‌ای که باستیل ایران لقب گرفته، نگهداری می‎شوند. اراضی این زندان که در مجاورت پارکی بزرگ و رستورانی عالی قرار دارد، شامل حیاط اعدام است.
هفت عضو مزبور، در شش ماههء اوّل محبوسیت خود، در سلّول‎های انفرادی قرار داشتند. قوّهء انتظامی آنها را استنطاق و بیهوده تحت فشار قرار می‌داد که ملزم به اظهارات کذب شوند که توفیقی حاصل ننمود.
دو خانم مزبور را سپس به سلّولی به ابعاد دوازده فوت در 15 فوت انتقال دادند و پنج مرد را نیز به سلّول دیگر بردند. جمیع آنها روی زمین سیمانی بدون بالش، می‌خوابند و سلّول‌های آنها فاقد نور طبیعی و هوای تازه است. آنها فقط سه روز در هفته اجازه دارند دوش بگیرند و لباس‌های خود را بشویند. وقت ورزش در هوای آزاد برای آنها بسیار محدود است. دو خانم مزبور هفته‌ای یک مرتبه نگهبانی برای خرید سبزی تازه جهت سالاد می‎فرستند و تنها به این ترتیب با دنیای بیرون ارتباط می‎یابند.
حامیان بهائی در اطراف و اکناف عالم در مقابل این مصیبت آنها صدای اعتراض بلند کرده نظر عموم مردم را به آن جلب می‌کنند. در این ناحیه، برنامهء دعایی از ساعت 7:45 بعد از ظهر جمعه در مرکز بهائی واشنگتون دی سی واقع در شماره 5713 خیابان شانزدهم (NW) برقرار است.
امر بهائی دیانت بزرگترین اقلّیت دینی ایران است و جوان‌ترین دیانت توحیدی مستقل جهان محسوب می‌گردد. این دیانت در سال 1844 توسّط مردی به نام بهاءالله، نوع‌دوست نیکوکاری که مدّعی بود مانند بودا، موسی و محمّد، پیامبر الهی است، در ایران تأسیس گردید. پیام اصلی او وحدت عالم انسانی بود. برخی از اصول اجتماعی آنها شامل از بین بردن فقر، ترک جمیع تعصّبات و تحقّق تعلیم و تربیت عمومی است.
مؤمنین به امر بهائی تاریخی طولانی از تضییقات اِعمال شده توسّط حکومت ایران دارند زیرا مسلمانان به ظهور هیچ پیامبری بعد از محمّد، که در قرن هفتم وفات یافت، اعتقاد ندارند.
خانم بیگلو گفت، "بسیاری بر این باورند که بهائیان به علّت اعتقاد به دیانتی بعد از اسلام، مرتدّ محسوبند. محمّد فرمود که یهودیان و مسیحیان "اهل کتاب"اند – آنها امّت الهی‌اند. عیسی و موسی قبل از محمّد می‎زیستند، بنابراین باید با آنها رفتاری مناسب و صحیح داشت."
حکومت ایران فقط ادیان اسلام، مسیحی، کلیمی و زرتشتی را به رسمیت می‌شناسد. سند محرمانهء سال 2005 حکومت ایران ملزم می‎کند که آمار تمام بهائیان تهیّه شود. از آن زمان تا کنون، سرویس‌های اطّلاعاتی، نیروی انتظامی و نظامی شروع به شناسایی آنها کرده و فعالیت آنها را تحت نظر گرفته‌اند.
دوایت بشیر، معاون خطّ مشی و تحقیق برای کمیسیون امریکایی آزادی بین‌المللی دینی (USCIRF) گفت، "بهائیان اهل ذمّه نیستند. خون آنها مباح و عامل خونریزی مصون از مجازات است. آنها را سازمانی یا فرقه‌ای ممنوعه و غیرقانونی می‎شناسند و به علّت ارتداد می‎توان آنها را زندانی نمود. این قضیۀ قدیمی اقلّیتی مورد بی‌مهری در طول مدّت زمانی مدید است، و سیاست حکومت ایران این نکته را کاملاً روشن ساخته که مایل است آنها را به کلّی از بین ببرد."
بهائیان تنها گروه دینی نیستند که به علّت اعتقادات دینی خود دستگیر شده به قتل می‌رسند. بنا به گفتهء ایب غفّاری Abe Ghaffari، مدیر مؤسّسهء بین‌المللی مسیحیان ایرانی، برخی کشیشان اعدام شده و کلیساهای آنها بسته شده است. برخی مسیحیان نیز در اوین زندانی‌اند. او گفت، "می‌شنویم که مسیحیان کشته شده‌اند امّا تنها سالها بعد خبر این وقایع را می‌شنویم."
اگرچه انقلاب اسلامی سال 1979 به نقض حقوق بشر گروه‎های اقلّیت دینی منجر شد، امّا، بنا به گفتهء گروه‌های حقوق بشر، ریاست جمهوری فعلی محمود احمدی‎نژاد به تضییقات شدّت بخشیده است.

کمیسیون امریکایی آزادی‎های بین‌المللی دینی، که یازدهمین گزارش سالانهء خود در زمینهء آزادی دینی را در ماه آوریل انتشار داد، توصیه کرد که ایران در مقولهء "کشورهای موجب نگرانی خاصّ" قرار داده شود، که شامل بدترین ناقضین آزادی دینی در جهانند.
خانم بیگلو می‌گوید تضییقات بهائیان فقط بدتر و وخیم‎تر می‌شود. او اظهار می‎دارد، با این همه "جامعه‎ای فوق‎العاده روحانی وجود دارد که به حسّ هویّت خویش و ارتباط روحانی با خداوند تعلّق خاطر دارند. آنها توانایی فوق‎العاده دارند."

تضییقات علیه اقلّیت های مذهبی در ایران

14 مه 2010
2010/628
بیانیه توسّط فیلیپ کراولی، سخنگو
موضوع: تضییقات علیه اقلّیت های مذهبی در ایران

ایالات متّحده از ادامهء تضییقات علیه بهائیان و سایر جوامع اقلّیت مذهبی در ایران عمیقاً نگران است. امروز دومین سالگرد زندانی شدن هفت تن مدیران جامعهء بهائی است. اگرچه از ژانویه 2010 تاکنون سه جلسهء رسیدگی به قضیهء آنها در محاکم قضایی صورت گرفته، امّا هنوز هیچ تاریخی برای جلسهء بعدی دادگاه تعیین نشده است و آنها همچنان از دسترسی به وکلای مدافع خود محرومند. ایالات متّحده تداوم محبوسیت آنها را به عنوان نقض رَوَندی صحیح و مقتضی قویّــاً محکوم می‎کند و از ایران می‌خواهد طبق تعهّداتش در میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی عمل نماید.
در بررسی ادواری جهانی (UPR) در شورای حقوق بشر سازمان ملل متّحد در فوریه 2010، ایران ملتزم و متعهّد شد که از قوانین بین المللی تبعیت نماید و بر تنوّع قومی و دینی خود تأکید نمود. امّا، وقتی مشاهده نمودیم که حکومت ایران علناً توصیه‌های UPR برای خاتمه دادن به تضییقات علیه اقلّیت دینی بهائی را ردّکرد، مأیوس شدیم. یک بار دیگر، در توصیه به ایران برای ایفای وظایف و تعهّداتش در حمایت از حقوق بشر و آزادی‌های بنیادی کلّیه شهروندانش، به جامعهء بین المللی می پیوندیم.
http://www.state.gov/r/pa/prs/ps/2010/03/138318.htm
---------------------------
گزارش واشنگتون تایمز: http://www.washingtontimes.com/news/2010/may/14/seven-bahai-leaders-kept-locked-up/

از مستند تحریفی تا مستندی در بازار سیاه

ترجمۀ نامه‌ای از تهیّه‌کنندۀ فیلم "بهائیان در حیات‌خلوت من"


1 جولای 2009

"بهائیان در حیات‌خلوت من"
از مستند تحریفی تا مستندی در بازار سیاه

از اینکه فیلم ما تحت عنوان "بهائیان در حیات‌خلوت من" پس از پخش در شبکۀ اس بی اس استرالیا، بدون کسب مجوّز روی اینترنت به نمایش گذاشته شد تعجّب کردم. البتّه به نظر نمی‌رسید که این یک سرقت جدّی باشد بلکه بیشتر تحسینی از شوخ‌طبعی و سبکبالی این فیلم بود.
اقدام بعدی که چند ماه پس از آن اتّفاق افتاد خیلی جدّی‌تر بود. این فیلم به زبان فارسی دوبله شده و روی اینترنت به نمایش گذاشته شد. دوستانی که فارسی صحبت می‌کنند به من می‌گویند که این دوبله یا صدا‌گذاری کاملاً حرفه‌ای و با کیفیّت بالا انجام شده است. در ابتدا از این اقدام و تلاش این وب سایت ایرانی احساس افتخار نمودم و تنها تأسّفم این بود که چرا برای آن به ما حقّ‌‌الامتیاز نمی‌دهد. اما هنگامی که یکی از دوستانم مقدّمۀ چهاردقیقه‌ای را که سایت برای "معرّفی و توصیف" فیلم تهیّه کرده بود برایم ترجمه نمود و حملات سنگین و جدّی که سایت دیگر ایرانی به نام "الف" بر علیه بهائیان و با استفاده از فیلم ما آغاز کرده بود به من نشان داد موضوع دیگر آن چندان برایم خوش‌آیند نبود. البتّه می‌توان از هر مطلبی، اگر در خارج از محتوای اصلی خود معرّفی شود، برای مقاصد دیگر استفاده کرد. استفاده از فیلمی که با چنان سبکبالی به منظور مسخره کردن تحقیقات جدّی خودمان ساخته شده برای اثبات هر مطلبی در مورد بهائیان مضحک و مسخره است.
جای تأسّف است که ایرانی‌ها نکتۀ اصلی این فیلم را درک نکردند که این فیلم مستندی تحریفی (ماکیومنتری) بود که ما در آن، خود و فرضیّات‌مان را به سخره گرفتیه‌ایم. من گمان می‌کردم مزاح و سبکبالی معیار همگانی هستند.

[امضا و مهر:] نئومی شوری
تهیّه‌کنندۀ فیلم "بهائیان در حیات‌خلوت من"

۱۳۸۹-۰۱-۰۲

۱ شهرالبهاء ۱۶۷
۲۱ مارس ۲۰۱۰
پیروان حضرت بهاءالله در کشور مقدّس ایران ملاحظه فرمایند
ای سرمستان جام محبّت الله،
یوم مبارک نوروز است و قلوب این مشتاقان بیش از پیش متوجّه آن شیفتگان جمال جانان. ایّامی بس پرشور و طرب‌انگیز است و دشت و دمن لاله‌خیز و مشکبیز. در اقالیم شمالیّۀ کرۀ ارض طبیعت جانی تازه یابد و جلوه‌ای بی‌اندازه نماید، حشر و نشری بدیع رخ بگشاید و جوشش و حرکتی جدید در کائنات مشاهده گردد، به خصوص خاک پاک ایران‌زمین که رشک فردوس برین است و به فرمودۀ مرکز میثاق «کشورش مهرپرور و دشت بهشت‌آسایش پر گل و گیاه جان‌پرور». ایرانیان پاک‌نهاد این عید فرخندۀ ملّی را بر حسب سنّت دیرینۀ چندین هزار سالۀ خود گرامی داشته در این روز فیروز و آغاز بهار دل‌افروز به سرور و شادمانی می‌پردازند، از کدورت‌ها می‌گذرند و به الفت و محبّت رو می‌آورند. بهائیان جهان نیز از همۀ ملل و اقوام، این عید سعید را که منصوص کتاب مستطاب اقدس است با شکوه و جلالی خاصّ جشن می‌گیرند و این ایّام خجسته را فرصتی برای ایجاد دوستی و آشتی بین نوع بشر و ترویج اتّحاد و اتّفاق در میان عالمیان می‌شمرند.
سالی که گذشت شاهد وقایع اسف‌انگیز و اندوه‌ناکی برای شما عزیزان و دیگر شهروندان آن سرزمین بود و شاید در این برهه از زمان، با سرور و شادمانی از نوروز باستانی استقبال کردن چندان آسان نباشد. ولی شما دل‌باختگان جمال ابهی به آیندۀ درخشان ایران مطمئن هستید و به یقین مبین می‌دانید که عالم آبستن وقایع عظیمه است و این درد و الم عمومی و آشوب و هیجان همه‌جانبه صرفاً رنج سفر در مسیر تحقّق وحدت عالم انسانی و تأسیس مدنیّت جهانی مورد نظر حضرت بهاءالله است. شما که به اهمّیّت اجتناب از هر نوع تعصّب و خشونت و نفاق واقفید و به قدرت معجزه‌آسای اتّحاد و یگانگی که قادر است عالم را به نور خود منوّر سازد ایمان دارید، و اثرات آن را در جوامع خود دیده و تجربه کرده‌اید، می‌توانید در کاستن رنج و درد دیگر هم‌وطنان عزیز نقشی مؤثّر ایفا نمایید.
استقامت سازنده و پشت‌کار شما عزیزان دل و جان، از پیر و جوان، در تحمّل تضییقات بی‌شمار سال‌های اخیر مورد قدردانی و ستایش این مشتاقان و تحسین مردم جهان است. الحمد لله با توجّه کامل به رسالتی که حضرت بهاءالله به پیروان فداکار خود در مهد امر الله عنایت فرموده، به وظایف روحانی خود واقف و به انجام آن قائمید. پس به تسبیح و تقدیس ربّ‌ الجنود پردازید و با شور و اشتیاق به این تاج وهّاجی که بر سر دارید افتخار نمایید و از رشته‌ای که دوست حقیقی بر گردن‌تان افکنده همواره شاکر و خشنود باشید.
در اعتاب مقدّسۀ علیا به یاد همۀ مردم شریف ایران به دعا مشغولیم و موهبت آسایش و رخا و صلح و صفا را برایتان صمیمانه مسئلت می‌نماییم.
[امضا: بیت العدل اعظم]

http://www.universal-house-of-justice-messages.info/payam/2010-03-21.html
http://www.universal-house-of-justice-messages.info/images/stories/2010-03-21.pdf

۱۳۸۸-۱۰-۲۴

بازتاب جهانی محاکمه هفت رهبر بهائيان ايران

بازتاب جهانی محاکمۂ هفت رهبر بهائيان ايران
۲۳ دي ۱۳۸۸ (۱۳ ژانویه ۲۰۱۰)
جامعۂ جهانی بهایی
۲۳ دی ۱۳۸۸

ژنو- تصميم ايران برای شروع محاکمۂ هفت رهبر جامعۂ بهائيان ايران در روز گذشته موجب بازتاب بين المللی گسترده ای شد. از جمله شيرين عبادی برندۂ جايزۂ نوبل خواستار آزادی فوری و تبرئۂ اين افراد شد.

در گزارشی که در تارنمای تلويزيون واشنگتن Washington TV منتشر شده خانم عبادی می گويد: «اگر عدالت اجرا شود و قاضی بی طرفی اتهامات موکلين من را بررسی کند حکمی به جز تبرئۂ آنها صادر نخواهد کرد.»

خانم عبادی که يکی از وکلای اين هفت نفر است میگويد با خواندن دقيق تمام پرونده و اتهامات عليه اين افراد «هيچ دليل و سندی که اتهامات وارده توسط دادستان را تأييد کند در آن اوراق نديده ام.»

ديگران نيز با ابراز نگرانی از عادلانه بودن اين محاکمه، خواستار علنی شدن جلسات دادگاه و رعايت ضوابط حقوقی بين المللی در آن شدند. دولت ها و افراد سرشناسى در اتحاديۂ اروپا، ايالات متحده، برزيل، هند و کانادا در بيانيه هائی به شدت در مورد اين محاکمات ابراز نگرانی کردند.

اتحاديه اروپا در بيانيه ای که روز گذشته منتشر کرد مجدداً خواستار حضور ناظران بين المللی در جلسات محاکمۂ اين هفت بهائی شد.

در اين بيانيه آمده است: «اتحاديه اروپا يادآور می شود که آزادی انديشه، وجدان و دين از حقوق اوليه و غير قابل نقض بشر است که بايد در هر شرايطی تأمين شود. اين اتحاديه خواستار محاکمۂ علنی، عادلانه و بی طرفانه اين افراد براساس موازين و معاهدات بين المللی است.»

در برزيل لوئيز کوتو، رئيس کميسيون حقوق بشر در مجلس نمايندگان فدرال، در نامه ای خطاب به سفير ايران در برزيل نوشت به نظر می رسد «محاکمه اين افراد علنی و شفاف نيست» و افزود دادگاه غيرعلنی حق برخورداری از دفاع کامل و بی طرفانه را نقض می کند.

آقای کوتو در اين نامه نوشت: «ما آزادی عقيده و دين -برای مسلمان ها، مسيحيان، يهوديان، بودایی ها، بهائيان و همۂ گرايش های ديگر دينی- را از حقوق اوليه در دموکراسی، چه در شرق و چه در غرب، می دانيم.»

روز دوشنبه وزارت امور خارجه آمريکا تصميم ايران برای شروع محاکمۂ رهبران بهائی را محکوم کرد.

فيليپ کراولی، سخنگوی وزارت امور خارجه آمريکا، گفت: «مقامات [ايرانی] اين افراد را بدون ارائۂ هيچ مدرکی و با دسترسی اندک به وکلای مدافع بيش از بيست ماه در بازداشت نگه داشته اند. رعايت ضوابط قانونی حق اين افراد است.»

در هند افراد سرشناسی از حکومت اين کشور خواسته اند تا به مسألۂ آزار بهائيان در ايران بپردازد. روزنامۂ هندو، روز شنبه به نقل از ماجو دارووالا، رئيس نهاد حقوق بشر کشورهای مشترک المنافع، نوشت: «کشور ما سابقه ای طولانی در تکثرگرائی و مدارای دينی دارد و بايد در اين زمينه مداخله کند.»

در کانادا، لارنس کنون، وزير امور خارجه، روز جمعه در بيانيه ای نگرانی عميق اين کشور از ادامۂ بازداشت هفت رهبر بهائيان ايران را اعلام کرد. آقای کنون نوشت: «تأسف آور است که اين افراد صرفاً به خاطر اعتقاداتشان زندانی و از يک محاکمه عادلانه محروم شده اند.»

شری بلر، وکيل سرشناس حقوق بشر، در گفتگوئی با سرويس جهانی بی بی سی خواست «اين گروه افراد که بر اساس آئينی زندگی می کنند که مبلغ صلح است و هيچ عملی که مجوز اين محاکمه باشد انجام نداده اند» آزاد شوند.

خانم عبادی، که در حال حاضر بيرون از ايران است، در گفتگو با تلويزيون واشنگتن شمه ای نيز از آنچه روز گذشته در «نخستين جلسه» دادگاه در شعبۂ ۲۸ دادگاه انقلاب اتفاق افتاده بيان کرد.

او گفت تنها دو نفر از وکلای کانون مدافعان حقوق بشر، نهادی که او تأسيس کرده، توانستند در جلسۂ دادگاه حضور يابند. و عليرغم درخواست علنی بودن دادگاه اين جلسه پشت درهای بسته برگزار شد.

بر اساس گزارش رسانه های وابسته به دولت در جلسۂ روز گذشته اتهامات اين هفت نفر مجدداً تکرار شد. اين اتهامات عبارت بودند از: «جاسوسی»، «فعالیت تبلیغی علیه نظام»، «راه اندازی و گسترش تشکیلات غیرقانونی»، «همکاری با رژیم غاصب و اشغالگر قدس»، «مشارکت در جمع آوری اسناد طبقه بندی شده و ارائه آن به بیگانگان با هدف بر هم زدن امنیت کشور»، «تبانی و اجماع با هدف بر هم زدن امنیت کشور»، «تبانی و اجماع با هدف اقدام علیه امنیت داخلی و خارجی ایران»، «مخدوش کردن چهره جمهوری اسلامی ایران» و «افساد فی الارض».

ديان علائی، نمايندۂ جامعۂ جهانی بهائی، گفت اين هفت نفر تمام اين اتهامات را پيوسته و مطلقاً رد کرده اند و افزود: «ما مطمئن هستيم که ديروز هم در برابر قاضی همين کار را کرده اند.»

هفت بهائی زندانی عبارتند از خانم فريبا کمال آبادی، آقای جمال الدين خانجانی، آقای عفيف نعيمی، آقای سعيد رضائی، خانم مهوش ثابت، آقای بهروز توکلی، و آقای وحيد تيزفهم.

تمام اين افراد به استثناى يک نفر در تاريخ ٢٥ ارديبهشت ١٣٨٧ در خانه هايشان در تهران دستگير شدند. خانم مهوش ثابت در ١٥ اسفند ١٣٨٦ در مشهد دستگير شده بود. اين افراد از زمان دستگيرى به زندان اوين در تهران منتقل شدند و يک سال اول را بدون اتهام و دسترسی به وکيل زندانى بودند.

پيش از دستگيری اين افراد اعضای يک هيأت انتصابی موسوم به «ياران» بودند، که با اطلاع مقامات حکومت ايران، وظيفۂ رسيدگی به نيازهای اوليۂ معنوی و مادی جامعۂ بهائيان ايران را بر عهده داشتند. جامعۂ بهائی ايران از سال ۱۳۶۲ که تشکيلات انتخابی بهائی در ايران ممنوع شد رهبری رسمی نداشته است.
لینک خبر:

۱۳۸۸-۱۰-۲۳

پايان اولين جلسۀ محاكمۀ هفت رهبر جامعه بهائى در ايران

یاران ایران

پايان اولين جلسۀ محاكمۀ هفت رهبر جامعه بهائى در ايران
سرویس خبری جامعه جهانی بهایی
۲۲ دي ۱۳۸۸ (۱۲ ژانویه ۲۰۱۰)

ژنو- امروز محاكمۀ هفت رهبر زندانى بهائيان ايران در تهران آغاز شد. بنا به گزارش هاى اوليه، اين دادگاه با نقض موارد متعددى از ضوابط حقوقى همراه بود.

اين جلسه كه بنا به اظهار مسئولان تنها "اولين جلسۀ" دادگاه بوده پس از سه ساعت پايان يافت اما تاريخى براى جلسات بعدى اعلام نشد.

ديان علائى، نماينده جامعۀ جهانى بهائى در مقر سازمان ملل در ژنو، گفت: «تا جائى كه اطلاع داريم به هيچ ناظرى اجازۀ حضور در دادگاه داده نشده بود. با توجه به اين كه اين افراد به دليل اعتقادات مذهبى شان در زندان بوده اند، برگزارى چنين دادگاهى مغاير با همه موازين حقوق بشر و غير قابل قبول است.»

«از قرار معلوم حتى به وكلاى اين زندانيان كه در دو سال گذشته تقريباً هيچ دسترسى به اين زندانيان نداشته اند، به سختى اجازه ورود به دادگاه داده شد.»

«در عين حال گزارش ها حاكى ست كه مأمورين وزارت اطلاعات كه مسئول بازجوئى از اين افراد بوده اند و نيز يک گروه فيلمبردار در حال ورود به جلسه ديده شده اند. اتفاقى كه نحوه برگزارى اين دادگاه را سؤال برانگيز مى كند.»

خانم علائى اشاره كرد كه يک سايت وابسته به تلويزيون حكومت ايران روز دوشنبه پيشاپيش اعلام كرد كه دادگاه شروع شده و همان اتهامات واهى را كه قبلاً در مورد اين افراد عنوان شده بود تكرار كرد.

او افزود: «همه اين اتفاقات نشان از يك محاكمۀ كاملاً غير معمول و مشابه دادگاه هائى كه در ماه هاى اخير در ايران برگزار شده دارد.»

هفت بهائى زندانى عبارتند از خانم فريبا كمال آبادى، آقاى جمال الدين خانجانى، آقاى عفيف نعيمى، آقاى سعيد رضائى، خانم مهوش ثابت، آقاى بهروز توكلى، و آقاى وحيد تيز فهم.

تمام اين افراد به استثناى يک نفر در تاريخ ٢٥ ارديبهشت ١٣٨٧ در خانه هايشان در تهران دستگير شدند. خانم مهوش ثابت در ١٥ اسفند ١٣٨٦ در مشهد دستگير شده بود. اين افراد از زمان دستگيرى به زندان اوين در تهران منتقل شدند و يک سال اول را بدون هيچ اتهامى زندانى بودند.

خانم علائى گفت: «نتيجه دادگاه هرچه باشد روشن است كه محاكمۀ اين هفت انسان بيگناه به معناى محاكمۀ تمام اعضاى يک جامعه دينى و تلاشى براى ترساندن و محروم كردن بهائيان از حقوق اجتماعى شان به خاطر اعتقادات متفاوت آنها با صاحبان قدرت در ايران است.»
لینک خبر:

دادگاه هفت نفر از مدیران سابق جامعه بهائیان ایران امروز برگزار شد

دادگاه هفت نفر از مدیران سابق جامعه بهائیان ایران امروز سه شنبه 22 دیماه در تهران برگزار شد.
مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران

به گزاری کمیته بهاییان مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، اولین جلسه دادگاه پس از گذشت حدود بیست ماه از دستگیری این افراد در حالی منعقد شد که نه تنها هیچ یک از منسوبین این افراد امکان حضور در جلسه دادگاه را نیافتند بلکه به وکلا نیز فرصت هیچگونه دفاع داده نشد و دادگاه با قرائت اتهامات و تفهیم آن به متهمین خاتمه یافت. گفتنی است که دادرس (جانشین بازپرس شعبه 28 دادگاه انقلاب) این پرونده از منتسبان دستگاه امنیتی بوده است.

همچنین بر اساس خبرهای رسیده از تمام لحظات این دادگاه توسط مأمورین فیلم برداری شده است. به نقل از یکی از وکلای حاضر در جلسه دادگاه٬ هیچ حکمی تا کنون صادر نشده و دادرسی در طی جلسات آینده دادگاه ادامه خواهد یافت. این در حالی است که وکلا تا کنون از امکان دسترسی کامل به پرونده و همچنین ملاقات با متهمین برخوردار نبوده اند. اتهاماتی که از بیش از یک سال قبل بر علیه این افراد مطرح شده عبارت بوده اند از "جاسوسی برای دولت های بیگانه٬ اقدام بر علیه امنیت نظام٬ اهانت به مقدسات و افساد فی الارض" که به گفته سایت های خبری وابسته به حکومت ایران اتهام "جمع آوری اسناد طبقه بندی شده و اجتماع علیه امنیت داخلی کشور" نیز به تازگی به موارد اتهام افزوده شده است.

شایان توجه است که سایت باشگاه خبرنگاران که وابسته به معاونت سیاسی صدا و سیما است گزارشی از این دادگاه و کیفرخواست و جریان دادگاه را در تاریخ 21 دیماه بر روی خروجی خود نصب کرده بود که پس از افشای آن از سایت مزبور برداشته شد. این مساله بخودی خود نمایانگر غیر حقوقی بودن دادگاههایی ازاین نوع است که ماوقع دادگاه از پیش تعیین شده و گزارش رسانه ای آن از پیش نوشته و توزیع می شود.

دادگاه حاضر با قرار دادن یک نیروی امنیتی در مقام دادرس و با بستن هرگونه راه دسترسی وکلا به پرونده و اشخاص مورد اتهام و گزارش از پیش نوشته شدۀ جریان اجلاس دادگاه نمی تواند دادگاهی عادلانه و مطابق موازین و عرف قضایی باشد
لینک خبر:

۱۳۸۸-۱۰-۲۰

ادامه ي بازداشت بهاييان و دادگاه قريب الوقوع هفت مدير جامعه ي بهايي

ادامه ي بازداشت بهاييان و دادگاه قريب الوقوع هفت مدير جامعه ي بهايي
کمیته گزارشگران حقوق بشر
19 دی 1388

كميته ي گزارشگران حقوق بشر - هفت مدیر جامعه بهایی ایران موسوم به "یاران ایران" پس از گذشت بیش از بيست ماه از قرار بازداشت موقت همچنان در زندان به سر می‌برند. شش تن از آنان در 25 اردیبهشت ماه 87 و یک تن در 15 اسفند 86 بازداشت شدند. جمال الدین خانجانی، بهروز توکلی، سعید رضایی، مهوش ثابت، فریبا کمال‌آبادی، عفیف نعیمی و وحید تیزفهم اسامی هفت مدیر جامعه‌ بهایی است که مسئولیت‌های اداری این جامعه را بر عهده داشته‌اند. قرار قبلی جهت برگزاری دادگاه این افراد، 27 مرداد تعیین شده بود که به تعویق افتاد و به 26 مهرماه موکول گشت. لازم به ذکر است پیش از این نیز قرار بود دادگاه این هفت تن، 20 تیرماه برگزار شود.

22 دي ماه چهارمين قراري است كه از سوي قوه ي قضاييه براي محاكمه ي هفت مدير جامعه ي بهايي تعيين شده است تعويق دادگاه در سه دفعه ي گذشته به دلايل واهي از قبيل درخواست وقت از سوي وكلا و عدم ارسال ابلاغيه به وكلاي ايشان صورت پذيرفته است اما آنچه را كه شايد بتوان دلايل واقعي اين تعويق ها دانست عدم وجود مدارك لازم براي اثبات اتهام هاي نسبت داده شده به اين هفت نفر، از قبيل جاسوسى براى اسرائيل، مفسد في الارض، توهين به مقدسات دينى و تبليغ عليه جمهورى اسلامى و از سوي ديگر عدم اعتراف اين هفت نفر نسبت به گناه هاي انجام نداده ي خود است.

عبدالفتاح سلطاني در آستانه ي لغو سومين قرار دادگاه ايشان به كميته ي گزارشگران حقوق بشر گفت :« قطعا جریانی که اقدام به بازداشت این هفت‌تن و برخورد با جامعه بهایی نمود اهدافی داشت و می‌توان گفت اکنون پس از گذشت 17 ماه دیگر آن اهداف را دنبال نمی‌کند و حداقل تصور می‌نماید به اهداف خود رسیده است، چرا که پس از گذشت این زمان طولانی از دستگیری، پرونده برای آنان سودی در بر نخواهد داشت. با توجه به شرایط بین‌المللی و همچنین شرایط داخلی نگهداری رهبران جامعه بهایی در زندان به جز هزینه چیزی برای حاکمیت در بر‌نخواهد داشت. مخصوصا با توجه به اینکه این افراد فعال سیاسی نبوده و یک تشکل سیاسی نیز محسوب نمی‌شوند و تنها در حیطه اعتقادات دینی‌شان فعالیت می‌کردند.»

به نظر مي رسد به بن بست رسيدن مسئولين براي اثبات اتهامات، آنان را بر آن داشته است تا با بازداشت ديگر بهاييان احتمالا دو هدف را دنبال كنند.

نخست آنكه با ايجاد فضاي رعب و وحشت در جامعه ي بهايي بستر مناسبي را براي محاكمه و احتمالا حكم سنگين هفت مدير جامعه ي بهايي محيا كند و از سوي ديگر با بازداشت افراد نزديك به ياران، مانند لوا خانجاني و بهفر خانجاني، نوه و برادر زاده ي جمال الدين خانجاني و نگار ثابت فرزند مهوش ثابت، عرصه را بر آنان تنگ كرده و وادار به اعتراف عليه خود كنند.

در اين ميان واكنش روزنامه كيهان با تيتر درشت "مردان خداجوي موسوي بهايي و تروريست از آب درآمدند" و صحبت هاي نعمت الله باوند كه ’كارشناس’ امور سياسى معرفى مي شود، مبني بر «بهائيت به رهبرى صهيونيزم پشت ناآرامى ها و بحران هاى» اخير است، را مي توان تلاش براي متهم كردن بهاييان به آنچه كه آنان حتك حرمت به روز عاشورا مي دانند و ارتباط آن به هفت مدير جامعه ي بهايي دانست.

ديان اعلايي نماينده ي جامعه ي بهايي در سازمان ملل در اين باره مي گويد: «در چندين روز گذشته رسانه هاى وابسته به دولت در ايران بهائيان را به دست داشتن در ناآرامى هاى روز عاشورا متهم كرده اند. بديهى است كه هدف اين تبليغات برانگيختن احساسات مردم بر عليه هفت بهائى است كه در اوين زندانى هستند. ما به شدت نگرانيم كه حكومث و تندروهاى افراطى در دولت از اين آشوب ها به عنوان پوششى براى اعمال مجازات هاى سنگين عليه اين افراد بى گناه استفاده كنند.»

لینک مطلب:
http://www.schrr.net/spip.php?article7821

۱۳۸۸-۱۰-۱۹

جامعۀ جهانى بهائى اتهامات تازه عليه بهائيانى كه اخيراً دستگير شده اند را مطلقاً رد مى كند

جامعۀ جهانى بهائى اتهامات تازه عليه بهائيانى كه اخيراً دستگير شده اند را مطلقاً رد مى كند
۱۹ دي ۱۳۸۸ (۹ ژانویه ۲۰۱۰)


ژنو- جامعۀ جهانى بهائى امروز اتهامات تازه عليه بهائيانى را كه روز يكشنبه گذشته در تهران دستگير شده اند مطلقاً رد كرد. بر اساس اين اتهامات در منازل بعضى از اين افراد اسلحه و گلوله جنگى پيدا شده است.

ديان علائى، نمايندۀ جامعۀ جهانى بهائى در مقر سازمان ملل در ژنو، گفت: «اين اتهام ها دروغ آشكار است. يكى از اصلى ترين مبانى اعتقادى بهائيان باور آنها به عدم خشونت به معناى مطلق كلمه است. هر اتهامى كه احياناً در خانه هاى آنها اسلحه يا 'گلوله جنگى' پيدا شده مطلقاً غير قابل باور است.»

«بدون ترديد، اينها جعليات بى پايۀ حكومت ايران است تا به تعصب و نفرت عليه جامعۀ بهائى دامن بزند. بيش از يک قرن است كه بهائيان در ايران به انحاء مختلف مورد آزار هستند و همه مى دانند هيچگاه به خشونت مسلحانه رو نياورده اند. متأسفانه حكومت ايران يک بار ديگر براى توجيه نيات شوم اش عليه جامعه بهائى به دروغ پردازى آشكار رو كرده است. اين ها بايد بدانند كه دروغ هايشان مطلقاً براى كسى قابل قبول نيست.»

خانم علائى افزود: «اما نگرانى خاص ما از اين است كه اين اتهامات فقط چند روز قبل از محاكمه هفت رهبر جامعه بهائيان ايران، كه نزديک به دو سال است با اتهاماتى به همين بى پايه گى در زندان هستند، عنوان شده است.»

«اين اتهام ها آنقدر دور از ذهن است كه اگر چنين آشكار به قصد تحت تأثير قرار دادن محاكمه اين افراد عنوان نشده بود به كلى مضحک به نظر مى آمد. همانطور كه قبلاً هم گفته ايم حكومت ايران به جاى پذيرفتن مسئوليت خودش در ناآرامى هاى اخير مى كوشد ديگران از جمله قدرت هاى خارجى، نهادهاى بين المللى، رسانه هاى عمومى، دانشجويان، زنان و تروريست ها را به عنوان محركين اين اعتراضات معرفى كند.»

روز جمعه چندين خبرگزارى به نقل از عباس جعفرى دولت آبادى، دادستان كل تهران، نوشتند كه بهائيان دستگير شده در روز يکشنبه «به دليل آن كه هم در سازماندهى آشوب هاى روز عاشورا نقش داشتند و هم به دليل ايفاى نقش مؤثر در ارسال تصاوير اين آشوب ها به خارج از كشور، دستگير شده اند.»

به گفتۀ آقاى دولت آبادى دليل دستگيرى اين افراد بهائى بودنشان نبوده و «در بازرسى از منزل برخى از اين متهمان بهائى، اسلحه و تعدادى گلولۀ جنگى كشف شده است.»

خانم علائى اظهارات دادستان تهران در مورد نقش داشتن بهائيان در سازماندهى تظاهرات عاشورا، يا هرگونه عمليات خشونت آميز يا براندازى در ناآرامى هاى اخير را رد كرد.

او گفت: «در سى سال گذشته بهائيان ايران در معرض بدترين انواع آزار از اعدام هاى خودسرانه تا محروميت فرزندانشان از تحصيل بوده اند اما هرگز به جز از راه هاى قانونى و مسالمت آميز عكس العملى نشان نداده اند.»

هفت رهبر بهائى قرار است روز سه شنبه به اتهامات سنگينى از جمله جاسوسى، 'توهين به مقدسات دينى'، و 'تبليغ' عليه حكومت محاكمه شوند. اين افراد كه از اوايل سال ١٣٨٧ در زندان اوين نگه دارى مى شوند عبارتند از خانم فريبا كمال آبادى، آقاى جمال الدين خانجانى، آقاى عفيف نعيمى، آقاى سعيد رضائى، خانم مهوش ثابت، آقاى بهروز توكلى و آقاى وحيد تيزفهم.

روز يکشنبه، سيزده بهائى در حمله به خانه هايشان در ساعات اوليه صبح دستگير شدند. سه نفر از آنها بعداً آزاد شدند اما ده نفر باقى مانده در اوين زندانى هستند.

اين افراد عبارتند از: لوا خانجانى، نوه جمال الدين خانجانى و همسرش بابک مبشر، ژينوس سبحانی، منشى سابق خانم شيرين عبادى، و همسرش آرتين غضنفرى، مهران روحانى و برادرش فريد روحانى، پيام فنائيان، نيكاو هويدائى، ابراهيم شادمهر و پسرش زاوش شادمهر.
لینک خبر:

۱۳۸۸-۰۹-۲۷

۱۳۸۸-۰۸-۱۰

ربودن و شکنجه یک شهروند بهائی

یک شهروند بهایی ساکن شیراز توسط افراد ناشناسی ربوده شد و مورد شکنجه و آزار قرار گرفت.

به گزارش هرانا به نقل از کمیته بهاییان مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، آقای روح الله رضائی شهروند 46 ساله بهائی شیراز، هنگامی که دراوّلین ساعات بامداد مورخ 8/8/1388 از محلّ سوخت گیری ماشین شخصی اش به خانه و نزد همسر و دو فرزندش باز می گشت، توسط افراد ناشناس متوقّف، ربوده و به محلّ نامعلومی منتقل می شود. در این محل مورد تهدید وتوهین قرار گرفته و در یک اعدام نمایشی به دارآویخته می شود و در سرمای زیاد او را برهنه نموده و نقاط مختلف دست و سینه و پیشانی اش را با آتش سیگار سوزانده و سپس نامبرده را در یکی از جادّه های اطراف شیراز رها می سازند.

لازم به ذکر است آقای رضائی در سال 1360 در سن 18 سالگی نیز 5 سال را در پشت میله های زندان عادل آباد شیراز گذرانده و سخت ترین شرایط و وضعیّت و فشارهای شدید روحی و جسمی را فقط به دلیل مذهب خود تحمّل نموده است .

لینک مطلب:خبرگزاری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران
http://hra-news.info/news/8174.aspx

بازداشت يك شهروند بهائی در ياسوج

یک شهروند بهایی ساکن یاسوج توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد.

به گزارش هرانا به نقل از کمیته بهاییان مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، مقارن ساعت 11 صبح روز 9 آبان 88 ماموران اداره اطلاعات شهرستان یاسوج با مراجعه به منزل يكي از شهروندان بهايي اين شهربه نام "علی بخش بذرافکن" با نشان دادن حکم بازرسی به تفتیش منزل نامبرده پرداخته وتمامی کتب و وسایل شخصی وي را ضبط کرده و سپس همراه ايشان به منزل پسرش " آرمان بذرافکن " مراجعه و منزل نامبرده را نيزمورد تفتیش قرار داده وکلیه كتب مذهبي وي را نیز ضبط مي كنند.

پس از پايان بازرسي كه حدود 2 ساعت بطول مي انجامد ماموران مربوطه علي بخش بذر افكن را بازداشت کردند كه بنا به اخبار واصله، نامبرده همچنان در بازداشت به سر میبرد .

لازم به ذکر است علي بخش بذرافکن پيش از اين عضو شوراي اداره كننده بهاييان ياسوج بوده كه اسفند ماه گذشته بنا بدستور دادستاني كل انقلاب تعطيل شد وي از آن تاريخ تاكنون هيچ نوع مسئوليتي در بين جامعه بهايي ياسوج نداشته است.

لینک مطلب:خبرگزاری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران

۱۳۸۸-۰۸-۰۵

روز شمار نقض حقوق بشر شهروندان بهايي در مهرماه 88

روز شمار نقض حقوق بشر شهروندان بهايي در مهرماه 88
مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران
دوشنبه ، 4 آبان 1388

گزارش ذیل به همت کمیته بهاییان مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، دربردارنده مجموعه وقایع و موارد نقض گسترده حقوق شهروندان بهایی مربوط به مهرماه سال جاری در ایران است.

1 مهر : چهار نفر از شهروندان بهايي كاشان به نامهاي شهرزاد مهجور، روحيه فنائيان، سهيل حسيني پور و فريدون فلاح به دادگاه انقلاب فراخوانده شده كه پس از بازجويي آزاد شدند.

- مهران بندي زنداني بهايي شهرستان يزد پس از ده روز مرخصي ( به صورت توقف حكم ) با آنكه پزشكان وضعيت جسماني وي را مناسب زندان تشخيص نداده اند براي گذراندن باقي دوران محكوميت 3 سال و نيم خود به زندان بازگشت .

4 مهر : صهبا رضواني زنداني بهايي شهرستان سمنان كه در اوين دوران محكوميت 3 ساله خود را مي گذراند پس از 3 هفته مرخصي به زندان بازگشت.

- رزيتا ذبيحيان شهروند بهايي كاشان به دادگاه فراخوانده شد كه پس از بازجويي آزاد شد. قابل ذكر است نامبرده پيش از اين در تاريخ 16 شهريور ماه نيز به اطلاعات سپاه فراخوانده شده كه پس از بازجويي آزاد مي شود.

- هاله روحي يكي از زندانيان بهايي شيراز پس از 19 روز مرخصي موقت به زندان بازگشت تا دوران محكوميت 4 ساله خود را بگذراند .

5 مهر : جسد عزيزالله صبحي شهروند بهايي نجف آباد ( متوفي 23 شهريور ) كه تا اين تاريخ از بيمارستان به خانواده اش تحويل داده نشده بود بطور مخفيانه و بي اطلاع خانواده توسط ماموران شهرداري بدون مراسم خاكسپاري در قبرستان بهاييان اصفهان دفن شد.

- در ساعت 10 شب براي چندمين مرتبه شيشه هاي اتومبيل نظام الدين فنائيان ( همسر صهبا رضواني ) شهروند بهايي سمناني توسط چند موتور سوار شكسته مي شود كه ضاربين پس از آن متواري شدند .

- ماموران اداره اطلاعات به منزل سهيل روحاني فرد شهروند بهايي يزد هجوم مي آورند كه پس از تفتيش منزل، لوازم شخصی وی همچون كامپيوتر، موبايل و تعدادي سي دي را نیز ضبط و با خود مي برند .

8 مهر : به روحيه يزداني يكي از شهروندان بهايي زندان ياسوج ( محكوم به 2 سال زندان ) بدليل كمر درد شديد 10روز مرخصي داده شد.

- در طي روزهاي گذشته 6 نفر از بهاييان روستاي بهايي نشين مازگان از توابع كاشان به اطلاعات سپاه كاشان احضار شده كه پس از بازجويي آزاد مي شوند . اسامي شش نفر فوق الذكر عبارتست از : نورالله سميعي، شهرام احساني ، حشمت الله احساني ، نورالله شهيدي ، رحمت الله شهيدي و سياوش دبستاني .

10 مهر : شامگاه تاریخ مذکور، اتومبيل يكي از شهروندان بهايي شهرستان رفسنجان به نام فرزاد موهبتي در حاليكه در حياط منزلش پارك بوده توسط اشخاصي ناشناس به آتش كشيده مي شود اين عمل در حالي صورت مي گيرد كه چند روز پيش از آن شيشه هاي اتومبيل بهايي ديگري به نام محبوب بندي در رفسنجان توسط اشخاص ناشناسي شكسته شده بود.

13 مهر : به آقاي علي عسگر روانبخش و همسرش خانم زليخا موسوي ، دو تن از زندانيان بهايي شهرستان ياسوج كه دوران محكوميت دو ساله خود را مي گذرانند 3 روز مرخصي استعلاجي داده شد .

15 مهر : به ساسان تقوا يكي از زندانيان بهايي شيراز كه در حال گذراندن محكوميت 4 ساله اش است پنج روز مرخصي داده شد.

- شيشه هاي اتومبيل عادل فنائيان شهروند بهايي ساكن سمنان كه بتازگي از زندان آزاد شده توسط موتورسواراني ناشناس شكسته شد .

16 مهر : علي عسگر روانبخش و همسرش زليخا موسوي پس از گذراندن مرخصي سه روزه براي گذراندن ادامه محكوميت به زندان ياسوج بازگشتند.

- سمينار نقد و بررسي آراء و عقايد فرق و مذاهب در مشهد تشكيل شد كه طي آن سخنرانان از دين بهايي تحت عنوان" فرقه نما " نام بردند در اين گونه سمينارها سخنرانان با نطقهاي تحريك كننده و يكسويه به تحريك حاضرين براي ايجاد آزار و فشار بر بهاييان مي پردازند.

17 مهر : در ساعات نيمه شب اين روز مهران بندي زنداني يزد دچار مشكل قلبي شد كه از زندان به بهداري منتقل شد.

18 مهر : روحيه يزداني پس از گذراندن 10 روز مرخصي استعلاجي به زندان بازگشت.

- قربانعلي دري نجف آبادي امام جمعه اراك و نماينده ولي فقيه در استان مركزي كه پيش از اين دادستان كل كشور بود و در آن زمان شوراهاي اداره كننده بهاييان ( موسوم به خادمين ) را در شهرها تعطيل و غير قانوني اعلام كرده بود در اين روز در جمع بانوان اراك به ايراد سخنراني در رابطه با بهاييان پرداخت و فعاليتهاي مذهبي ايشان را مرموزانه ، خائنانه و جنايتكارانه توصيف كرد.

20 مهر : بهنام روحاني فرد شهروند بهايي ساكن يزد توسط ماموران امنيتي دستگير و به نقطه نامعلومي برده شد.

- مرخصي ساسان تقوا كه در اين روز به پايان مي رسيد 7 روز ديگر تمديد شد . ( بايد خاطر نشان ساخت نامبرده نزديك به دو سال است كه در زندان شيراز بطور انفرادي محكوميت 4 ساله خود را سپري مي كند )

22 مهر : مهران بندي زنداني يزد بار ديگر دچار حمله قلبي شد كه ماموران زندان وي را به اورژانس رساندند كه پس از آزمايش به زندان بر ميگردد همانطور كه پيش از اين ذكر شد نامبرده داراي ناراحتي قلبي است و پزشكان وضعيت جسماني وي را براي گذراندن زندان به هيچ وجه مناسب تشخيص نداده اند.

25 مهر : ماموران امنيتي اطلاعات خرمشهر به منزل يكي از شهروندان بهايي اين شهر به نام شهرام آزادي هجوم برده وپس از تفتيش منزل وي ، مدارك شناسايي ، كتب و موبايل نامبرده را با خود بردند.

26 مهر : دادگاه 7 نفر عضو گروه موسوم به " ياران ايران " ( مسئولين سابق جامعه بهايي ايران ) كه قرار بود در اين روز تشكيل شود براي چهار مين دفعه به تعويق افتاد . اين اشخاص كه شامل دو زن و پنج مرد هستند بيش از 17 ماه است در بازداشت به سر می برند.

- سهيل روحاني فرد برادر بهنام روحاني فرد ( دستگير شده در يزد ) در اين روز به اداره اطلاعات يزد احضار و بازداشت شد .

27 مهر : 9 نفر از شهروندان بهايي مشهد به ستاد خبري اداره اطلاعات احضار و پس از پرسش و پاسخ آزاد شدند . اسامي اين اشخاص عبارتست از : داور نبيل زاده، كاويز نوزدهي، رزيتا واثقي، سيما رجبيان، ناهيد قديري، نسرين قديري، سيما اشراقي، جلاير وحدت و هومن بخت آور .

- ساسان تقوا زنداني بهايي شهرستان شيراز پس از گذراندن مرخصي 12 روزه براي گذراندن باقيمانده محكوميت 4 ساله به زندان بازگشت .

- ماموران اداره اطلاعات ماهشهر به منزل شكرالله حاجياني شهروند بهايي اين شهر هجوم برده و پس از تفتيش منزل ، كتب و وسايل شخصي وي را ضبط و همسر ايشان صديقه حاجياني را نيز بازداشت كردند ( اين خانم عصر همانروز آزاد شد )

- پيمان كشفي شهروند بهايي ساكن تهران با احضاريه كتبي به دادگاه انقلاب تهران احضار شود و در همان مكان بازداشت و به بند 209 زندان اوین انتقال یافت.
لینک خبر: