۱۳۸۷-۰۴-۰۵

افزایش تبعیض علیه بهاییان در ایران

افزایش تبعیض علیه بهاییان در ایران

سایت دویچه وله: اردیبهشت ماه سال ۱۳۸۷شش تن از اعضای رهبری جامعه بهاییان در ایران دستگیر شدند. سخنگوی دولت ایران اعلام کرد، آنان به‌خاطر حفظ امنیت ملی دستگیر شده‌اند. مدافعان حقوق بشر می‌گویند که "دلیلی برای باور این ادعا وجود ندارد."

گزارشگران ویژه سازمان ملل متحد برای بررسی وضعیت آزادی انتخاب مذهب در ایران در گزارش خود آورده‌اند که در ایران حق آزادی وجدان، عقیده و مذهب رعایت نمی‌شود. عدم رعایت حق آزادی مذهب را از همان قانون اساسی ایران می‌توان بازشناخت، آنجا که مذهب شیعه اثنی عشری را مذهب رسمی کشور اعلام کرده‌اند و تنها مسیحیان و یهودیان و زرتشتیان را به عنوان اقلیت‌های مذهبی به رسمیت شناخته‌اند.

از زمان تأسیس جمهوری اسلامی ایران، همه اقلیت‌های مذهبی، حتی سنی‌ها هم که مسلمان‌اند، مورد تبعیض‌هایی به لحاظ حقوق شهروندی بوده‌اند. اما پیگرد و دستگیری و اعدام بهاییان درایران ابعادی دیگر داشته است. مدافعان حقوق بشر می‌گویند: «دولت ایران بارها دگراندیشان را به اتهام اقدام علیه امنیت کشور، دستگیر و زندانی کرده است. در اینجا پیگرد بهاییان به‌خاطر اعتقادشان به دینی دیگر مطرح است. و این نمونه‌ای است از نبود آزادی انتخاب مذهب در ایران». بهاییان با جمعیت حدود ۳۰۰ هزار نفر بزرگترین گروه اقلیت دینی در ایران هستند.

پیگرد و سرکوب بهاییان از ابتدای پدیداری این دین در دوره حکومت قاجار جریان داشته است. در دوره جمهوری اسلامی وقایعی که پنداشته می‌‌شد می‌رود تا به دست تاریخ سپرده شود، زنده شدند. سازمان عفو بین‌الملل مورد اعدام بیش از ۲۰۰ بهایی را در فاصله سال‌های ۱۳۵۷ تا ۱۳۷۱ ثبت کرده است. در همین دوره صدها بهایی دیگر نیز، با تحقیر و کتک و شکنجه روبرو گشتند.

اگر چه به گفته فعالان حقوق بشر شمار بهاییان اعدام و زندانی شده از سال ۱۳۷۶ کاهش یافته، با این همه در دوره جمهوری اسلامی، تبعیض علیه بهاییان در عرصه‌های مختلف تحصیلی و کاری همواره وجود داشته است.

جلوگیری از تحصیلات دانشگاهی بهاییان در ایران:
کامران عادلی، بهایی است و در آلمان زندگی می‌کند. وی درمورد تبعیض علیه بهاییان در عرصه تحصیلی می‌‌گوید: « محصلین و دانشجویان بهایی در این مدت اخیر بسیار اذیت شده‌اند. یعنی معلم‌ها یا کارمندان دیگر مدرسه به محصلین که در واقع کودکان هستند، آنقدر آزار روحی می‌دهند یا برایشان اشکال می‌تراشند، تا مثلا بگویند که من بهایی نیستم. دانشجویان که اصلا اجازه ورود به دانشگاه را ندارند و برای همین اصلا امکاناتی برای تحصیلات عالی ندارند. ولی با این همه همین دانشجویانی که برای تحصیل به خارج آمده‌اند، برای خدمت به وطن‌شان به ایران برمی‌گردند و باز هم دوست دارند که در ایران و برای وطن خودشان کار کنند.»

نرگس محمدی، در باره جلوگیری از تحصیلات دانشگاهی بهاییان و دادخواهی آنان گفت: « بخش عمده مراجعات بهایی‌ها به کانون مدافعان حقوق بشر در رابطه با دانشجویان است.»

کانون مدافعان حقوق بشر ایران از زمان بنیانگذاری خود موارد متعدد تبعیض علیه بهاییان را ثبت کرده است. نرگس محمدی، سخنگوی این کانون، در باره جلوگیری از تحصیلات دانشگاهی بهاییان و دادخواهی آنان گفت: « بخش عمده مراجعات بهایی‌ها به کانون مدافعان حقوق بشر در رابطه با دانشجویان است. مسئله دانشجویان به این شکل شده که به محض اینکه دانشجویان، حتی بعد از دادن کنکور و پذیرفته شدن و رتبه کافی را کسب کردن، رتبه علمی را می‌آورند و تعیین رشته را هم می‌کنند و حتی وارد دانشگاه هم می‌شوند، ولی به محض اینکه متوجه بشوند اینها بهایی هستند، اخراجشان می‌کنند. در بدو ورود هم اگر متوجه شوند که بهایی هستند، مانع ورود آنها به دانشگاه‌ها می‌شوند. بنابراین پس از تحصیلات دیپلم جوانان بهایی عموما برای ورود به دانشگاه مشکل جدی دارند. ما تقریبا بیش از ۲۰۰ پرونده دانشجو داریم که مانع از تحصیل آنها شده‌اند یا اخراجشان کرده‌اند.»

وکلای کانون مدافعان حقوق بشر گروهی از این پرونده‌ها را تاکنون پیگیری کرده‌اند، اما به نتیجه‌ای نرسیده‌اند. به گفته محمدی حتی یک مورد وجود نداشته که توانسته باشند دانشجو را به دانشگاه برگردانند.

کامران عادلی موارد دیگری از تبعیض علیه بهاییان را نام می‌برد و می‌گوید: «یک نمونه دیگر خراب کردن قبرستان‌های بهایی است که برای مثال پارسال با بولدوزر به یکی از قبرستان‌ها رفتند و تمام قبرها را خراب کردند و هر چه که در قبرها پیدا می‌شد با خاک یکسان کردند. امکان کار برای بهایی‌ها نیست. اگر خودشان مغازه‌ای مستقلا باز کنند، اذیت می‌کنند و مزاحم می‌شوند.»

در همین مورد نرگس محمدی گفت: «مواردی هم اخیرا داشته‌ایم که مثلا یک پزشک محل کارش به دلیل این گرایشی که دارد، پلمپ شده و مانع از کار آزاد آنها شده‌اند. یک چنین شکایت‌هایی هم به کانون مدافعان حقوق بشر شده است.» به گفته محمدی در این موارد هم کانون مدافعان نتوانسته است کاری برای بهاییان انجام دهد.

"بهاییان نه به خاطر مسائل امنیتی، بلکه به خاطر عقیده‌شان دستگیر شده‌اند"

از فروردین ماه امسال نامه‌های تهدیدآمیزی با امضای "سربازان گمنام امام زمان" به دست برخی از شهروندان بهایی، به‌خصوص در شیراز رسیده و موجب نگرانی آنان و مدافعان حقوق بشر شده است. با دستگیری ۶ تن از رهبران جامعه بهاییان در تهران و یک تن از آنان در مشهد، نگرانی‌ها در مورد تشدید وضعیت بهاییان و برخورد غیرقانونی با آنان، نسبت به چند سال اخیر، افزایش یافته است. از ۲۶ اردیبهشت ماه که این افراد بازداشت شده‌‌اند، تنها این خبر در مورد آنان به دست آمده که در زندان اوین هستند و خانواده‌هایشان برای دفاع از ایشان به کانون مدافعان حقوق بشر مراجعه کرده‌اند.

غلامحسین الهام، سخنگوی جمهوری اسلامی ایران، اعلام کرد که دستگیری این بهاییان دلیل ایدئولوژیک نداشته، بلکه برای حفظ امنیت کشور بوده است. اما سخنگوی کانون مدافعان حقوق بشر به موارد دیگری اشاره کرد که دولت ایران افراد را به اقدام علیه امنیت ملی کشور متهم کرده است: « ما نمی‌توانیم با قطعیت این اظهارات را قبول کنیم. به دلیل اینکه مثلا به طور مشخص در مورد معلمان که اعتراضاتشان کاملا صنفی بود، برای کم بودن درآمد ماهانه‌شان بود، یا در رابطه با زنان که به ‌طور مشخص به نابرابری قانونی علیه خودشان اعتراض می‌کردند، در دادگاه انقلاب به آنها اتهام اقدام علیه امنیت ملی و بر اساس آن اعلام جرم و مجازات تعیین شد. در حالی‌که همه وکلایی که رفتند و پرونده را دیدند، می‌دانستند که اساسا اقدام علیه امنیت ملی یا یک حرکت سیاسی با چنین حرکت‌هایی هیچ تناسبی نداشت و هیچ تناسبی بین جرم و مجازات هم وجود نداشت، در بعضی موارد که اساسا جرمی مرتکب نشده بودند. بنابراین چون در قوه قضاییه ما چنین سابقه‌ای را داریم، نمی‌توانیم نسبت به این اظهارات تردید نکنیم. بنابراین در مورد اتهامی هم که در مورد بهاییان گفته می‌شود ما نمی‌توانیم بپذیریم، مگر اینکه پرونده‌ها به طودر شفاف در اختیار وکلا قرار بگیرد، دلایل اتهام روشن شود تا بتوان در موردش اظهار نظر کرد، ضمن اینکه نوع بازداشت آنها فاقد وجاهت قانونی است و از همین جا می‌شود که در مورد این پرونده‌ها شک و تردید کرد.»

جامعه بین‌المللی بهاییان همراه با اعتراض به دستگیری ۷ رهبر جامعه بهاییان در ایران اعلام کرد که رهبران این مذهب نه به خاطر مسائل امنیتی، بلکه به خاطر عقیده‌شان دستگیر شده‌اند. دکتر عبدالکریم لاهیجی، نایب رئیس فدراسیون بین‌المللی جامعه‌های حقوق بشر، این گفته را تایید می‌کند. عبدالکریم لاهیجی در این مورد گفت: «این نمونه اخیر که هیئت مدیره جامعه بهاییان را دستگیر کردند – می‌دانید که در بهاییت روحانیت وجود ندارد و اینها برای رسیدگی به امور بهاییان هستند – اینها برای اعتقادشان دستگیر شدند، به‌خاطر اینکه آنان فعالیت سیاسی نداشتند که بگویند اینها ضد امنیت عمومی اقدامی کرده‌اند. این محدودیت بیشتری است برای بهاییان.»

اعتراض‌های سازمان‌های مدافع حقوق بشر به دستگیری بهاییان:
به گزارش فعالان حقوق بشر در ایران در هفته دوم خرداد ماه نیز سه تن از مسئولان جامعه بهایی ویلاشهر اصفهان و سه بهایی دیگر نیز در قائم‌شهر بازداشت شدند که از وضعیت آنان خبری در دست نیست.

پس از انتشار خبر دستگیری رهبران جامعه بهاییان آیت الله منتظری در پاسخ به پرسشی گفت که بهاییان چون اهل ایران‌اند، حق آب و گل دارند و از حقوق شهروندی برخودار هستند. و البته آیت الله منتظری در میان روحانیون ایران استثنا به شمار می‌آید.

دستگیری بهاییان در چند هفته اخیر موجی از اعتراض‌های سازمان‌های مدافع حقوق بشر را برانگیخته است. اتحادیه اروپا و وزارت امور خارجه آلمان نیز خواستار پایان دادن به پیگرد سیستماتیک بهاییان و تبعیض علیه آنان شدند. همچنین این موضوع در سمیناری که در روز دوشنبه (۹ ژوئن /۲۰ خرداد) به موازات کار اجلاس شورای حقوق بشر در ژنو برگزار شد، مطرح گشت. در این سمینار که توسط کمپین حقوق بشر ایران سازمان یافته بود، ۴ فعال حقوق بشر، خانم‌ها شیرین عبادی و نرگس محمدی و آقایان عبدالکریم لاهیجی و هادی قائمی شرکت داشتند که در مورد مهمترین موارد نقض حقوق بشر در ایران، از جمله پیگرد بهاییان گزارش دادند.

"مردم ایران در تلاش برای همزیستی صلح‌آمیز با یکدیگرند"

به گفته نرگس محمدی، سخنگوی کانون مدافعان حقوق بشر ایران، برخلاف درگیری‌هایی که دولت ایران با اقلیت‌های مذهبی، مثل بهاییان یا دراویش گنابادی ایجاد می‌کند، مردم ایران در تلاش برای همزیستی صلح‌آمیز با یکدیگرند. کامران عادلی به عنوان بهایی خواست خود را برای چنین همزیستی مسالمت‌آمیز این گونه بیان می‌کند: «در بسیاری از ممالک مختلف قوم‌ها و عشیره‌های مختلف دارند در کنار هم زندگی می‌کنند. در همین مملکت خودمان، ایران عزیز، اگر کسی بلوچ است، کرد است، گیلانی است، مازندرانی است، خراسانی است، آبادانی است یا ترک است، اینها همه در کنار هم در صلح و صفا، در یک مملکت به اسم ایران دارند زندگی می‌کنند و هیچ ایرادی نیست. نمی‌شود که یک دفعه به یکی‌شان بگوییم که تو دیگر به لهجه یا زبان خودت صحبت نکن. ادیان مختلف هم می‌توانند در کنار هم با صلح و صفا زندگی کنند، مثل باغی که گل‌های رنگارنگ دارد، چقدر قشنگ است، تا اینکه یک گروه از گل‌ها بیایند و همه گل‌های دیگر را خراب کنند که فقط آن گل آن رنگی بماند. می‌توانیم ایران را بهشت برین کنیم و این تنوع در نژادها، لهجه‌ها و زبان‌های مختلف و در ادیان مختلف باعث جلوه بیشتر مملکت‌مان بشود.»

لینک مطلب:

لینک مستقیم مطلب:

هیچ نظری موجود نیست: