۱۳۸۷-۰۴-۳۱

دیانت بهائی، آئینی آینده بین

وحدت عالم انسانی
دیانت بهائی، آئینی آینده بین

نوشته آرتور لیون دال
ترجمه حوریوش رحمانی

آئین بهائی که در نیمه قرن نوزدهم در ایران ظهور نمود و اکنون از نظر وسعت گسترش جغرافیائی دومین دین بعد از مسیحیّت شناخته شده است، از این نظر که برآیندۀ بشریت و تأثیرگذاری اقدامات کنونی بر نسلهای آینده تأکید دارد، در بین ادیان بزرگ جهان بسیار قابل توجّه می‌باشد. این آئین صریحاً کسانی را که به آینده بشریّت علاقمند هستند و مایلند "زمینۀ بنای یک جهان جدید را که شایستۀ فرزندان ما باشد" فراهم سازند مخاطب قرار می‌دهد. [1]

دیدگاه اصلی دیانت بهائی بر اساس مفهوم پیشرفت تکاملی نوع بشر در طی زمان استوار می‌باشد. مثلاً هر یک از ادیان بزرگ به عنوان مرحله ای از استمرار ظهور ارادۀ الهی در نظر گرفته می‌شوند که در حالیکه تعالیم اجتماعی متناسب با زمان و مکان خاص خود ارائه می‌دهند، حقایق روحانی اصلی همۀ ادیان را نیز تجدید می‌نمایند. تعالیم حضرت بهاءالله به عنوان جدیدترین مرحله از این فرایند پیشرفت می‌باشد که راهنمائی‌هائی برای حل مشکلات امروزی بشر ارائه می‌دهد و بنیان روحانی تمدّن آیندۀ جهان را بنا می نهد. باین ترتیب از نظر بهائیان، برای دین به هیچ وجه انحصار یا نقطۀ پایانی وجود ندارد و مربیان الهی تقریباً هر هزار سال یکبار جهت تکامل اجتماعی و روحانی بشر ظاهر می‌گردند.

از دیدگاه آئین بهائی، درست همانگونه که طبیعت دارای پدیده های ادواری متعدد مانند فصول و مراحل مختلف زندگی موجودات می‌باشد، به همین نحو جامعۀ بشری نیز شاهد پیدایش و سقوط تمدنّ‌های زیادی در گذشته بوده که بر اثر آن تشکیلات اجتماعی به تدریج توسعه پیدا کرده و اتحاد از خانواده به سطح ملّت گسترش یافته است. امروز ما شاهد دوران پر مخاطره انتقال از حاکمیّت ملی به یک جامعۀ متحدّ جهانی می‌باشیم. درد و رنج ما گوئی درد تولد یک تمدّن جدید است. حضرت بهاءالله حدود صد سال پیش فرمودند :"زود است بساط عالم جمع شود و بساط دیگر گسترده گردد."[2]

در واقع جهان شاهد پایان گرفتن دورانی طولانی از پیشگوئی های ادیان کهن در بارۀ آینده و آغاز دوران تحقّق آنچه که مسیحیان به عنوان استقرار ملکوت الهی در بسیط زمین می‌دانند می‌باشد. این دوران که حضرت بهاءالله به عنوان نتیجۀ نهائی اتحاد نژاد بشری پیشگوئی فرموده اند و پیشرفت علم و تکنولوژی اکنون آن را امکان پذیر ساخته است، امتدادش حداقل پانصدهزار سال می‌باشد. از یک نظر ما اکنون در مراحل نهائی دوران پر تب و تاب نوجوانی و در آستانۀ مرحلۀ بلوغ جمعی نوع انسان قرار داریم. در حالیکه نهادهای تفرقه انگیز جهان فرو می‌ریزند و مکتب‌های مادی که در دوران ما بر جهان تسلط داشتند در وعده های خود مبنی بر تأمین خوشبختی و رفاه بشریّت با شکست روبرو می‌شوند، بهائیان این تحولات را برای بنا نهادن بنیان اخلاقی و روحانی تمدن جدیدی که به نحو اجتناب ناپذیری از این دوران پرآشوب به تدریج ظاهر می شود و زندگی بهتری بر اساس عدالت و آرامش برای نسل های آینده تضمین می‌نماید، لازم می‌دانند.

جامعۀ بهائی با قاطعیت، کوته بینی و ورشکستگی اخلاقی جامعه کنونی را محکوم می‌کند، در حالیکه باین حقایق اشاره می‌نماید که جامعۀ بشری "میلیونها مردم گرسنه را بیرحمانه رها کرده تا قربانی معاملات خودسرانۀ بازارهای جهان گردند که خود باعث تشدید مصائب نوع بشر گشته است."[3 ]و اینکه "کشورهای جهان از نابود کردن شبح جنگ عاجز و از منع تهدیدی که متوجه انهدام نظم اقتصادی جهان و شیوع هرج و مرج و ترور گردیده ناتوانند و قادر نیستند مصائب و بلایائی را که این مشکلات و صدمات دیگر متوجه میلیونها نفر از بشر نموده از میان بردارند."[4] و نیز "مروجین مرام‌های مادی چه در شرق و چه در غرب چه منسوب به کاپیتالیسم و چه به کمونیسم" را مورد بازخواست قرار داده و زیر سئوال برده است. [5]

همچنین تعالیم بهائی دیدگاه روشنی از جامعۀ آینده را ترسیم می نماید که مرحلۀ جنینی آن هم اکنون همراه با سقوط نظم کهنۀ عالم در حال شکل گیری است. "اتّحاد اهل عالم ما به الامتیاز عصری است که حال، جامعۀ انسانی به آن نزدیک می‌شود. مجاهدات در حصول اتّحاد خانواده و قبیله و تأسیس حکومت شهری و وطنی یکی بعد از دیگری به محک تجربه آمده و با موفقیت تحقق یافته است. حال اتحاد جهانی هدفی است که بشر پریشان به سویش روان است. دوره تأسیس اوطان خاتمه یافته و هرج و مرجی که ملازم حاکمیت مطلقه حکومت ملی است، حال به اوج خود رسیده است و جهانی که به مرحلۀ بلوغ وارد می‌گردد باید این طلسم را بشکند و به وحدت و یگانگی و جامعیّت روابط انسانی اعتراف نماید و یکباره دستگاهی ابدی بوجود آورد که این اصل اساسی وحدت را در حیاتش تجسّم بخشد." [6]برای نیل به این مقصود، یک سلسله مراحل تکاملی در پیش خواهد بود که شامل مرحلۀ توافق نسبتاً سریع صلح سیاسی بین ملل و اتصاف تدریجی جوامع جهان به صفات عالی اخلاقی و در نهایت تأسیس یک حکومت متحّد جهانی خواهد بود که در طی قرون آینده شکوفا خواهد شد و در عصر طلائی حیات بشری، به صورت یک تمّدن جهانی متنوع و غنی در خواهد آمد، تا آنکه دیگر بار ادامۀ این تکامل با ظهور و گسترش استعدادهای تازه و کاهش اجتناب ناپذیر پویائی در طول زمان و زوال هر نظام بشری، فرایند دیگری را از تجدید معنویّت ایجاب نماید.

نظریه های معتبر و متعددی در آثار بهائی در باره کیفیت جامعه آینده آمده است که در اینجا فقط به بعضی از آنها اشاره می شود. حضرت بهاءالله تأسیس یک حکومت فدرال جهانی را از طریق طرح امنیت جمعی و روش شور و مشورت در تصمیم گیری جهت جلوگیری از جنگ بین ملت ها و ایجاد امکاناتی با بهره برداری از منابع کره زمین در جهت منافع تمامی مردم جهان لازم دانسته اند. این طرح با یک ساختار اجتماعی و اداری زنده و غیرمتمرکز که تنوع نژاد بشری و حس مسئولیّت فردی را ترویج خواهد نمود تقویت خواهد شد. حضرت بهاءالله اشاره فرموده اند که ملل جهان می‌بایستی در انتخاب یک زبان کمکی بین المللی که موجب تسهیل تفهیم و تفّهم بین مردم جهان گردد توافق نمایند، همچنین خواهان حل روحانی مسئله اقتصادی، تعدیل معیشت، تساوی حقوق زن و مرد و هم آهنگی و توافق علم و دین می‌باشند. بر اهمیّت ازدواج و تشکیل خانواده تأکید فرموده اند، چه که در درون خانواده است که ابتدا اطفال تربیت می‌شوند. به قدری بر اهمیت تعلیم و تربیت عمومی نسل آینده تأکید گردیده است که اگر در موردی، منابع لازم برای تعلیم و تربیت همه اطفال در دسترس نباشد باید اولویت را برای تربیت دختران قائل شد، چه که آنها آن تربیت را به فرزندان خود منتقل می‌سازند و پیشرفت نسل آینده تسریع خواهد شد.

حضرت بهاء الله بیش از صد سال پیش به خطرهائی که بر اثر افراط در پیشرفت های مادی، کره زمین را تهدید می‌نماید اشاره فرموده‌اند، می فرمایند: "انّ التمدن الذی یذکره علماء مصر الصنایع و الفضل لو یتجاوز حد الاعتدال لتراه نقمه علی الناس."[7] (ترجمه مضمون: تمدنی که ارباب علم و صنعت آن را می ستایند، اگر از حد تعادل بگذرد رنج و مشقت فراوانی برای بشر ببار آورد.) باین ترتیب مشکلات محیط زیست و پی آمدهای آینده آن مورد توجّه خاص جامعه بهائی که به ارتباط و همبستگی همه عالم خلقت و اهمیّت حفظ توازن در محیط زیست معتقد است قرار دارد.[8]

یکی از وظائف مهّم جامعه آینده جهان آنست که منابع اقتصادی جهان را به طور صحیح اداره نماید، از مواد خام اولیه به نحو شایسته بهره برداری کند و توزیع عادلانه و منصفانه تولیدات و منابع مالی را تضمین نماید. بر اساس همین باور است که جامعه بین المللی بهائی خواهان اجرای طرح عملی توسعه که در کنفرانس توسعه و محیط زیست سازمان ملل متحد در سال 1992، در ریودوژانیرو تحت عنوان برنامه 21 به تصویب رسید می باشد.[9] طبعاً در این راستا، بهائیان فعالیت های فردی خود را کوششی در جهت اصلاح و بهبود جهانی که نسل های آینده به ارث می برند می‌دانند. برای هر فرد بهائی، دین نه فقط وسیله ای برای کسب کمالات معنوی و تلطیف شخصیّت انسانی است، بلکه راهی برای خدمت به دیگران و در نهایت کمک به پیشبرد تمدّن نیز می باشد. هدف اصلی حیات منافع فردی نیست، بلکه رفاه تمامی جامعه بشری در حال و آینده مورد نظر می باشد.


در حقیقت انگیزه اصلی اخلاقی همه ادیان از خود گذشتگی بخاطر عشق نسبت به وجودی ناشناخته غیر از خود بوده است و این گرایش و عشق است که انگیزه واقعی پیشرفت بشری می باشد، نه گرایش به کسب منافع شخصی که در اقتصاد غربی نقش اصلی دارد.

با دوست داشتن آن وجود ناشناخته بجای ترس از او، فرد ترغیب می گردد که استعدادهای ناشناخته خویش را نیز کشف نماید و همچنین امکانات و صفات ناشناخته دیگران را نیز بشناسد و محترم شمرد و دامنه علم، اختراعات صنعتی و پیشرفت های اجتماعی را گسترش دهد. اصول شکوهمند اخلاقی همه ادیان گذشته که برتر دانستن دیگران بر خود و منافع جزء را در منافع کل دیدن می باشد در آئین بهائی ادامه می یابد. حضرت بهاء الله بشریت را به هیکل انسانی تشبیه فرموده اند که رنج و درد هر عضوی رنج و درد تمامی هیکل است و این حسّ عدالت و همبستگی نسبت به دیگران در چارچوب زمان و مکان هر دو متجلی می شود، چنانچه بهائیان بخاطر منافع نسل های آینده، در زمان حاضر فداکاری از خود نشان میدهند.

باین ترتیب تأکید اصلی تعالیم بهائی بر تأسیس بنیان روحانی وحدت عالم انسانی از طریق ترک انواع تعصبّات و ارج نهادن به اصل وحدت در کثرت می باشد. این اتحاد نه فقط تنوع جغرافیائی، نژادی و فرهنگی بشریّت را از نظر بُعد مکانی در بر می گیرد، بلکه با توجه به بُعد زمان، نیز شامل تنوع نسل‌های بشری در پیشروی بسوی آینده می باشد. وظیفۀ همۀ مردم جهان آنست که با اتکاء به میراث مشترک نوع بشر، آگاهانه و بنحوی منظم مسئولیّت برنامه ریزی آینده خود را بعهده گیرند، آینده ای که بهره گیرندگان از آن بایستی تمامی ساکنان کرۀ زمین باشند.[10]

بالاترین مقامی که یک فرد می‌تواند به آن نائل گردد مقام خدمت به دیگران است. به تدریج که نسل‌های بشری با این دید تربیت شوند، انسان‌دوستی به نحو ‌فزاینده ای جایگزین خودپرستی کنونی خواهد شد. درک منطقی این دیدگاه معنوی و اخلاقی آئین بهائی ایجاب می نماید که نسل کنونی و بخصوص افراد و جوامع ثروتمند بخاطر بنا نهادن آینده ای پرثمر و با ثبات برای نوع انسان در این کره خاکی، خود داوطلبانه از بعضی از منافع کنونی خود چشم پوشی نموده از حرص و آز خود بکاهند و دیگران را از ثروت خویش بهره مند سازند. این آینده که مقدّر شده است برای بیش از نیم میلیون سال ادامه یابد حداقل بیست هزار نسل بشری را در بر خواهد گرفت. در حالیکه ممکن است قرن‌ها طول بکشد تا ثمرات شکوهمند نهائی این تحوّل بنیادی در جامعۀ بشری شکوفا گردد، ولی کسانی که در حال حاضر زندگی می‌کنند وظیفه ای اخلاقی و روحانی برعهده دارند و آن اینکه چنان زندگی کنند تا امکان تحققّ چنین آینده ای را فراهم سازند.

----------------------------------------------------------------
یاداشت ها

1- "وعدۀ صلح جهانی"، بیانیه بیت العدل اعظم، مؤسسۀ مطبوعات بهائی هند، ص 14
2- حضرت بهاءالله، منتخباتی از آثار شماره 4، لجنه نشر آثار، لانگنهاین، آلمان، ص 13
3- وعدۀ صلح جهانی ص 8
4- همانجا ص 3
5- همانجا ص 10
6- حضرت ولی امرالله، نقل در وعدۀ صلح جهانی، ص 36
7- حضرت بهاءالله، منتخباتی از آثار شماره 164، ص 220
8- مجموعه ای از آثار مبارکه، مرکز تحقیقات بیت العدل اعظم، مؤسسۀ مطبوعات
Conservation of the Earth’s Resources
امری لندن 1990.
9- بیانیۀ جامعۀ بین المللی بهائی به مناسبت پنجاهمین سال تأسیس سازمان ملل متحّد، Turning Point for All Nations
10- "رفاه عالم انسانی"، بیانیه جامعه بین المللی بهائی، مرکز جهانی بهائی، سال 1995.

لینک مطلب:
http://www.negah28.info/index.php?option=com_content&task=view&id=805

۱ نظر:

ناشناس گفت...

Ive read this topic for some blogs. But I think this is more informative.