چارچوبی جدید برای رفاه عالم انسانی
جامعه جهانی بهائی
سند شماره 0101-06
ژانویه 2006
(ترجمه)
پیشنهاد جامعهء جهانی بهائی به کمیسیون توسعه اجتماعی دربارهء تجدید نظر در برنامه دههء اول ملل متحد برای ریشه کنی فقر در 2006.
1. هر گونه تعریفی از فقر و اقدام به امحاء آن با تصورات جاری راجع به ماهیت و هدف جریان توسعه شکل می گیرد. کوشش های مشترک ملل متحد و جامعهء مدنی درک از فقر و توسعه را فوق العاده گسترش داده است. به رسمیت شناختن ارتباط بین توسعه، حقوق بشر و امنیت او؛ آگاهی روزافزون از تعامل بین بازار و محیط حقوقی، اجتماعی، فرهنگی و مادی که در آن عمل می کند؛ اذعان به رفاه انسانی به عنوان هدف توسعه؛ کوشش در معرفی بیشتر تساوی در نظامات تجارت جهانی و امور مالی آن، و تأکید بر انسجام انسانی به عنوان مبنای توسعهء پایدار – تمام این موارد حرکتی جهانی را در میل به یافتن راه حل های با دوام در مشکل فقر سبب شده است.
2. اما با وجود تمام این پیشرفت ها مفروضات زیربنائی مادی موجب کوشش های ریشه کنی فقر اساساً زیر سئوال نمی رود. عموماً پذیرفته اند که افزایش منابع مادی این شرایط را از حیات انسان محو می کند. در عین این که اهداف توسعهء هزاره در هدایت کوشش های فقر زدائی مؤثر است. آن هم توسعه را اساساً بر مبنای شرایط مادی قرار می دهد.
با این حال بیشتر موانع توسعهء صلح آمیز ملل و اقوام عالم – به حاشیه راندن دختران و زنان، دولت های ضعیف، عدم آزادی سیاسی، انتشار اچ. آی. وی./ایدز، تکثیر تسلیحات و مناقشات شدید، تنش های قومی و نژادی، عدم تحمل مذهبی و افراط گرائی، بی قانونی و بیکاری روز افزون تنها با وسائط مادی قابل امحاء نبوده و نخواهد بود. این اشکالات اجتماعی شاهدی بر نوعی دیگر از فقر است. نوعی که ریشه در ارزش ها و نگرش هائی دارد که روابط بین افراد، جوامع، و ملل عالم و بین دولت ها و ملت ها را شکل می دهد.
3. جامعهء جهانی بهائی مقصد توسعه را مشارکت در بنای نظمی اجتماعی و بین المللی می داند که قابلیت ایجاد و تداوم شرایطی را داشته باشد که در آن انسانها بتوانند از لحاظ اخلاقی، فرهنگی، و عقلانی پیشرفت نمایند. این مقصد ریشه در این درک دارد که دگرگونی جامعه شامل تغییرات عمیقی در فرد و خلق سنجیده و منتظم ساختارهای اجتماعی گروه از این نظر، فقر می تواند به مثابه فقدان منابع جسمانی، اجتماعی و اخلاقی- لازم برای استقرار شرایطی تعریف شود که قابلیات اخلاقی، مادی، و خلاق افراد، جوامع و مؤسسات را ارتقاء دهد. با توجه به این تعریف و اعتقاد به خیر فطری و ماهیت ضروری روحانی همه انسانها در آستانه بازبینی برنامه دههء سازمان ملل برای ریشه کنی فقر پیشنهادات ذیل را تقدیم می کنیم.
4. غلبه بر محدودیت های قالب های ذهنی خاص
ریشه کنی فقر مستلزم الگوی اساسی تغییر از سوی ملل و افراد متشکله آنهاست. چارچوب های داوری خاص، که با جامعه یا ملّت قومی یا مذهبی، "شمال" و "جنوب"، توسعه یافته و در حال توسعه یا اتحایه های منطقه ای بایستی به تدریج جای خود را به احساس روزافزون انسجام و مسئولیت جهانی بدهند.
ابتکاراتی در جهت ایجاد نظام های عادلانه تر تجارت و امور مالی، مفاهیم متکامل سلطنت، مجموعهء روزافزونی از قوانین بین المللی، و افزایش فوق العادهء سفر و صنعت ارتباطات، که با کوشش هائی در تلفیق حقوق بشر در چارچوب های رشد و امنیت تسهیل می شود، چنین تغییری از قبل آغاز شده است. اکنون باید بکوشیم که تصورّات مان را از مسئولیت و شهروندی وسعت بخشیم تا کوشش ها و پیشرفت ملل و اقوام دیگر بخوبی درک کنیم. این تغییر الگو نمایندهء پاسخ عملی به این آگاهی است که صلح و آسایش تفکیک ناپذیر بوده و اگر رفاه ملّت ها به صورتی کلّی مورد مسامحه و غفلت قرار گیرد هیچ گونه مزیت ماندنی نصیب ملّت یا جامعه ای نمی شود.
5. افزایش قابلیت حل مسئله و مشورت محلی
اغلب اوقات جمعیت هدف طرح های ریشه کنی فقر توده های افراد دچار سوء تغذیه تصور می شوند که تحت تأثیر شرایط و نیازهای موجودند تا این که کارگزارانی قابل در تغییر جوامع خود باشند. مسئلهء کوشش های توسعه یافتن روش هائی است که به افراد و جوامع اجازه دهد مسائل خود را حل کنند، توانائی جامعه در به عهده گرفتن مسائل اجتماعی پیچیده تر یک شاخص کلیدی پیشرفت است. یکی از مهارت های اساسی لازم تصمیم گیری گروهی است، یعنی با هم آموزی نظرات گوناگون، جستجوی بهترین راه حل، و ایجاد تعهدات و انسجام برای اجرای تصمیمات.
6 . اجرای بودجه بندی مبتنی بر جنسیت
بسیاری از مطالعات تأیید می کنند تحت شرایطی که نقش های اجتماعی و فرهنگی زنان و روابط آنان با نظام های قدرت و اقتدار از مردان متفاوت باشد، فقر زنان مشابه فقر مردان تلقی نمی شود. اما این تفاوت ها به ندرت در آمارهای رسمی فقر منعکس می شوند و در نتیجه، تخصیص منابع در سطح محلی، ملی و منطقه صورت نمی گیرد. به منظور تحقق تعهدات مربوط به برابری زن و مرد از طرف دولت ها، باید هزینه های عمومی شامل تحلیل جنسیت هم باشد که شامل تصمیم گیری بودجه، و ارزیابی تأثیر اقدامات مالی در پایگاه اجتماعی زنان در جامعه است.
7 . تصویب قوانین و نظارت بر اجرای آن برای مشارکت زنان
از آنجا که زنان تقریباً 15% صندلی های پارلمان ها را در سطح جهان در اختیار دارند، پس قدرت قانونگذاری و ایجاد تغییر در سطوح ملی و بین المللی اساساً با مردان است. به همین دلیل این مسئولیت مردان است که برای تصویب نامشروط معاهدهء امحاء اَشکال گوناگون تبعیضی علیه زنان توسط ملت های عضو بکوشند و هرگاه تعهدات مربوط انجام نشود، تمهیدات لازم برای اجرای دقیق آن فراهم گردد. توسعهء فرصت ها برای زنان و ظهور اَشکال جدید مشارکت بین مردان و زنان این قابلیت را دارند که تمام مؤسسات جامعه از خانواده تا دولت را منقلب نمایند – یعنی شرایطی را ایجاد کنند که پیشرفت و رفاه را ممکن می سازد.
8 . ایجاد مراکز روستائی آموزش و تحقیق صنعتی
در حالی که پذیرش صنایع جدید بخشی جدائی ناپذیر از توسعه است، بسیاری اوقات، تحت نقابِ نوگرائی، این صنایع برای فرهنگ و جامعه ای که به آن معرفی شده اند، نامناسب بوده اند. همراه با اهداف توسعهء هزاره که مشارکت صنایع اطلاعات و ارتباطات را می طلبد، ایجاد مؤسسات محلی مثل مراکز روستائی آموزش و پژوهش صنایع، و به نحوی سازنده روش های جدید علمی را با شیوه های بومی بیامیزند و به این ترتیب جمعیت محلی را در ایجاد و اجرای اندیشه های نو مستقیماً مشغول نمایند. توسعهء حقیقی مرکب است از ایجاد قابلیت بومی در مشارکت با ایجاد صنایع برای منافع وسیع تر جامعه.
9 . توسعهء شاخص های رشد برای ارزیابی قابلیت های اصولی و اخلاقی
معیارهای شاخص های به کار رفته برای ارزیابی فقر و توسعهء انسانی، مثل سرانهء محصول ملی و شاخص توسعهء انسانی تا حدود زیادی آنچه را که ارزش دارد تعیین می کند و به این ترتیب خط مشی و اولویت های توسعه را شکل می دهد. پیشرفت جوامع و ملت ها نه تنها مستلزم واردات مادی و معیارهای قانونی برای تأمین نظم است، بلکه به توسعهء قابلیت های اخلاقی برای تسلط بر رفتار و تصمیم گیری توسط افراد و مؤسسات بستگی دارد.
10 . جامعهء بین المللی بهائی در کوششی برای پیشرفت روش های ارزیابی توسعه در سطح جامعه از نقطه نظر اخلاقی، مجموعه اصول ذیل را به مثابه مبنای ساختمان شاخص های توسعه مبتنی بر اخلاق پیشنهاد کرده است. وحدت در کثرت (میزان هماهنگی اعضای جامعه در حیات آن)؛ عدالت و برابری (تأمین فرصت و دسترسی به توزیع منصفانه منابع مادی و اجتماعی)، تساوی حقوق دو جنس، وفاداری و آزادی اندیشه، وجدان و اعتقاد. این اصول باید در حیطه های توسعهء اقتصادی، تربیت، ادارهء محیط و حکومت مثلاً برای ایجاد اهداف توسعه و ساخت شاخص های جدید برای اندازه گیری پیشرفت در جهت این اهداف به کار رود.
11 . از میان بردن ثروت و فقر مفرط
فقر مفرط به ثروت مفرط مربوط است. با فرض ارتباط متقابل نظام اقتصادی جهانی، افراط از یک سو، بدون از میان بردن تفریط در سوی دیگر قابل امحاء نیست. در این مورد کوشش های ریشه کنی فقر باید شامل ارزیابی دوباره و جدی نظام ها و جریانات جهانی شامل حکومت، تجارت، و داد و ستدهای خصوصی باشد که افراط و تفریط روزافزون ثروت و فقر را تداوم می بخشد. پاسخگوئی مشترک و بیشتر نباید به محیط و معیارهای کار محدود شود، بلکه باید تحت پوشش کامل حقوق بشر قرار گیرد. مشروعیت و منافع اجتماعی منابع مادی فرد به وسایل بستگی دارد که توسط آنها کسب می شود و هدفی که برای آن به کار می رود.
12. در حالی که اهداف توسعهء هزاره بر برنامهء رشد و توسعه برای ده سال آینده جهان تمرکز نموده، سازمان ملل نباید توجه خود را محدود به این مدت کوتاه نماید که آن را به شیوه ای اساساً واکنشی، محدود نموده است. سازمان ملل متحد همگام با اهداف کوتاه مدت با جامعهء علمی و مدنی، نیازمند بررسی سناریوهای بلندمدت و نتائج مطلوب است. این چنین جهت گیری اجازهء بررسی دامنه ای وسیع تر از خط مشی و انتخاب های عملی را ممکن می سازد و تنوع مشارکت های عقلانی را سبب می شود و جریان ژرف بینی را غنای بیشتری می بخشد. خوب است با حداقل معیارها، اهداف محدود مادی و موضع گیری های متوسط راضی نشویم بلکه بینشی از رفاه و آسایش بیابیم که توده های مردم را در جهت تحقق آن با انسجام جهانی به عمل سنجیده تشویق نماید.
لینک مطلب (ترجمه بیانیه)
http://agahee.org/index.php?option=com_docman&task=doc_details&gid=108&Itemid=27
لینک اصل بیانیه به زبان انگلیسی:
http://bic.org/statements-and-reports/bic-statements/06-0101.htm
جامعه جهانی بهائی
سند شماره 0101-06
ژانویه 2006
(ترجمه)
پیشنهاد جامعهء جهانی بهائی به کمیسیون توسعه اجتماعی دربارهء تجدید نظر در برنامه دههء اول ملل متحد برای ریشه کنی فقر در 2006.
1. هر گونه تعریفی از فقر و اقدام به امحاء آن با تصورات جاری راجع به ماهیت و هدف جریان توسعه شکل می گیرد. کوشش های مشترک ملل متحد و جامعهء مدنی درک از فقر و توسعه را فوق العاده گسترش داده است. به رسمیت شناختن ارتباط بین توسعه، حقوق بشر و امنیت او؛ آگاهی روزافزون از تعامل بین بازار و محیط حقوقی، اجتماعی، فرهنگی و مادی که در آن عمل می کند؛ اذعان به رفاه انسانی به عنوان هدف توسعه؛ کوشش در معرفی بیشتر تساوی در نظامات تجارت جهانی و امور مالی آن، و تأکید بر انسجام انسانی به عنوان مبنای توسعهء پایدار – تمام این موارد حرکتی جهانی را در میل به یافتن راه حل های با دوام در مشکل فقر سبب شده است.
2. اما با وجود تمام این پیشرفت ها مفروضات زیربنائی مادی موجب کوشش های ریشه کنی فقر اساساً زیر سئوال نمی رود. عموماً پذیرفته اند که افزایش منابع مادی این شرایط را از حیات انسان محو می کند. در عین این که اهداف توسعهء هزاره در هدایت کوشش های فقر زدائی مؤثر است. آن هم توسعه را اساساً بر مبنای شرایط مادی قرار می دهد.
با این حال بیشتر موانع توسعهء صلح آمیز ملل و اقوام عالم – به حاشیه راندن دختران و زنان، دولت های ضعیف، عدم آزادی سیاسی، انتشار اچ. آی. وی./ایدز، تکثیر تسلیحات و مناقشات شدید، تنش های قومی و نژادی، عدم تحمل مذهبی و افراط گرائی، بی قانونی و بیکاری روز افزون تنها با وسائط مادی قابل امحاء نبوده و نخواهد بود. این اشکالات اجتماعی شاهدی بر نوعی دیگر از فقر است. نوعی که ریشه در ارزش ها و نگرش هائی دارد که روابط بین افراد، جوامع، و ملل عالم و بین دولت ها و ملت ها را شکل می دهد.
3. جامعهء جهانی بهائی مقصد توسعه را مشارکت در بنای نظمی اجتماعی و بین المللی می داند که قابلیت ایجاد و تداوم شرایطی را داشته باشد که در آن انسانها بتوانند از لحاظ اخلاقی، فرهنگی، و عقلانی پیشرفت نمایند. این مقصد ریشه در این درک دارد که دگرگونی جامعه شامل تغییرات عمیقی در فرد و خلق سنجیده و منتظم ساختارهای اجتماعی گروه از این نظر، فقر می تواند به مثابه فقدان منابع جسمانی، اجتماعی و اخلاقی- لازم برای استقرار شرایطی تعریف شود که قابلیات اخلاقی، مادی، و خلاق افراد، جوامع و مؤسسات را ارتقاء دهد. با توجه به این تعریف و اعتقاد به خیر فطری و ماهیت ضروری روحانی همه انسانها در آستانه بازبینی برنامه دههء سازمان ملل برای ریشه کنی فقر پیشنهادات ذیل را تقدیم می کنیم.
4. غلبه بر محدودیت های قالب های ذهنی خاص
ریشه کنی فقر مستلزم الگوی اساسی تغییر از سوی ملل و افراد متشکله آنهاست. چارچوب های داوری خاص، که با جامعه یا ملّت قومی یا مذهبی، "شمال" و "جنوب"، توسعه یافته و در حال توسعه یا اتحایه های منطقه ای بایستی به تدریج جای خود را به احساس روزافزون انسجام و مسئولیت جهانی بدهند.
ابتکاراتی در جهت ایجاد نظام های عادلانه تر تجارت و امور مالی، مفاهیم متکامل سلطنت، مجموعهء روزافزونی از قوانین بین المللی، و افزایش فوق العادهء سفر و صنعت ارتباطات، که با کوشش هائی در تلفیق حقوق بشر در چارچوب های رشد و امنیت تسهیل می شود، چنین تغییری از قبل آغاز شده است. اکنون باید بکوشیم که تصورّات مان را از مسئولیت و شهروندی وسعت بخشیم تا کوشش ها و پیشرفت ملل و اقوام دیگر بخوبی درک کنیم. این تغییر الگو نمایندهء پاسخ عملی به این آگاهی است که صلح و آسایش تفکیک ناپذیر بوده و اگر رفاه ملّت ها به صورتی کلّی مورد مسامحه و غفلت قرار گیرد هیچ گونه مزیت ماندنی نصیب ملّت یا جامعه ای نمی شود.
5. افزایش قابلیت حل مسئله و مشورت محلی
اغلب اوقات جمعیت هدف طرح های ریشه کنی فقر توده های افراد دچار سوء تغذیه تصور می شوند که تحت تأثیر شرایط و نیازهای موجودند تا این که کارگزارانی قابل در تغییر جوامع خود باشند. مسئلهء کوشش های توسعه یافتن روش هائی است که به افراد و جوامع اجازه دهد مسائل خود را حل کنند، توانائی جامعه در به عهده گرفتن مسائل اجتماعی پیچیده تر یک شاخص کلیدی پیشرفت است. یکی از مهارت های اساسی لازم تصمیم گیری گروهی است، یعنی با هم آموزی نظرات گوناگون، جستجوی بهترین راه حل، و ایجاد تعهدات و انسجام برای اجرای تصمیمات.
6 . اجرای بودجه بندی مبتنی بر جنسیت
بسیاری از مطالعات تأیید می کنند تحت شرایطی که نقش های اجتماعی و فرهنگی زنان و روابط آنان با نظام های قدرت و اقتدار از مردان متفاوت باشد، فقر زنان مشابه فقر مردان تلقی نمی شود. اما این تفاوت ها به ندرت در آمارهای رسمی فقر منعکس می شوند و در نتیجه، تخصیص منابع در سطح محلی، ملی و منطقه صورت نمی گیرد. به منظور تحقق تعهدات مربوط به برابری زن و مرد از طرف دولت ها، باید هزینه های عمومی شامل تحلیل جنسیت هم باشد که شامل تصمیم گیری بودجه، و ارزیابی تأثیر اقدامات مالی در پایگاه اجتماعی زنان در جامعه است.
7 . تصویب قوانین و نظارت بر اجرای آن برای مشارکت زنان
از آنجا که زنان تقریباً 15% صندلی های پارلمان ها را در سطح جهان در اختیار دارند، پس قدرت قانونگذاری و ایجاد تغییر در سطوح ملی و بین المللی اساساً با مردان است. به همین دلیل این مسئولیت مردان است که برای تصویب نامشروط معاهدهء امحاء اَشکال گوناگون تبعیضی علیه زنان توسط ملت های عضو بکوشند و هرگاه تعهدات مربوط انجام نشود، تمهیدات لازم برای اجرای دقیق آن فراهم گردد. توسعهء فرصت ها برای زنان و ظهور اَشکال جدید مشارکت بین مردان و زنان این قابلیت را دارند که تمام مؤسسات جامعه از خانواده تا دولت را منقلب نمایند – یعنی شرایطی را ایجاد کنند که پیشرفت و رفاه را ممکن می سازد.
8 . ایجاد مراکز روستائی آموزش و تحقیق صنعتی
در حالی که پذیرش صنایع جدید بخشی جدائی ناپذیر از توسعه است، بسیاری اوقات، تحت نقابِ نوگرائی، این صنایع برای فرهنگ و جامعه ای که به آن معرفی شده اند، نامناسب بوده اند. همراه با اهداف توسعهء هزاره که مشارکت صنایع اطلاعات و ارتباطات را می طلبد، ایجاد مؤسسات محلی مثل مراکز روستائی آموزش و پژوهش صنایع، و به نحوی سازنده روش های جدید علمی را با شیوه های بومی بیامیزند و به این ترتیب جمعیت محلی را در ایجاد و اجرای اندیشه های نو مستقیماً مشغول نمایند. توسعهء حقیقی مرکب است از ایجاد قابلیت بومی در مشارکت با ایجاد صنایع برای منافع وسیع تر جامعه.
9 . توسعهء شاخص های رشد برای ارزیابی قابلیت های اصولی و اخلاقی
معیارهای شاخص های به کار رفته برای ارزیابی فقر و توسعهء انسانی، مثل سرانهء محصول ملی و شاخص توسعهء انسانی تا حدود زیادی آنچه را که ارزش دارد تعیین می کند و به این ترتیب خط مشی و اولویت های توسعه را شکل می دهد. پیشرفت جوامع و ملت ها نه تنها مستلزم واردات مادی و معیارهای قانونی برای تأمین نظم است، بلکه به توسعهء قابلیت های اخلاقی برای تسلط بر رفتار و تصمیم گیری توسط افراد و مؤسسات بستگی دارد.
10 . جامعهء بین المللی بهائی در کوششی برای پیشرفت روش های ارزیابی توسعه در سطح جامعه از نقطه نظر اخلاقی، مجموعه اصول ذیل را به مثابه مبنای ساختمان شاخص های توسعه مبتنی بر اخلاق پیشنهاد کرده است. وحدت در کثرت (میزان هماهنگی اعضای جامعه در حیات آن)؛ عدالت و برابری (تأمین فرصت و دسترسی به توزیع منصفانه منابع مادی و اجتماعی)، تساوی حقوق دو جنس، وفاداری و آزادی اندیشه، وجدان و اعتقاد. این اصول باید در حیطه های توسعهء اقتصادی، تربیت، ادارهء محیط و حکومت مثلاً برای ایجاد اهداف توسعه و ساخت شاخص های جدید برای اندازه گیری پیشرفت در جهت این اهداف به کار رود.
11 . از میان بردن ثروت و فقر مفرط
فقر مفرط به ثروت مفرط مربوط است. با فرض ارتباط متقابل نظام اقتصادی جهانی، افراط از یک سو، بدون از میان بردن تفریط در سوی دیگر قابل امحاء نیست. در این مورد کوشش های ریشه کنی فقر باید شامل ارزیابی دوباره و جدی نظام ها و جریانات جهانی شامل حکومت، تجارت، و داد و ستدهای خصوصی باشد که افراط و تفریط روزافزون ثروت و فقر را تداوم می بخشد. پاسخگوئی مشترک و بیشتر نباید به محیط و معیارهای کار محدود شود، بلکه باید تحت پوشش کامل حقوق بشر قرار گیرد. مشروعیت و منافع اجتماعی منابع مادی فرد به وسایل بستگی دارد که توسط آنها کسب می شود و هدفی که برای آن به کار می رود.
12. در حالی که اهداف توسعهء هزاره بر برنامهء رشد و توسعه برای ده سال آینده جهان تمرکز نموده، سازمان ملل نباید توجه خود را محدود به این مدت کوتاه نماید که آن را به شیوه ای اساساً واکنشی، محدود نموده است. سازمان ملل متحد همگام با اهداف کوتاه مدت با جامعهء علمی و مدنی، نیازمند بررسی سناریوهای بلندمدت و نتائج مطلوب است. این چنین جهت گیری اجازهء بررسی دامنه ای وسیع تر از خط مشی و انتخاب های عملی را ممکن می سازد و تنوع مشارکت های عقلانی را سبب می شود و جریان ژرف بینی را غنای بیشتری می بخشد. خوب است با حداقل معیارها، اهداف محدود مادی و موضع گیری های متوسط راضی نشویم بلکه بینشی از رفاه و آسایش بیابیم که توده های مردم را در جهت تحقق آن با انسجام جهانی به عمل سنجیده تشویق نماید.
لینک مطلب (ترجمه بیانیه)
http://agahee.org/index.php?option=com_docman&task=doc_details&gid=108&Itemid=27
لینک اصل بیانیه به زبان انگلیسی:
http://bic.org/statements-and-reports/bic-statements/06-0101.htm
--------------------------
جهت سهولت دسترسی مخاطبان عزیز، در اینجا متن بیانیه به زبان انگلیسی نیز، آورده می شود:
A New Framework for Global Prosperity
Bahá'í International Community's submission to the 2006 Commission on Social Development on the review of the First United Nations Decade for the Eradication of Poverty.
BIC Document #06-0101
January 2006
1. Any definition of poverty and course for its elimination is shaped by prevailing notions about the nature and purpose of the development process. The combined efforts of the United Nations and civil society have significantly expanded the understanding of poverty and development. The recognition of the interrelatedness of development, human rights, and human security; the increased awareness of the interactions between the market and the legal, social, cultural and physical environment in which it operates (1); the acknowledgement of human well-being as the goal of development; efforts to introduce more equity into systems of global trade and finance; and the emphasis on human solidarity as the basis for sustainable development -- these have generated a worldwide momentum in the drive to find enduring solutions to the scourge of poverty.
2. Despite these advances, however, the underlying materialistic assumptions driving poverty eradication efforts remain virtually unchallenged: it is generally accepted that an increase in material resources will eradicate this condition from human life. The Millennium Development Goals, while effective in catalyzing poverty alleviation efforts, have also framed development primarily in terms of the improvement of material conditions.(2) Yet the most persistent ills obstructing the peaceful development of peoples and nations -- the marginalization of girls and women, failing states, the lack of political freedoms, the spread of HIV/AIDS, the proliferation of weapons and violent conflict, inter-ethnic and racial tensions, religious intolerance and extremism, lawlessness and growing unemployment -- cannot be alleviated by material means alone. These social ills evidence a different kind of poverty -- one rooted in the values and attitudes that shape relationships between individuals, communities, and nations as well as between the governors and the governed.
3. The Bahá'í International Community views the purpose of development as contributing to the foundation for a new social and international order, capable of creating and sustaining conditions in which human beings can advance morally, culturally, and intellectually(3). This purpose is rooted in the understanding that the transformation of society will involve profound changes in the individual as well as the deliberate and systematic re-creation of social structures. From this perspective, poverty can be defined as the absence of resources -- physical, social, and ethical -- necessary for the establishment of conditions, which promote the moral, material, and creative capacities of individuals, communities, and institutions. Guided by this definition and the belief in the inherent goodness and essential spiritual nature of every human being, we submit the following recommendations to the United Nations on the occasion of its review of the United Nations Decade for the Eradication of Poverty.
4. Overcome the limitations of particularistic mindsets
The eradication of poverty will require a fundamental paradigm shift on the part of nations and individuals. Our particularistic frames of reference -- defined by ethnic or religious community, nation, 'North' and 'South,' 'developed' and 'developing,' or regional alliances -- must gradually give way to an emerging sense of global solidarity and responsibility. Facilitated by efforts to integrate human rights into development and security frameworks, initiatives to create more just systems of trade and finance, evolving concepts of sovereignty, a growing body of international law, and a dramatic increase in travel and communication technology, such a shift is already well underway. We must now strive to enlarge our notions of responsibility and citizenship until we come to understand the struggles and progress of other peoples and nations as our own. Such a paradigm shift represents a practical response to the recognition that peace and prosperity are indivisible and that no sustainable benefit can be conferred on a nation or community if the welfare of the nations as a whole is ignored or neglected.
5. Enhance local deliberative and problem-solving capacity
Often the target populations of poverty eradication projects are perceived as masses of undernourished people, overwhelmed by their circumstances and needs rather than capable agents of change in their communities. The challenge for development efforts is to find methods that allow individuals and communities to solve their own problems; the ability of a community to take on more complex social issues is a key indicator of progress. One of the essential skills involved is that of group decision-making -- bringing together diverse views, searching for the best solution, and generating commitment and solidarity to carry the decision through.
6. Implement gender-based budgeting
Many studies confirm that female poverty cannot be conceptualized the same way as male poverty, given that women's social and cultural roles and their relationship to systems of power and authority differ from those of men. (4)
These differences, however, are rarely reflected in official poverty statistics and, consequently, do not inform resource allocation at local, national, and regional levels. (5) In order for governments to fulfill their commitments to gender equality, public expenditures must include a gender analysis -- involving women in budget decision-making and assessing the impact of fiscal measures on the status of women in the community.
7. As women hold approximately 15% of elected parliamentary seats globally, the power to legislate and effect change at the national and global levels rests primarily with men. It is equally their responsibility to push for the unconditional ratification of the Convention for the Elimination of All Forms of Discrimination Against Women by member states and to put in place accountability mechanisms when commitments are not followed through. The extension of opportunities to women and the emergence of new forms of partnership between men and women have the potential to revolutionize every institution of society from the family to the government -- creating the very conditions that make progress and prosperity possible.
8. Create rural centers of technology training and research
While the adoption of new technologies is integral to development, too often -- under the guise of 'modernization'-- these have been inappropriate to the culture and community into which they were introduced. Alongside Millennium Development Goals calling for the sharing of information and communication technologies, equally important is the creation of local institutions, such as rural centers of technology training and research, constructively blending modern scientific methods with indigenous practices and thereby directly engaging local populations in the generation and implementation of new ideas. True development consists of the creation of indigenous capacity to participate in the generation of technologies for the benefit of the broader community.
9. Expand development indicators to assess ethical and moral capacities
A New Framework for Global Prosperity
Bahá'í International Community's submission to the 2006 Commission on Social Development on the review of the First United Nations Decade for the Eradication of Poverty.
BIC Document #06-0101
January 2006
1. Any definition of poverty and course for its elimination is shaped by prevailing notions about the nature and purpose of the development process. The combined efforts of the United Nations and civil society have significantly expanded the understanding of poverty and development. The recognition of the interrelatedness of development, human rights, and human security; the increased awareness of the interactions between the market and the legal, social, cultural and physical environment in which it operates (1); the acknowledgement of human well-being as the goal of development; efforts to introduce more equity into systems of global trade and finance; and the emphasis on human solidarity as the basis for sustainable development -- these have generated a worldwide momentum in the drive to find enduring solutions to the scourge of poverty.
2. Despite these advances, however, the underlying materialistic assumptions driving poverty eradication efforts remain virtually unchallenged: it is generally accepted that an increase in material resources will eradicate this condition from human life. The Millennium Development Goals, while effective in catalyzing poverty alleviation efforts, have also framed development primarily in terms of the improvement of material conditions.(2) Yet the most persistent ills obstructing the peaceful development of peoples and nations -- the marginalization of girls and women, failing states, the lack of political freedoms, the spread of HIV/AIDS, the proliferation of weapons and violent conflict, inter-ethnic and racial tensions, religious intolerance and extremism, lawlessness and growing unemployment -- cannot be alleviated by material means alone. These social ills evidence a different kind of poverty -- one rooted in the values and attitudes that shape relationships between individuals, communities, and nations as well as between the governors and the governed.
3. The Bahá'í International Community views the purpose of development as contributing to the foundation for a new social and international order, capable of creating and sustaining conditions in which human beings can advance morally, culturally, and intellectually(3). This purpose is rooted in the understanding that the transformation of society will involve profound changes in the individual as well as the deliberate and systematic re-creation of social structures. From this perspective, poverty can be defined as the absence of resources -- physical, social, and ethical -- necessary for the establishment of conditions, which promote the moral, material, and creative capacities of individuals, communities, and institutions. Guided by this definition and the belief in the inherent goodness and essential spiritual nature of every human being, we submit the following recommendations to the United Nations on the occasion of its review of the United Nations Decade for the Eradication of Poverty.
4. Overcome the limitations of particularistic mindsets
The eradication of poverty will require a fundamental paradigm shift on the part of nations and individuals. Our particularistic frames of reference -- defined by ethnic or religious community, nation, 'North' and 'South,' 'developed' and 'developing,' or regional alliances -- must gradually give way to an emerging sense of global solidarity and responsibility. Facilitated by efforts to integrate human rights into development and security frameworks, initiatives to create more just systems of trade and finance, evolving concepts of sovereignty, a growing body of international law, and a dramatic increase in travel and communication technology, such a shift is already well underway. We must now strive to enlarge our notions of responsibility and citizenship until we come to understand the struggles and progress of other peoples and nations as our own. Such a paradigm shift represents a practical response to the recognition that peace and prosperity are indivisible and that no sustainable benefit can be conferred on a nation or community if the welfare of the nations as a whole is ignored or neglected.
5. Enhance local deliberative and problem-solving capacity
Often the target populations of poverty eradication projects are perceived as masses of undernourished people, overwhelmed by their circumstances and needs rather than capable agents of change in their communities. The challenge for development efforts is to find methods that allow individuals and communities to solve their own problems; the ability of a community to take on more complex social issues is a key indicator of progress. One of the essential skills involved is that of group decision-making -- bringing together diverse views, searching for the best solution, and generating commitment and solidarity to carry the decision through.
6. Implement gender-based budgeting
Many studies confirm that female poverty cannot be conceptualized the same way as male poverty, given that women's social and cultural roles and their relationship to systems of power and authority differ from those of men. (4)
These differences, however, are rarely reflected in official poverty statistics and, consequently, do not inform resource allocation at local, national, and regional levels. (5) In order for governments to fulfill their commitments to gender equality, public expenditures must include a gender analysis -- involving women in budget decision-making and assessing the impact of fiscal measures on the status of women in the community.
7. As women hold approximately 15% of elected parliamentary seats globally, the power to legislate and effect change at the national and global levels rests primarily with men. It is equally their responsibility to push for the unconditional ratification of the Convention for the Elimination of All Forms of Discrimination Against Women by member states and to put in place accountability mechanisms when commitments are not followed through. The extension of opportunities to women and the emergence of new forms of partnership between men and women have the potential to revolutionize every institution of society from the family to the government -- creating the very conditions that make progress and prosperity possible.
8. Create rural centers of technology training and research
While the adoption of new technologies is integral to development, too often -- under the guise of 'modernization'-- these have been inappropriate to the culture and community into which they were introduced. Alongside Millennium Development Goals calling for the sharing of information and communication technologies, equally important is the creation of local institutions, such as rural centers of technology training and research, constructively blending modern scientific methods with indigenous practices and thereby directly engaging local populations in the generation and implementation of new ideas. True development consists of the creation of indigenous capacity to participate in the generation of technologies for the benefit of the broader community.
9. Expand development indicators to assess ethical and moral capacities
The measures and indicators used to assess poverty and human development, such as the Gross National Product and the Human Development Index, largely determine what is valued and, as such, shape development policy and priorities. The progress of communities and nations requires not only material inputs and legal measures to secure order, but the development of moral capabilities to govern behavior and decision-making by individuals and institutions.
10. In an effort to advance the methods for assessing development at the community level from a moral perspective, the Bahá'í International Community has proposed the following set of principles as a basis for the construction of ethically-based development indicators: unity in diversity (the extent to which all members of a community are integrated into community life); equity and justice (to ensure that opportunity and access to material and social resources are fairly distributed); gender equality; trustworthiness; and freedom of thought, conscience and belief.(6) These principles could be applied in the areas of economic development, education, environmental stewardship, and governance, for example, to generate development goals and construct new indicators to measure progress towards these goals.
11. Eliminate extremes of wealth
Extremes of poverty are linked to extremes of wealth. Given the interconnectedness of the global economic system, one extreme cannot be abolished while the other is allowed to exist. In this regard, efforts to eradicate poverty must include an earnest re-evaluation of global systems and processes -- including governance, trade, and the private transactions -- that perpetuate the growing extremes of wealth and poverty. Greater corporate accountability should not be restricted to the environment and labor standards but also take into account the full panoply of human rights. The legitimacy and social benefit of one's material resources depend on the means by which they are acquired and the end to which they are used.
12. While the Millennium Development Goals have focused the world's development agenda for the next ten years, the United Nations must not limit its attention to this relatively short span of time -- which confines it to a primarily reactive mode. Alongside short-term goals, the United Nations, with academia and civil society, needs to consider longer-term scenarios and desired outcomes. Such an orientation would allow it to examine a wider range of policy and programmatic options and to cultivate a diversity of intellectual contributions, thereby enriching the visioning process. Let us not be content with minimum standards, narrow material goals, and compromise positions but rather cast a vision of prosperity that can inspire the masses of humanity to work towards its realization in a deliberate act of global solidarity.
Notes
1. Jeffrey Sachs, "Clinical Economics," The End of Poverty: Economic Possibilities for Our Time (New York: The Penguin Press, 2005).
2. While the Millennium Development Goals set out to promote gender equality, education, social inclusion and environmental sustainability, they focus primarily on people's material needs, including income poverty, hunger, disease, and provision of shelter.
3. This is consistent with Article 28 of the Universal Declaration of Human Rights, which states that, "Everyone is entitled to a social and international order in which the rights and freedoms set forth in this Declaration can be fully realized."
4. Social Watch Report 2005? Roars and Whispers: Gender and Poverty, Promises vs. Action.
http://www.socialwatch.org/en/informeImpreso/informe2005.htm
5. Karen Judd, ed., Gender Budget Initiatives: Strategies, Concepts, and Experiences (New York: The United Nations Development Fund for Women, 2002).
6. Bahá'í International Community, Valuing Spirituality in Development: Initial Considerations Regarding the Creation of Spiritually Based Indicators for Development, a concept paper written for the World Faiths Development Dialogue, Lambeth Palace, London (London: The Bahá'í Publishing Trust, 1998).
10. In an effort to advance the methods for assessing development at the community level from a moral perspective, the Bahá'í International Community has proposed the following set of principles as a basis for the construction of ethically-based development indicators: unity in diversity (the extent to which all members of a community are integrated into community life); equity and justice (to ensure that opportunity and access to material and social resources are fairly distributed); gender equality; trustworthiness; and freedom of thought, conscience and belief.(6) These principles could be applied in the areas of economic development, education, environmental stewardship, and governance, for example, to generate development goals and construct new indicators to measure progress towards these goals.
11. Eliminate extremes of wealth
Extremes of poverty are linked to extremes of wealth. Given the interconnectedness of the global economic system, one extreme cannot be abolished while the other is allowed to exist. In this regard, efforts to eradicate poverty must include an earnest re-evaluation of global systems and processes -- including governance, trade, and the private transactions -- that perpetuate the growing extremes of wealth and poverty. Greater corporate accountability should not be restricted to the environment and labor standards but also take into account the full panoply of human rights. The legitimacy and social benefit of one's material resources depend on the means by which they are acquired and the end to which they are used.
12. While the Millennium Development Goals have focused the world's development agenda for the next ten years, the United Nations must not limit its attention to this relatively short span of time -- which confines it to a primarily reactive mode. Alongside short-term goals, the United Nations, with academia and civil society, needs to consider longer-term scenarios and desired outcomes. Such an orientation would allow it to examine a wider range of policy and programmatic options and to cultivate a diversity of intellectual contributions, thereby enriching the visioning process. Let us not be content with minimum standards, narrow material goals, and compromise positions but rather cast a vision of prosperity that can inspire the masses of humanity to work towards its realization in a deliberate act of global solidarity.
Notes
1. Jeffrey Sachs, "Clinical Economics," The End of Poverty: Economic Possibilities for Our Time (New York: The Penguin Press, 2005).
2. While the Millennium Development Goals set out to promote gender equality, education, social inclusion and environmental sustainability, they focus primarily on people's material needs, including income poverty, hunger, disease, and provision of shelter.
3. This is consistent with Article 28 of the Universal Declaration of Human Rights, which states that, "Everyone is entitled to a social and international order in which the rights and freedoms set forth in this Declaration can be fully realized."
4. Social Watch Report 2005? Roars and Whispers: Gender and Poverty, Promises vs. Action.
http://www.socialwatch.org/en/informeImpreso/informe2005.htm
5. Karen Judd, ed., Gender Budget Initiatives: Strategies, Concepts, and Experiences (New York: The United Nations Development Fund for Women, 2002).
6. Bahá'í International Community, Valuing Spirituality in Development: Initial Considerations Regarding the Creation of Spiritually Based Indicators for Development, a concept paper written for the World Faiths Development Dialogue, Lambeth Palace, London (London: The Bahá'í Publishing Trust, 1998).
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر