۱۳۸۷-۱۱-۱۵

آخرین خبرها از ایران

آخرین خبرها از ایران
به نقل از سرويس خبرى جامعۀ جهانى بهائى

چهار دانش آموز بهائی از حق تحصیل در مدارس کرج و کاشان محروم شدند
دو دانش آموز بهائی در کرج (خانم مهسا مسطوری و خانم یگانه بهاقلی) و دو دانش آموز در کاشان (خانم هستی فلاح و آقای سینا حقیقی) که همگی طبق گزارشات رسیده به اتهام تبلیغ آئین بهائی از مدرسه اخراج شده بودند، از ثبت نام در ترم جدید بهار هم محروم شدند.
(لینک خبر: http://news.persian-bahai33.org/2009020102 )

------------------------

یک جوان بهائی در نجف آباد چندین بار مورد بازجوئی قرار گرفت
در تاریخ ۲٥ دی ۱٣۸۷، دختر خانمی بنام مهرویه دهقانی، دانش آموزی بهائی ساکن نجف آباد اصفهان، به وزارت اطلاعات احضار و سپس مورد بازجوئی قرار گرفت. از خانم دهقانی تا به حال چندین بار بازجوئی به عمل آمده. وقتی که از طرف وزارت اطلاعات با ایشان تماس حاصل شد که در تاریخ معینی در آن وزارتخانه حاضر شوند، ایشان گفتند که عازم تهران هستند ولی برای بازجوئی مراجعت خواهند کرد. وقتی که ایشان ساعت ۴ صبح روز ۲٥ دی از تهران به اصفهان رسید، چند نفر ناشناس در ایستگاه اتوبوس چمدانهای او را محکم گرفتند و به او دستور دادند که سوار خودرو شود که در آن یک مأمور زن حضور داشت. پس از بیش از یک ساعت رانندگی در اطراف شهر، خانم دهقانی را به دفتر محلی وزارت اطلاعات بردند. در آنجا تلفن همراه ایشان را گرفتند، چمدانهایش را جستجو کردند، و چند مأمور خود او را مورد بازجوئی قرار دادند. در خلال بازجوئی به این خانم دستور دادند بیانیه ای را امضا کند که بنا بر آن خانم دهقانی اقدامی علیه دولت ایران به عمل نمی آورد و آئین بهائی را تبلیغ نمی کند. به ایشان اخطار داده شد که اگر فعالیتهای بهائی خود را ادامه دهد و در نتیجه بلائی به سر ایشان آمد آنها مسئول نیستند. بعد از این اخطار خانم دهقانی را آزاد کردند.
(لینک خبر: http://news.persian-bahai33.org/2009020103)

------------------------

موسیقی پردازان بهائی از تدریس و اجرای موسیقی ممنوع شدند
آقای مقصود لقائی، نوازندۀ بهائی، که در رشتۀ تنبک و نوازندگی پیانو مقام شامخی کسب نموده، از طرف ادارۀ حراست استان مازندران از تدریس و اجرای موسیقی ممنوع شده است. آقای لقائی تا به حال برندۀ چندین جایزۀ موسیقی در سطح کشوری بوده است. نمونۀ مشابه این محرومیت از طرف مرکز آموزش و توسعۀ هنرها اعمال شد که از صدور مجوز برای خانم نیوشا فائز (نوازندۀ پیانو ساکن کرج) جهت تدریس موسیقی، درحالیکه ایشان امتحانات لازمه را با موفقیت گذرانده بود، امتناع نمودند. قابل ذکر است که به ایشان اظهار میکنند که تنها راه دریافت مجوز انکار و تبرّی از اعتقادات بهائی است.
(لینک خبر: http://news.persian-bahai33.org/2009020104)

------------------------

وضعیت ملاقات یاران ایران با خانواده هایشان
در تاریخ ۷بهمن ۱٣۸۷، خانواده های اعضای یاران ایران (گروه هماهنگ کنندۀ جامعۀ بهائی ایران)، بعد از اینکه هفتۀ قبل از آن از ملاقات با زندانیان محروم شدند، با آنان ملاقات نمودند. ملاقاتی که قرار بود در تاریخ ۲٩ دی ۱٣۸۷ صورت گیرد، بدون اینکه توضیحی داده شود، لغو گردید. برای بار دوم، خانم مهوش ثابت و خانم فریبا کمال آبادی از پشت پنجره های شیشه ای با خانوادۀ خود ملاقات نمودند. آقای بهروز توکلی نیز از پشت پنجرۀ شیشه ای و با تلفن با خانوادۀ خود ملاقات و صحبت نمود.
(لینک خبر: http://news.persian-bahai33.org/2009020105)

------------------------

آخرین خبر دربارۀ آقای مسعود عطائیان در قائم شهر
آقای مسعود عطائیان ساکن قائم شهر که بعد از تفتیش منزلش از طرف مأمورین وزارت اطلاعات، در تاریخ ۲۸ آبان ۱٣۸۷ دستگیر شد، برای اولین بار توانسته است که با خانواده خود یکبار ملاقات و ٥ مکالمۀ تلفنی داشته باشد.
(لینک خبر: http://news.persian-bahai33.org/2009020107)

------------------------

آخرین خبر دربارۀ آقای فیض الله روشن در ساری
آقای فیض الله روشن، که هم اکنون در زندان ساری بسر میبرند، در تاریخ ۱۶ آذر ۱٣۸۷ برای سپری کردن محکومیت خود به شش ماه زندان، در حالیکه هنوز در حال گذراندن دورۀ یکساۀ تبعید خود بود ، روانۀ زندان گردید. قبلاً علت این تغیر وضعیت معلوم نبود. حال بنظر میرسد که محکومیت قبلی ایشان به ۴ سال تبعید در شهر دامغان، به ۶ماه زندان تبدیل شده است.
(لینک خبر: http://news.persian-bahai33.org/2009020108)

------------------------

بازداشت آقای نیما حقار در تهران
طبق گزارشات اخیر، آقای نیما حقار در تاریخ ۱٣ بهمن ۱٣۸۷ در حالیکه برای بازجوئی به وزارت اطلاعات احضار شده بود، در همان روز دستگیر و در زندان اوین بازداشت شد. منزل آقای حقار از جمله ۱۲ منزلی بود که در تاریخ ۲٥ دی (که در همان روز ٥ بهائی دیگر دستگیر شدند و آنها نیز به زندان اوین منتقل شدند) مورد تفتیش و جستجو قرار گرفت.
(لینک خبر: http://news.persian-bahai33.org/2009020109)

------------------------

سخنگوی قوۀ قضائیۀ ایران ۶ شهروندان بهائی را به «تبلیغ علیه نظام» متهم کرد
در تاریخ ۸ بهمن ۱٣۸۷، آقای علی رضا جمشیدی، سخنگوی قوۀ قضائیه، طی کنفرانس مطبوعاتی هفتگی خویش و در پاسخ به سئوالی مربوط به دستگیر ۶ بهائی در تاریخ ۲٥ دی در تهران، اظهار داشت این افراد به خاطر اعتقادات دینیشان بازداشت نشدند ولی بخاطر تبلیغ علیه نظام بازداشت شدند. آقای جمشیدی هویت بازداشت شدگان یا تاریخ بازداشت آنان را فاش نکرد. بیانیۀ آقای جمشیدی فقط سه روز بعد از اینکه کشیشی آلمانی به دستگیری های اخیر اعتراض کرده بود و در این اعتراض اظهار داشته بود که آنان بدون هیچ اتهام رسمی و عمومی بازداشت شده اند، اعلام شد.
(لینک خبر: http://news.persian-bahai33.org/2009020110)

------------------------

عبدالله شهبازی توزیع فهرست اسامی بهائی را محکوم کرد و آن را شروع توطئه ای جدید خواند
عبدالله شهبازی، مورخ و محقق مشهور ایرانی که طی چندین سال در کتابها و مقالاتی که منتشر نموده بر ضد آئین بهائی مطالب زیادی نوشته، در تاریخ ۷ بهمن ۱۳۸۷، مقاله ای در اینترنت انتشار داد که در آن توزیع اخیر فهرست ۳۱ صفحه ای بهائیان شیراز را محکوم کرد. آقای شهبازی اعلام داشت که این فهرست که شامل اسامی، حرفه، آدرس منزل و آدرس محل کسب و کار بهائیان است، و چند بیان از علمای عالیرتبه، از جمله آیت الله خمینی، را بر ضد آئین بهائی در بر دارد، احساسات دینی را علیه بهائیان تحریک میکند و «سرآغاز توطئه ای جدید است که میتواند پیامدهای زشت و ناگوار داشته باشد.» ایشان به مسئولین دولت اخطار داد و توجه آنها را به «ابعاد خطرناک و ماهیت بغرنج و به شدت دسیسه گرانه آن» جلب نمود. به اعتقاد آقای شهبازی «این اقدام با هدف ایجاد تنش و به تیغ آن گسترش موج جهانی علیه جمهوری اسلامی ایران» طراحی شده است. ایشان با هشدار موکد به دولت خواستار این است که شبکۀ عوامل این اقدام «در هر مقام و در هر نهاد، شناسائی و تحت پیگرد قانونی قرار گیرند.»

متن بیانیۀ آقای شهبازی را در این صفحه مطالعه فرمائید.

(لینک خبر: http://news.persian-bahai33.org/2009020111)

۳ نظر:

ناشناس گفت...

آخه تا کِی این همه ظلم و ستم

ناشناس گفت...

لوحی از حضرت عبدالبهاء خطاب به یکی از اِماءِ رحمن:

هوالله
ای کنیز عزیز الهی،

در جهان فانی از امتحانات الهی نومید مشو،
امیدوار باش و بر مِحَن و بلایا صبر و قرار نما. اگر بلا نبود، صبر تحقق نمی یافت. اگر اضطراب نبود، سکون و قرار وجود نداشت. اگر محن و آلام نبود، راحت وآسایش مفقود بود. اگر احزان نبود، کسی شادمان نبود. هر چیز به ضدش نمودار گردد. قدم ثابت کن تا ثابت شوی. استقامت بنما تا شمع هدایت گردی. منادی حق شو تا آهنگ ملکوت شنوی. مرغ خوش الحان شو تا دلها را به اهتزاز آری.
ع ع

ناشناس گفت...

خبر زیر را در ارتباط با نیما حقار در وبلاگی دیدم: (http://khabarnavard.blogspot.com/2009/02/blog-post.html)

وقتی چشمان مرا با دستمال تیره بی قانونی بستند!

موجی ست که آمده ست و پیاپی میزند بر سنگ بی عدلی. در 25 دی ماه امسال خانه 11 بهایی در تهران مورد بازرسی قرار گرفت و 5 نفر دستگیر شدند. در این میان منزل نیما حقار نیز مورد تفتیش قرار گرفته بود ولی علیرغم در دست داشتن حکم جلب او، مامورین از بردنش خود داری نموده بودند . عصر روز شنبه 12 بهمن ماه، وزارت اطلاعات طی تماسی تلفنی، نیما حقار را جهت پاسخ گویی به چند پرسش احضار کرد اما او حضور خود را موکول به ملاحظه کتبی حکم نمود. پاسخ مامورین به این درخواست چنین بود:" اگر می خواستیم حکم کتبی بیاوریم که بازداشتت می کردیم و به اوین می بردیم. هدف صحبتهایی دوستانه است".

گرچه معنای این گونه جملات برای هر فرد بهایی روشن است و از حرف حرف کلماتش بوی عدم صداقت و فریب می آید ولی نیما حقار در ساعت 9 صبح 13 بهمن ماه به همراه پدرو پدر همسرش به دفتر پیگیری اطلاعات واقع در خیابان ولیعصر مراجعه می نماید. او به داخل ساختمان رفته و همراهانش در بیرون در منتظر می ایستند . لحظاتی بعد صدای گاز اتومبیلی شنیده می شود و همراهان وی با کمال ناباوری وی را که سوار بر اتوموبیل آخرین مدل نقره ای به همراه مامورین اطلاعات از پارکینگ خارج می شود می بینند. او دست تکان می دهد و برای بازجویی به جایی نامعلوم برده می شود. با پیگیریهای همسر وی از کلانتری و دادگاه انقلاب اخباری مبهم از وی به دست می آید که اینک برای بازجویی به بند 209 اوین منتقل شده است.

آیا می پندارند بهاییان می گریزند؟ آیا جز استقامت و شجاعت در این سالها از اینان چه دیده اند که به گمان خویش دروغ "مصلحتی"! می گویند؟ قریب به 160 سال پیش در واقعه نیریز و شیخ طبرسی صدها تن از یاران باب به نامردمی و نیرنگ کشته شدند.

مسئولین دولت که زمام امورشان در کف علمای مذهبی بود، به فریب، قرآن بر سر نیزه کردند و گفتند "به این قرآن قسم که مقصدمان صلح است" بابیان نیز با آنکه خصلت فربکارانه و حیله ورزانه آنها را می دانستند ، فقط به احترام قرآن به خیمه این نامردمان رفتند و سرهایشان به خنجر اهل کین بریده شد.

آیا تاریخ با بازی ناجوانمردانه همان بازیگران پیشین تکرار می شود؟ و آیا تاریخ در روزگاری که دیگر بیمناک از بیان حقیقت نیست، پلیدیها را نمایان نخواهد ساخت؟