۱۳۸۷-۱۲-۰۱

هفت تن یاران در مقابل دادگاه انقلاب

هفت تن یاران در مقابل دادگاه انقلاب
(02.16.09) (28.11.87)
انعکاس آئین بهائی در رسانه ها
منبع: سایت گاردین
منبع: سایت ساغر

فریبا، روانشناسی ۴۳ ساله و مادر سه فرزند است. او با نمرات ممتاز از دبیرستان فارغ‌التّحصیل شد امّا به علّت اعتقادات دینی‌اش از ورود به دانشگاه منع گردید. جوان‌ترین دخترش اینک ۱۴ساله است. با او از طریق پسرش آشنا شدم؛ پسرش اینک در دورهء کارشناسی ارشد در انگلیس تحصیل می‌کند. مهوش ۵۵ ساله، قبل از اخراج از آموزش و پرورش دولتی، مدیریت مدرسه را به عهده داشت. وحید ۳۷ ساله، عینک‎ساز است. او دارای پسری نـُه ساله است. من نیز مادر هستم. والدین نیاز دارند که با فرزندانشان باشند و نباید آنها را بر مبنای تعصّب و نفرت از فرزندان جدا ساخت.

فریبا، مهوش و وحید، در مقابل معضلات شدید و شگرف، زندگی خود را وقف خدمت به مردم کشورشان نمودند. آنها، در کنار چهار شهروند معمولی و محترم دیگر ایران، بعد از انحلال تشکیلات رسمی بهائی در سال ۱۹۸۳، عضویت هیأتی غیررسمی را به عهده داشتند که به نیازهای جامعهء سیصد هزار نفری بهائی، که بزرگترین اقلّیت غیرمسلمان کشور را تشکیل می‎دهد، می‎پرداخت. اولیاء حکومت از فعّالیت‌های آنها آگاهی کامل داشتند و به طور غیررسمی به تعامل با آنها نیز می‌پرداختند. حتّی می‌توان گفت که انتظارات آنها از جامعهء بهائی وجود این نمایندگان غیررسمی بهائی را ایجاب می‌کرد.

هفت نفر مزبور که به "یاران ایران" مشهورند، در بهار ۲۰۰۸، در هجومی بامدادی، دستگیر شدند. از آن زمان تا کنون، بدون هیچ اتّهامی، در زندان مخوف اوین، محبوسند. هیچ مدرک و سندی علیه آنها اعلام نشده، و از مشاورهء حقوقی با وکیل مدافع خود محروم مانده‌اند؛ وکیل مدافع آنها شیرین عبادی، برندهء جایزهء نوبل، است که از زمان پذیرفتن این پرونده، تهدید و ارعاب شده و در رسانه‌های خبری به ذمّ و قدح او پرداختند.

زندگی این سه تن، همراه با چهار همکار خود، ممکن است در خطر باشد. گزارش شده که در هفتهء جاری پرونده‌ای که علیه آنها تشکیل شده به دادگاه انقلاب در طهران ارسال خواهد شد. آنها به جاسوسی برای اسرائیل، اهانت به مقدّسات و تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی متّهم شده‌اند.

اتّهامات جعلی و دروغینی از این دست علیه بهائیان تازگی ندارد – امّا این اتّهامات فوق‌العاده شدید است. حتّی در سالهای قبل از ۱۹۷۹ تحت حکومت شاه، تاریخ به نحوی اسف‌آور نشان داده که وقتی ایران احساس تهدید می‌کند، به شعلهء تعصّبات عمیق علیه بهائیان و سایر اقلّیت‌های دینی دامن می‌زند تا حمایت تودهء مردمان را جلب نموده آنها را بسیج نماید. حکومت ایران کاملاً واقف است که، طبق معتقدات دینی، بهائیان به اسلام به عنوان دیانتی الهی احترام می‌گذارند، مطیع قوانین کشور خود هستند و ابداً در فعّالیت‌های سیاسی وارد نمی‌شوند. وجود مرکز جهانی آنها در اسرائیل نوین امروز عواقب تاریخی اعمال و اقدامات خود اولیاء دو حکومت ایران و عثمانی است که شارع این دیانت را هشتاد سال قبل از ایجاد حکومت اسرائیل به مستعمرهء کیفری عکّا تبعید کردند.

شصت سال بعد از تصویب اعلامیهء جهانی حقوق بشر، این قضیه به تنهایی سوء رفتار تحقیرآموز، موهن و مداوم دولتی حاکم علیه یکی از اقلّیت‌هایش را ثابت می‎کند. در حالی که چنین موارد نقض هدفمند حقوق انسانی در بحبوحهء فشارها علیه کلّ سازمان‎های جامعهء مدنی در ایران – از جمله دانشجویان، روزنامه‌نگاران، فعّالان حقوق زنان، گروه‌های وکلای حقوقی، کسانی که در زمینه‌های بهداشتی و پزشکی فعالیت دارند، اتّحادیه‌های صنفی، و حتّی شورای بریتانیا در هفته گذشته – صورت می‎گیرد، موارد علیه بهائیان، به علّت الگوی سیستماتیک نقض حقوق بشر که مکرّراً منظَماً علیه آنها معمول می‎شود، به نگرانی‌های خاصّ دامن می‎زند.

از جمله موازین اساسی حقوق بشر نهی از تبعیض بر مبنای دین است. آزادی دین و عقیده مدّتها قبل از اعلامیه حقوق بشر در سال ۱۹۸۴ در حقوق بین‌الملل به رسمیت شناخته شد. متعاقباً، در مادّهء ۱۸ سند مزبور قید گردید، و در مادّهء ۱۸ میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی، که جمهوری اسلامی ایران بر آن صحّه گذاشته، تفسیر شده است. نهی از تبعیض در دهها مورد قانونی بین‌المللی و منطقه‌ای دیگر، و در واقع در قانون و آداب اسلامی نیز، حمایت شده است. آزادی دین و عقیده از حق همه، از جمله بهائیان در ایران، در اعتقاد داشتن به دینی به انتخاب خود و اظهار آن، عبادت به موجب آن، رعایت شعائر آن، و تبلیغ و ابلاغ آن حمایت می‎کند. طبق اعلامیهء ۱۹۸۱ سازمان ملل متّحد دربارهء امحاء کلّیه اَشکال نابردباری و تبعیض مبتنی بر دین و عقیده، تلویحاً به امکانپذیری رعایت ایّام محرّمه و تعطیلات بهائی، اجرای کامل حیات اجتماعی، تبلیغ و آموزش امر بهائی در ایران، و آزادی و اختیار همه به پیوستن به آن یا ترک عضویت آن، ارتباط بهائیان با هم‌دینان خود در داخل و خارج از کشور، و تأسیس جامعهء خویش و مؤسّسات خیریه آن اشاره دارد. آنچه که بیش از سایر موارد به این قضیه مربوط می‎شود به رسمیت شناخته شدن آزادی تعلیم، انتصاب، انتخاب یا تعیین رهبران یا مدیران جامعه، با هدف تسهیل ادارهء امور گروه‌های دینی است. از آنجا که بهائیان یک جامعهء اقلّیت را تشکیل می‌دهند، جهت تسهیل استمرار موجودیت، پیشرفت و مشارکت کامل آنها در امور جامعه، حقوق دیگری نیز به آنها تعلّق می‌گیرد.

متأسّفانه، جمیع این موارد از واقعیت روزمرّهء زندگی بهائیان ایران بسیار دور است. همانطور که زمانی یکی از کمیته‎های تخصّصی سازمان ملل متّحد اظهار داشت، حتّی مردگان در ایران نمی‎توانند در آرامش به سر ببرند. قبرستان‌های بهائی نیز از این مظالم مصون نمانده و تخریب و اهانت به آنها تحت نظارت حکومت صورت می‌گیرد. در متجاوز از دویست مقاله در طول دو سال گذشته در جریدهء کیهان به جمیع وجوه تاریخ، شخصیت‌ها، اعتقادات و حیات جامعهء بهائی حمله شده است. چنین پیام‌هایی در تلویزیون، در راه‏پیمائی‌های تودهء مردم و موعظه‌های نماز جمعه تکرار و تقویت شده است. رسانه‌ها، تحت قیمومت حکومت، موجودیت آنها را که هم‌اکنون فوق‌العاده محدود شده مورد تهدید و در مخاطره قرار داده‌اند.

بهائیان از تعداد فزاینده‌ای از پیام‌های ابراز هم‌بستگی از ایرانیان مهاجر و حتّی ایرانیان داخل کشور، که اکثریت آنها را مسلمانان تشکیل می‎دهند، تا حدّی احساس آرامش و تسکین نموده‌اند. اخیراً، گروهی از روشنفکران، مروّجان عدالت و مدافعان آزادی، نامهء سرگشاده‌ای را انتشار دادند که در طیّ آن اظهار داشتند که به عنوان ایرانی از مظالمی که در سرزمین زادگاه آنها نسبت به بهائیان ارتکاب شده شرمگینند.

در خود ایران، که مقابله با ایدئولوژی حکومت عواقب خطیر و وحشتناکی می‎تواند داشته باشد، وقایع دائم‎التّزایدی وجود دارد که مسلمانان ایران به سوء رفتار نسبت به هم‌وطنان بهائی خود اعتراض می‌کنند. دانشجویان و محصّلین مدارس نسبت به اخراج بهائیان از مؤسّسات آموزشی، که بخشی از سیاست حکومت برای محروم کردن بهائیان از تحصیل صرفاً به علّت عقاید آنها است، معترض شده‌اند. حتّی بعضی شخصیت‎های مهمّ نیروهای مذهبی شیعه، عمدتاً آیت‌الله العظمی منتظری، علناً اظهار داشته‌اند که بهائیان باید از حقوق شهروندی برخوردار شده بتوانند در ایران زندگی کنند.

در این ضمن، هفت تن از افراد بی‌گناه در زمرهء کسانی هستند که در ایران در انتظارند در مورد سرنوشتشان قضاوت شود. بهائیان ایران نه تنها خطری برای امنیت کشور ندارند، بلکه عمیقاً به توسعه و پیشرفت صلح‌آمیز و رفاه و آبادانی ایران متعهّدند. این حقایق نشان می‎دهد که آنها صرفاً به علّت اعتقادات دینی خود تحت اذیت و آزار قرار دارند. بارها و بارها به آنها پیشنهاد شده که اگر از ایمان و دین خود تبرّی جویند و به اسلام روی آورند آزادی – و گاهی اوقات جان – خویش را نجات می‌دهند. متجاوز از یک قرن است که بهائیان ترجیح داده‌اند با شدیدترین کیفرها روبرو شوند امّا اصولی را که راهنمای زندگی آنها است انکار ننمایند. امّا، از آنها نباید خواست که این گزینش را داشته باشند.

به نقل از سرویس خبری جامعه جهانی بهائی

هیچ نظری موجود نیست: