دموکراسی؟ چه نوع دموکراسی؟
آثار مبارکۀ این ظهور اعظم دلالت بر آن دارد که اگر امر بهائى مدافع دموکراسى به عنوان شکل مطلوب حکومت نیست امّا از روش هاى دموکراتیک طرفدارى مى کند. در توقیع مبارک دور بهائى که در تاریخ ۸ فوریه ۱۹۳۴ از قلم هدایت بخش حضرت ولىّ امراﻟﻠﻪ صادر گشته، حضرت ولىّ امراﻟﻠﻪ تصریح فرموده اند که:
"قیاس این نظم فرید الهى با نظامات متنوّعه اى که عقول بشرى در ادوار مختلفه تاریخیه براى ادارۀ مؤسّسات خویش ایجاد کرده اند کاملاً خطاست."
و در مورد نظام معروف به دموکراسى مى فرمایند:
"نباید به هیچوجه تصور رود که نظم ادارى آئین بهائى حضرت بهاءاﻟﻠﻪ مبتنى بر اساس دیمقراطیِ ]دموکراسى[ صِرف است زیرا شرط اصلى این نوع حکومت آن است که مسئول ملّت باشد و اختیاراتش نیز متکى بر ارادۀ ملّت و این شرط در این امر اعظم موجود نیست."
ناگفته نباید نهاد که:
"نظم ادارى نوظهور[و حکومتى که مورد نظر امر بهائی در آیندۀ جهان است] داراى مزایا و عناصرى است که در سه حکومت عرفی (حکومت دموکراتیک، حکومت استبدادى چه سلطنتى و چه جمهورى و بالاخره نظام اشرافى یا اریستوکراتیک) مذکور نیز موجود و لیکن به هیچ وجه مطابق هیچ یک از آن حکومات نبوده و از عیوب اصلیۀ فطریۀ آنان عارى و مبراست."
همه مى دانند که دموکراسى به وجهى که در دنیاى معاصر مشاهده می شود با چند عیب کم و بیش ذاتى قرین است:
اوّل: دماگوژى یا عوام فریبى،
دوم: وعدۀ مافوق امکانات اجرایى دادن و بعد در تحقّق آن وعود عقب نشینى کردن،
سوم: کاندیدا کردن افراد براى انتخاب شدن بر اساس زد و بندهاى انتخاباتى که همیشه ناظر به صفات برجسته در نفوس کاندیدا نیست،
چهارم: خرید و فروش رأى که متأسفانه در اکثر ممالک دموکراتیک نیز مرسوم است،
پنجم: تظاهر به آزادى انتخابات در حالى که حقیقت همان تحمیل نفوس مورد نظر طبقۀ حاکم یا احزاب مسلط بر رأى دهندگان است.
ششم: وقتى حزبى انتخابات را مى برد در غالب موارد هر که را به آن حزب تعلّق نداشته از مواضع قدرت دور مى کند و به عبارت دیگر همواره درصد بزرگى از استعدادات انسانى که در احزاب اقلیت موجود است، عاطل و باطل مى ماند و این عیب هم عیب کوچکى نیست.
علاوه بر این عیوب شش گانه، هر یک از دموکراسى هاى موجود معایبى دارد که نظام بهائى نمى تواند بپذیرد؛به عنوان مثال، در انتخاب رئیس جمهورى امریکا که اینک مقدّمات آن در جریان است، بُرد از کسى است که اوّلاً بتواند مبالغ مالى بیشترى را براى انتخاب خود تجهیز کند. ثانیاً سراسر مملکت را زیر پا گذارد و در هر جا وعده اى موافق مذاق مردم محل بدهد. ثالثاً به اندازۀ کافى از نیروى جسمانى برخوردار باشد که از این همه سفر از پا نیفتد. رابعاً بتواند تصویر مطلوبى از خود در وسائل ارتباط جمعى ارائه کند. آنچه در این میان مطرح نیست فضائل معنوى و قدرت و خلّا قیت فکرى و تجربۀ کافى و بینش صحیح سیاسى و جهان بینى نامزد انتخابات است و تعهدات قطعى از جانب وى که بعد آنها را به موقع عمل بگذارد و پس از کسب قدرت از آنها طفره نرود.
در دنیایى که مسائل آن هر روز پیچیده تر مى شود، چطور مى توان کسى را به رهبرى برگزید که نه اطّلاع درستى از اوضاع جهان و نیازها و مسائل و مشکلات آن دارد و نه جز تکرار فرمول هاى وعده و نوید که خالى از هر محتوایى حقیقى است و غالباً آن را دیگرى یعنى مسئول تبلیغات نامزد انتخاباتى نوشته است، کارى از او بر مى آید.
مجلّۀ لوموند دیپلماتیک در شمارۀ ژانویۀ امسال خود مقالۀ مفصّلى را به دموکراسى اختصاص داده با یک عنوان فرعى که گویاى وضع دموکراسى در دنیاى امروز است:
دموکراسى در میان خرابى و بازسازى و در همان آغاز ضمن تجزیه و تحلیل هفت کتاب جدید الانتشار به این نتیجه مى رسد که دموکراسى در حال بحران است و از جمله مظاهر آن این پدیده هاست:
دشوارى واداشتن اصحاب قدرت به رعایت ارادۀ مردم، نبود سیستمى براى تعدیل قدرت اولیاى امور، بى توجهى به مشغلۀ روزمرۀ عامۀ خلائق، در بعضى رژیم ها چون رژیم فرانسه و امریکا تمرکز مقدار معتنابهى قدرت در دست شخص رئیس جمهور، نیرومندى دستگاه ها و سازمان هاى مالى بین المللى به القاء و اعمال نظرات خود، و مظاهر دیگرى که تفصیل آنها بیرون از محدودۀ این مقاله است.
آثار بهائى بى گمان روش هاى دموکراتیک را بر روش هاى استبدادى چه از ناحیۀ فرد یا از جانب گروه باشد ترجیح می دهد. حضرت بهاءاﻟﻠﻪ در لوح دنیا بر نظام سیاسى انگلستان صحه می گذارند "چه که به نور سلطنت و مشورت امّت، هر دو مزیّن است" بنا بر این نظام پارلمانى مورد تأیید امر الهى است امّا انتخابات اعضاى پارلمان ها باید بر اساس دیگرى که توجّه به فضائل اخلاقى آنان باشد متکى گردد و اعضاى مجالس شور هم باید علاوه بر مصلحت دید وطن خود، مصلحت عالم انسانى در کلّ را منظور دارند.
حضرت بهاءاﻟﻠﻪ در لوح ملکۀ ویکتوریا در مورد وکلاى پارلمان فرموده اند:
"یَنْبَغى لَهُمْ بِاَنْ یَکُونُوا اُمَناء بَیْنَ العِبادِ وَ یَرونَ اَنْفُسَهُمْ وُکَلاء لِمَنْ عَلَى الاَرْضِ کُلّها"
بر اساس این بیان مبارک، اعضاى پارلمان هر مملکت در تصمیمات خود نباید تنها منافع مملکت و مردم خود را در نظر داشته باشند، بلکه باید منافع همۀ اهل عالم را ملحوظ دارند. علاوه بر شرط هاى مذکور، شرط مهمّ دیگر، توجّه به حق و توسل به دعا براى ایفاى درست مسئولیت مرجوعه است.
حضرت ولىّ امراﻟﻠﻪ در همان توقیع دور بهائى دربارۀ انتخاب شدگان بهائى مى فرمایند: "باید همواره در حال توجّه و ابتهال به حکم وجدان خویش رفتار نمایند."
آثار مبارکۀ این ظهور اعظم دلالت بر آن دارد که اگر امر بهائى مدافع دموکراسى به عنوان شکل مطلوب حکومت نیست امّا از روش هاى دموکراتیک طرفدارى مى کند. در توقیع مبارک دور بهائى که در تاریخ ۸ فوریه ۱۹۳۴ از قلم هدایت بخش حضرت ولىّ امراﻟﻠﻪ صادر گشته، حضرت ولىّ امراﻟﻠﻪ تصریح فرموده اند که:
"قیاس این نظم فرید الهى با نظامات متنوّعه اى که عقول بشرى در ادوار مختلفه تاریخیه براى ادارۀ مؤسّسات خویش ایجاد کرده اند کاملاً خطاست."
و در مورد نظام معروف به دموکراسى مى فرمایند:
"نباید به هیچوجه تصور رود که نظم ادارى آئین بهائى حضرت بهاءاﻟﻠﻪ مبتنى بر اساس دیمقراطیِ ]دموکراسى[ صِرف است زیرا شرط اصلى این نوع حکومت آن است که مسئول ملّت باشد و اختیاراتش نیز متکى بر ارادۀ ملّت و این شرط در این امر اعظم موجود نیست."
ناگفته نباید نهاد که:
"نظم ادارى نوظهور[و حکومتى که مورد نظر امر بهائی در آیندۀ جهان است] داراى مزایا و عناصرى است که در سه حکومت عرفی (حکومت دموکراتیک، حکومت استبدادى چه سلطنتى و چه جمهورى و بالاخره نظام اشرافى یا اریستوکراتیک) مذکور نیز موجود و لیکن به هیچ وجه مطابق هیچ یک از آن حکومات نبوده و از عیوب اصلیۀ فطریۀ آنان عارى و مبراست."
همه مى دانند که دموکراسى به وجهى که در دنیاى معاصر مشاهده می شود با چند عیب کم و بیش ذاتى قرین است:
اوّل: دماگوژى یا عوام فریبى،
دوم: وعدۀ مافوق امکانات اجرایى دادن و بعد در تحقّق آن وعود عقب نشینى کردن،
سوم: کاندیدا کردن افراد براى انتخاب شدن بر اساس زد و بندهاى انتخاباتى که همیشه ناظر به صفات برجسته در نفوس کاندیدا نیست،
چهارم: خرید و فروش رأى که متأسفانه در اکثر ممالک دموکراتیک نیز مرسوم است،
پنجم: تظاهر به آزادى انتخابات در حالى که حقیقت همان تحمیل نفوس مورد نظر طبقۀ حاکم یا احزاب مسلط بر رأى دهندگان است.
ششم: وقتى حزبى انتخابات را مى برد در غالب موارد هر که را به آن حزب تعلّق نداشته از مواضع قدرت دور مى کند و به عبارت دیگر همواره درصد بزرگى از استعدادات انسانى که در احزاب اقلیت موجود است، عاطل و باطل مى ماند و این عیب هم عیب کوچکى نیست.
علاوه بر این عیوب شش گانه، هر یک از دموکراسى هاى موجود معایبى دارد که نظام بهائى نمى تواند بپذیرد؛به عنوان مثال، در انتخاب رئیس جمهورى امریکا که اینک مقدّمات آن در جریان است، بُرد از کسى است که اوّلاً بتواند مبالغ مالى بیشترى را براى انتخاب خود تجهیز کند. ثانیاً سراسر مملکت را زیر پا گذارد و در هر جا وعده اى موافق مذاق مردم محل بدهد. ثالثاً به اندازۀ کافى از نیروى جسمانى برخوردار باشد که از این همه سفر از پا نیفتد. رابعاً بتواند تصویر مطلوبى از خود در وسائل ارتباط جمعى ارائه کند. آنچه در این میان مطرح نیست فضائل معنوى و قدرت و خلّا قیت فکرى و تجربۀ کافى و بینش صحیح سیاسى و جهان بینى نامزد انتخابات است و تعهدات قطعى از جانب وى که بعد آنها را به موقع عمل بگذارد و پس از کسب قدرت از آنها طفره نرود.
در دنیایى که مسائل آن هر روز پیچیده تر مى شود، چطور مى توان کسى را به رهبرى برگزید که نه اطّلاع درستى از اوضاع جهان و نیازها و مسائل و مشکلات آن دارد و نه جز تکرار فرمول هاى وعده و نوید که خالى از هر محتوایى حقیقى است و غالباً آن را دیگرى یعنى مسئول تبلیغات نامزد انتخاباتى نوشته است، کارى از او بر مى آید.
مجلّۀ لوموند دیپلماتیک در شمارۀ ژانویۀ امسال خود مقالۀ مفصّلى را به دموکراسى اختصاص داده با یک عنوان فرعى که گویاى وضع دموکراسى در دنیاى امروز است:
دموکراسى در میان خرابى و بازسازى و در همان آغاز ضمن تجزیه و تحلیل هفت کتاب جدید الانتشار به این نتیجه مى رسد که دموکراسى در حال بحران است و از جمله مظاهر آن این پدیده هاست:
دشوارى واداشتن اصحاب قدرت به رعایت ارادۀ مردم، نبود سیستمى براى تعدیل قدرت اولیاى امور، بى توجهى به مشغلۀ روزمرۀ عامۀ خلائق، در بعضى رژیم ها چون رژیم فرانسه و امریکا تمرکز مقدار معتنابهى قدرت در دست شخص رئیس جمهور، نیرومندى دستگاه ها و سازمان هاى مالى بین المللى به القاء و اعمال نظرات خود، و مظاهر دیگرى که تفصیل آنها بیرون از محدودۀ این مقاله است.
آثار بهائى بى گمان روش هاى دموکراتیک را بر روش هاى استبدادى چه از ناحیۀ فرد یا از جانب گروه باشد ترجیح می دهد. حضرت بهاءاﻟﻠﻪ در لوح دنیا بر نظام سیاسى انگلستان صحه می گذارند "چه که به نور سلطنت و مشورت امّت، هر دو مزیّن است" بنا بر این نظام پارلمانى مورد تأیید امر الهى است امّا انتخابات اعضاى پارلمان ها باید بر اساس دیگرى که توجّه به فضائل اخلاقى آنان باشد متکى گردد و اعضاى مجالس شور هم باید علاوه بر مصلحت دید وطن خود، مصلحت عالم انسانى در کلّ را منظور دارند.
حضرت بهاءاﻟﻠﻪ در لوح ملکۀ ویکتوریا در مورد وکلاى پارلمان فرموده اند:
"یَنْبَغى لَهُمْ بِاَنْ یَکُونُوا اُمَناء بَیْنَ العِبادِ وَ یَرونَ اَنْفُسَهُمْ وُکَلاء لِمَنْ عَلَى الاَرْضِ کُلّها"
بر اساس این بیان مبارک، اعضاى پارلمان هر مملکت در تصمیمات خود نباید تنها منافع مملکت و مردم خود را در نظر داشته باشند، بلکه باید منافع همۀ اهل عالم را ملحوظ دارند. علاوه بر شرط هاى مذکور، شرط مهمّ دیگر، توجّه به حق و توسل به دعا براى ایفاى درست مسئولیت مرجوعه است.
حضرت ولىّ امراﻟﻠﻪ در همان توقیع دور بهائى دربارۀ انتخاب شدگان بهائى مى فرمایند: "باید همواره در حال توجّه و ابتهال به حکم وجدان خویش رفتار نمایند."
البته کسانى که به وکالت مردم برگزیده شده اند: "بر ایشان فرض است که به اوضاع و احوالِ جاریۀ هیئتِ جامعه، آشنایى کامل حاصل نمایند و به قضایاى مرجوعه بدون شائبۀ غرض رسیدگى کنند."
نبود شائبۀ غرض و اتّصاف به دو صفت انصاف و عدالت ،از اعظم خصال اخلاقى است که حکّام باید دارا باشند و بى تردید به هنگام انتخاب نفوس باید ملاحظه کرد که آیا قادرند از حبّ و بغض در قضاوت پرهیز کنند و آیا در تجارب زندگى خود انصاف و عدالت را عملاً به ثبوت رسانده اند یا نه؟ وقتى گفته مى شود که فلان نامزد انتخابات فقط براى دفاع از قشرى خاص مثلاً طبقۀ کارگر یا طبقۀ کارفرما آمادگى دارد باید در مورد امکان اِعمال دو صفتِ انصاف و عدالت از جانب او تردید کرد.
حضرت عبدالبهاء در رسالۀ مدنیه در اشاره به مجالس شور در ایران و انتخاب اعضاى آنها مى فرمایند:
"به نظر این عبد چنان مى آید که اگر انتخاب اعضاى موقته در مجالس ممالک محروسه منوط به رضایت و انتخاب جمهور باشد احسن است [یعنى بهتر است اعضاء، انتصابى نباشند] چه که اعضاى منتخبه از این جهت، قدرى در امور، عدل و داد را مراعات مى نمایند چه که مبادا صیت و شهرتشان مذموم گردد و از درجۀ حُسن توجّه اهالى ساقط شوند." (1)
در ابتداى کلام، ذکر اهمّیت شور از دیدگاه بهائى شد امّا مشورت بهائى به کلّى از مشورت به نحوى که در مجامع سیاسى امروز جهان متداول است تفاوت دارد. تفاوت عمده در این است که مشورت بهائى براى دفاع از نظر شخصى و اصرار و لجاج در مورد آن نیست بلکه همکارى با دیگران براى یافتن حقیقت در امر مورد مشورت است و در چنین حالى است که مشورت به فرمودۀ حضرت بهاءالله "سراج هدایت" خواهد شد و سبب "بلوغ و ظهور خرد". (2)
معنى شور به کرسى نشاندن عقیدۀ شخصى چنان که اینک در مجالس شور معمول است نیست بلکه "معنى شور این است که آنچه را اهل شور، موافق بینند، مُجرىٰ دارند" "خواه موافق فکر و رأى شما باشد، خواه نباشد." (حضرت عبدالبهاء)
از مهمّ ترین صفات منتخبان بهائى، خضوع و خشوع است. حضرت بهاءاﻟﻠﻪ در لوح اتّحاد، برترى جستن را محکوم فرموده و آن را علّت ویرانى جهان دانسته اند. شخص منتخب باید خود را در خدمت مصالح جامعه و عالم انسانى بداند و در این زمینه از فداکارى دریغ ندارد و مصداق این کلام حضرت بهاءاﻟﻠﻪ باشد که فرموده اند:
"ضَعُوا مایَنْفَعُکُمْ وَ خذوا ما یَنْتَفِعُ بِهِ العالَم"
و نیز:
"باید از شما ظاهر شود آنچه که سبب آسایش و راحت بیچارگان روزگار است." (3)
تفاوت نظام سیاسى بهائى با نظامات معمول در عالم، هم در شکل است و هم در روح. در شکل به این معنى که رَوش انتخابات که اساس دموکراسى است در امر بهائى بسیار متفاوت از جوامع سیاسى عالم است. در روح به این معنى که در امر بهائى سیاست چنان که امروز مى گویند مبارزه براى تحصیل قدرت نیست بلکه بیشتر مطابق تعریف ارسطویى است که سیاست را تمشیت امور به نحوى که موجب نفع اکثریت شود دانسته است و در ایفاى این وظیفه علاوه بر خیرخواهى عموم، بسیار فضائل اخلاقى دیگر را ضرور مى شمرد که مجملاً بدان ها اشارت رفت و مى توان آنها را در کلمۀ تقوىٰ خلاصه کرد و یکى از جلوه هاى تقوىٰ عدم تصرف مال غیر و عدم تجاوز به حقوق دیگران و رعایت کمال امانت و تنزیه و تقدیس و خویشتن دارى و همچنین احتراز از حرص و آز و پرهیز از غرور و خودپسندى و عمل به انصاف و مروّت در همۀ کارهاست.
در الواح ملوک و سلاطین علاوه بر رعایت عدالت در مورد توجّه و رعایت و نگهدارى فقرا و غربا و پناهندگان و امثال آنان تأکید شده است. دفتر چهارم کتاب سفینه عرفان، فصلى را به تجزیه و تحلیل الواح مذکور اختصاص داده و بخشى از آن مربوط به آئین مملکت دارى در الواح ملوک است و به اعتقاد نگارنده، اصول سیاست ملوک را از دیدگاه حق روشن می کند، اصولى چون رفق و مدارا با مردم، سپردن امور مملکت به عمّال متدین و متقى، تجسّس و تفحّص دقیق در امور مذکور، رعایت تساهل و تسامح دینى، عمل به مقتضاى اعتدال و عدل و پرهیز از افراط و ظلم که ورود در آن سخن را دراز مى کند و ناچار به رعایت اختصار به همین کفایت می شود.
منبع: پیام بهائى شمارۀ ۳۴۶ (سپتامبر 2008) ، صص۷۰-۶۷
-------------------------------------
یادداشت ها:
(1) رساله مدینه حضرت عبدالبهاء، صص ۳۱-۳۰
(2) گلزار تعالیم بهائى، ص ۲۷۳
(3) گلزار تعالیم بهائى، صص ۱۷۱-۱۷۰
۲ نظر:
متأسفانه برخی از عکس هایی که در وبلاگ گذاشته اید، نمایش داده نمی شود. در صورت امکان رسیدگی نمایید. ممنون
دوست عزیز، متأسفانه در بعضی ISP ها، این مشکل به وجود می آید و برخی از تصاویر به طور کاملاً غیر منطقی، ف.ی.ل.ت.ر می شوند. از این بابت از شما و دیگر دوستان پوزش می طلبم. ( که البته در صورت استفاده از انواع ف.ی.ل.ت.ر شکن ها، دیگر این مشکل وجود نخواهد داشت!)
ارسال یک نظر