نظم بدیع جهانی بهائی:
با ظهور امر بهائی در قرن نوزدهم میلادی، تحولات و انقلابات عدیدۀ روحانی، اجتماعی و سیاسی در سطح کره خاکی به وقوع پیوسته است. سرعت سیر این تحولات با مرور زمان فزونی گرفته و به خصوص در قرن بیستم تشنجات و اختلافات بین دولت ها و حکومت های غربی که هر یک در جهت استیلا بر منابع و ذخائر طبیعی و نیروی ارزان انسانی کشورهای محروم و فقیر، به سختی با یکدیگر در رقابت بودند اوج گرفت و عاقبت منجر به شعله ور شدن دو جنگ جهانی گردید.
آیا هرگز از خود پرسیده اید که به چه دلیل به رغم ترقیات و پیشرفت های شگرف علمی، فنی و صنعتی بشر در این دو قرن، مشکلات و مسائل عالم انسانی این چنین بغرنج و لاینحل مانده است؟ به عبارت دیگر چگونه است که هرگز انسان تا این حد پیشرفته و مترقی نبوده و در عین حال هیچگاه تاریخ بشر تا این درجه پیچیده و مسائل فردی، اجتماعی و بین المللی این همه وخیم نبوده است؟
" غفلت تا کی، اعتساف تا کی، انقلاب و اختلاف تا کی؟ فی الحقیقه اریاح یأس از جمیع جهات در عبور و مرور است و انقلابات و اختلافات عالم، یوماً فیوماً در تزاید. آثار هرج و مرج مشاهده می شود چه که اسبابی که حال موجود است، به نظر موافق نمی آید." (حضرت بهاءالله) (1)
انقلابات و اختلافات روزافزون عالم در اوج خود منجر به هرج و مرج می گردد و آثار و نشانه های این هرج و مرج را در ناامنی ها، مظالم، تبعیضات متعدد، انحرافات و امراض اجتماعی و روانی موجود، به خوبی می توان مشاهده نمود.
" اتفاقات عالم و تجارب عمومی بشری این قضاوت و پیشگویی را تأیید نموده است، معایب و نواقص نظم کنونی جهان به خوبی واضح و نمایان است. زیرا کشورهای جهان که به صورت ملل متحد متشکّل شده اند، از نابود کردن شبح جنگ، عاجز و از منع تهدیدی که متوجه انهدام نظم اقتصادی جهان و شیوع هرج و مرج و ترور گردیده، ناتوانند و قادر نیستند مصائب و بلایایی را که این مشکلات و صدمات دیگر متوجه میلیونها نفر از بشر نموده از میان بردارند.
حتی این گونه تعدیّات و مخاصمات چنان تار و پود نظام های اجتماعی و اقتصادی و دینی ما را فراگرفته که بسیاری را بر آن داشته که زورگویی و تجاوز را در خمیرۀ طبیعت بشری سرشته دانند و از میان بردنش را مُستحیل و غیر ممکن شمارند." (بیت العدل اعظم الهی) (2)
خواهم شدن به کوی مغان آستین فشان
زین فتنه ها که دامن آخر زمان گرفت.
(حافظ) (3)
آیا این شاهدی صادق بر پیشگویی های کتب مقدسه قبل، در خصوص یوم رستاخیز و قیامت نیست؟
آشوب قیام است تشویش قیامت
هنگامۀ حشر است هنگام نشور است. (4)
شعرا و هنرمندان معاصر نیز متأثّر از این تشنجات هر یک به نوعی به توصیف و ترسیم این نابسامانی ها پرداخته اند از جمله:
قرن ما،
روزگار مرگ انسانیّت است!
سینه دنیا ز خوبی ها تهی است
صحبت از آزادگی، پاکی، مروّت ابلهی است
صحبت از موسی و عیسی و محمد نابه جاست
صحبت از پژمردن یک برگ نیست
وای جنگل را بیابان می کنند
دست خون آلود را در پیش چشم خلق پنهان می کنند
هیچ حیوانی به حیوانی نمیدارد روا،
آنچه این نامردمان با جان انسان می کنند.
در کویری سوت و کور
در میان مردمی با این مصیبت ها صبور،
صحبت از مرگ محبت، مرگ عشق
گفتگو از مرگ انسانیت است.
(فریدون مشیری) (5)
قسمت اعظم امکانات مالی، اقتصادی و نیروی انسانی عموم کشورهای عالم صرف تهیه تدارک و نگهداری و استفاده از سلاح های مخرّب و تسلیحات مرگ بار می شود.
" انّا نَراکُم فی کُلّ سَنَة تَزدادون مَصارِفَکم و تَحملوها عَلَی الرّعیّة. اَنَّ هذا اِلّا ظُلم عَظیم. اتّقوا زَفَرات المَظلوم و عَبَراته و لاتَحملوا عَلَی الرّعیّة فوق طاقتهم اَن اصلحوا ذات بَینکم اِذاً لاتحتاجون بکِثرَةِ العَساکر و مُهمّاتهم اِلّا عَلی قَدرٍ تَحفظون بِه مَمالِکَکُم و بُلدانکُم."
(حضرت بهاءالله) (6)
(مضمون به فارسی: مشاهده می نماییم که در هر سال بر میزان مخارج (نظامی) خود می افزایید و آن را بر دوش رعیّت و مردم، تحمیل می کنید. این نیست مگر ظلمی عظیم. از آه و ناله مظلومان و اشک دیده ستمدیدگان، برحذر باشید و بترسید و بر مردم، بیش از حدّ توانشان، تحمیل نکنید. بین خودتان صلح و آشتی برقرار سازید در این صورت دیگر نیازی به لشکریان و تسلیحات زیاد نخواهید داشت مگر به مقدار ضروری جهت حفظ نظم کشور خود.)
این همه اختراع و صنع جدید
بهر تضییع جان و مال بس است
بر رعایای مستمند فقیر
بهر جنگ این همه منال بس است
که به این مال و این منال زیاد
می توان کرد این جهان آباد. (7)
از دیگر علل اساسی انقلابات، خاموشی سراج دین است. هنگامی که خورشید عالم تاب، نقاب بر چهره می کشد، نورانیت به ظلمت و روشنی به تاریکی مبدل می شود. ستارگان کم نور از فواصل بسیار دور عرض وجود می نمایند و تظاهر به هستی می کنند. خلق بیچاره خود را معرض نیّات، امیال و اهواء نوهوسان، مغروران و شیفتگان دنیای فانی قرار می دهد و هر روز گرد وجود شمع محتضری طواف می نمایند.
اما آیا سبب اصلی خاموشی سراج دین، خروج علمای ادیان از منهج قویم و اصل قدیم و سرچشمه زلال روحانیّات و عوالم معانی و نیز بی انصافی آنها از طرفی و بی عدالتی و ظلم امراء و تاجداران ارض از جانب دیگر نیست؟
" اگر سراج دین مستور ماند، هرج و مرج راه یابد. نیّر عدل و انصاف و آفتاب امن و اطمینان، از نور بازماند." (حضرت بهاءالله) (8)
" رگ جهان در دست پزشک دانا ست، درد را می بیند و به دانایی درمان می کند... آنان که از بادۀ خودبینی، سرمست شده اند، پزشک دانا را از او بازداشته اند این است که خود و مردمان را گرفتار نموده اند. نه درد می دانند، نه درمان می شناسند. راست را کژ انگاشته اند و دوست را دشمن شمرده اند." (حضرت بهاءالله) (9)
" اُمَراء را عدل، عنایت فرما و عُلماء را انصاف." (حضرت بهاءالله) (10)
" هر روز را رازی و هر سر را آوازی. درد امروز را درمانی و فردا را درمانی دیگر ..." (حضرت بهاءالله)
از حکمت های انقلابات:
در مواقع سختی و نزول بلایا، دوستان با وفای حق در کورۀ امتحان چون ذَهَب ابریز (طلای خالص) می درخشند و حرارت بلا بر مراتب تطهیرشان می افزاید. نفوس مستقیم و ثابت و راسخ بر عهد و پیمان الهی چون کوه پر شکوه استوارند و از بادهای مخالف نمی لرزند. معاندین و مخالفین صراط هُدی نیز به سیاط قهر و غضب الهی مجازات می شوند. بناهای کهنه و فرسوده فرو می ریزند و این تخریب، راهگشای استقرار نظم جهان آرای الهی می گردد.
چه بسا مشاهده مظالم و فجایع ظالمین ارض، وجدان دنیا را تحریک و توده های مردم را بیدار نموده و در اصل و مبنای فکر جامعه، تغییرات اساسی حاصل کرده و عاقبت اعضای پریشان و متشتّت جامعه بشری را در هیکلی واحد متشکّل کند.
" این کیفر الهی ... هم به منزلۀ مصیبتی جزا دهنده به شمار می رود و هم تأدیبی تطهیرکننده محسوب می شود. از یک سو مجازاتی خدایی است و از سوی دیگر جریانی طهارت بخش برای کافّۀ عالم انسانی." (حضرت شوقی افندی) (11)
" این ظلم ها، تمهید عدل اعظم می نماید." (شوقی افندی) (12)
خوش بود گر محک تجربه آید به میان
تا سیه روی شود هر که در او غش باشد.
(حافظ) (13)
امید به آینده ای درخشان برای عالم انسانی:
به رغم مشکلات و آشفتگی های موجود در جهان، بهائیان به مدد الهام از آثار بهائی مطمئن به آینده ای بس درخشان و پر شکوه برای انسان هستند.
" حال، ارض، حامله مشهود. زود است که اثمار منیعه و اشجار باسقه و اوراد محبوبه و نعماء جَنیّه مشاهده شود. سوف تضع کلّ ذی حملٍ حملها. تَبارَکَ الله مُرسِلُ هذا الفَضل الّذی اَحاطَ الاَشیاء کُلّها عَمّا ظَهَرَ و عَمّا هُوَ المَکنون." (حضرت بهاءالله) (14)
بوی بهبود ز اوضاع جهان می شنوم
شادی آورد گل و باد صبا شاد آمد.
(حافظ) (15)
" حقیقتاً مساعی رهبران مؤسسات عالم بشریت چقدر اسف انگیز است که با بی توجهی به نیاز زمان می خواهند حوادث و وقایع ملی را متناسب با مقتضیات خودمختاری ایّام پیشین، تعدیل و اصلاح کنند. در عصری که بشر باید یا اتّحاد عالم انسانی را طبق نقشۀ حضرت بهاءالله، تحقق دهد یا محو و نابود گردد." (حضرت شوقی افندی) (16)
با توجه به سلاح های متنوع هسته ای، شیمیایی، بیولوژیکی و غیره که به دست نوع انسان در مرحله قبل از بلوغ روحانی ساخته و پرداخته شده است، در صورت عدم تنبّه و عدم اقبال به طبیب حاذق الهی، قربانی سلاح های مخوف و دهشتناک خود خواهد گردید. لکن شواهد متعدد موجود در عالم نشان دهنده استعداد و قابلیت او برای پیشگیری از چنین سرنوشت شومی است که به دست خود آن را ایجاد نموده است.
" قدم هایی که من باب آزمایش مخصوصاً بعد از جنگ جهانی دوم به سوی تاسیس نظم عالم برداشته شده، بسیار امید بخش است." (بیت العدل اعظم الهی) (17)
زوال دورۀ ظلم است ایّها الاحباب
برآورید به گردون صفیر بُشری را (18)
خصائص نظم بدیع جهانی:
تعریف نظم بدیع و نظم اداری:
" ... نظم اداری، مقدمه نظم بدیع است... و اما این نظم چه نظم اداری و چه نظم بدیع را نباید با تمام تعالیم الهیه یکی دانست، زیرا مجموعه تعالیم الهیه، عبارت از امر الهی است و نظم بدیع چه در وهلۀ کنونی و چه در حین بلوغ نهائی، وسیله و اسباب حصول هدف عالی یعنی تحقّق مدنیّت الهیه در بسیط غبراست. آلت است نه نفْسِ شریعت. و هرگز نباید قائم مقام امرالله قرار گیرد و نظم اداری، هسته مرکزی و مظهر قوای مکنونه عالیه محیطه نظم بدیع جهان آرای الهی است که بعداً استقرار پذیرد و خود، مبشّر طلوع عصر ذهبی گردد." ( بیت العدل اعظم)
مبشّر نظم:
" حضرت اعلی در کتاب مستطاب بیان که در بدو نشئۀ امر حضرت منّان در سجن آذربایجان نازل گردیده، به صراحت به این نظم ابدع اسنی بشارت داده و آن را به نام مبارک حضرت بهاءالله مرتبط و موصوف فرموده است. در باب شانزدهم از واحد سوم آن کتاب مقدّس که اُمّ الکتاب دور بیان محسوب، این کلمات عالیات مسطور: طُوبی لِمَنْ یَنْظُرُ اِلی نَظْم بَهاءالله وَ یَشْکُرُ ربّه..." (19)
بانی نظم:
" جمال اقدس ابهی (حضرت بهاءالله) واضع اصول و احکام این نظم امنع الهی در کتاب اقدس بنفسه المقدّس می فرماید قوله عزّ کبریائه: قَدْ اِضْطَرَبَ النّظْمِ مِنْ هذا النّظْمِ الاَعْظَم وَ اخْتَلَفَ التّرْتیبِ بِهذا البَدیعِ الّذی ما شَهِدَتْ عَیْنُ الاِبْداعِ شِبْهَهُ..." (20)
مهندس نظم:
" حضرت عبدالبهاء، مرکز میثاق و مهندس و طرّاح این نظم یزدانی، کیفیّت تأسیسش را در الواح مقدسه وصایا تبیین و ارکان و قوائم آن را تعیین و موسسات بدیعه اش را که اکنون به همت پیروان شریعۀ رحمانی و ثابتان بر عهد سبحانی در شرق و غرب عالم در عصر تکوین دور بهائی، نهاده می شود تنصیص و تصریح فرمود." (21)
معمار نظم:
"معمار و سازنده این نظم الهی حضرت ولی محبوب امرالله بودند که در طی سی و شش سال دوره ولایت به استقرار نظم و تشیید ارکان موسسات اولیه آن همت گماشتند."
کیفیّت نظم:
"مادام که این نظم هنوز در مرحله طفولیت است، زنهار زنهار که نفسی در ادراک کیفیتش به خطا رود و یا از اهمیتش بکاهد و یا مقصدش را دیگرگون جلوه دهد." (22)
"منظور و مقصود حقیقی اهل بهاء یعنی نظم بدیع عالم، منبعث از ذروۀ مقامات و دارای اصول و مبادی معتدله و متناسبه است..." (23)
هدف نظم:
"دنیای درمانده باید به سوی این هدف، یعنی هدف استقرار نظمی بدیع و جهانی تلاش کند" (24)
اساس نظم:
"اساس نظم بدیع ماهیتی الهی دارد و ید قدرت پروردگار آن را خلق و در حِصن حَصین حق محفوظ و مصون نموده است."
نظرگاه نظم:
"هر یک از مکاتب مادی و اجتماعی، نقطه نظرگاهش طبقه، گروه یا بخشی از جامعه است یکی مدّعی حمایت از دهقانان، دیگری مدافع حقوق کارگران و سه دیگر خواهان جلب منافع برای صنف خاصی است، لیکن از خصائص ممتازۀ نظم بدیع، عمومیّت بلااستثنائی است که در منظرش مشاهده می شود چه که 'همه بار یک دارید و برگ یک شاخسار.'" (25)
مبادی نظم:
"مبادیش مبتنی بر عدالت است." (26)
اصالت نظم:
" این نظم بدیع با انظمۀ متنوعه که افکار بشری برای اداره امور عالم اتخاذ نموده قابل قیاس نیست و با هیچ یک از وجوه حکومات مختلفه، اعم از دموکراسی و یا حکومت مطلقه و اشرافی، نه از لحاظ ترکیب و نه از جهت اجرا و عمل، مشابهت ندارد و بین آن و حکومات دینیّه از عبرانی و مسیحی و اسلام، که جهان بشریت در گذشته ایام شاهد و ناظر آن بوده، مماثلتی موجود نیست و هر چند در اساس، واجد پاره ای از اصول و عواملی است که در هر یک از نظامات ثلاثۀ سیاسیه موجود، ولی از عیوب و مفاسد فطریّۀ آنان، عاری و مبرّا است.
در این نظم الهی عناصر سلیمه و حیات مثبته ای که بلاشک در هر یک از انظمۀ مذکوره مشهود است، به یکدیگر ارتباط و التیام یافته، بدون آنکه تمامیّت و جامعیت حقایق روحانیه که مبدأ و منشأ این نظم سماوی است، لکّه دار گردد." (27)
نظم بدیع و قوه قدسیه الهی:
"شگفت انگیز و عبرت آموز است که در همان حال که نظم اداری بهائی، متدرّجاً مستمراً تحکیم می یابد، مراحل اولیه نشو و نمای خود را می پیماید، موسسات فرسوده مذهبی و غیر مذهبی جامعه عصر حاضر بر اثر قوای مخرّبه مهاجم بر آنها رو به تدنّی و تجزیه است. جنبش و تحرّکی که موسسات این نظم عظیم و دائم الاتّساع در نهایت قدرت از خود ظاهر می سازند، موانعی که شهامت و عزم راسخ بانیان نظم اداری بر آنها فائق آمده، شعله شوق و شور فروزانی که با نهایت حرارت در قلوب مومنین و مبلغین آن مشتعل است، مدارج جانفشانی و از خودگذشتگی که بانیان دلیر این نظم بدیع می پیمایند، وسعت نظر، امید واثق، نشاط خلاق، آرامش باطن، پاکی عمل، انضباط کامل، وحدت و همبستگی خلل ناپذیری که از مدافعان دلیرش به ظهور می رسد، توانایی و قابلیتی که روح نبّاض دیانت حضرت بهاءالله در خدمت نفوس مختلفه و مبرّا ساختن ایشان از انواع تعصبات و امتزاجشان در قالب واحد نشان می دهند، کل آیات قدرتی است که جامعه مأیوس و متزلزل کنونی عالم هرگز نمی تواند نادیده انگارد." (28)
شالودۀ نظم بدیع و منبع الهام آن:
" شالوده ای که این نظم اداری بر آن استوار است، مشیّت ثابتۀ الهیه برای عالم انسانی در عصر حاضر است. منبع الهامش، نفْس حضرت بهاءالله است، حامی و مدافعش، جنود مُجَنّده ملکوت ابهی است. ظهور و نشو و نمایش، نتیجۀ اهراق دَم لااقل بیست هزار شهید است که حیات خویش را در این سبیل نثار نموده اند." (29)
نقطه اوج نظم بدیع:
نقطه اوج نظم بدیع، حلول عصر ذَهَبی (طلائی) دور بهائی است.
"زمانی که سرانجامش، حلول دور ذهبی هزار ساله، یعنی یومی که سلطنت های عالم به سلطنت الهیّه ... مبدّل گردد." (30)
ارکان نظم:
"سنّت الهی در ادوار قبل چنین اقتضا می نموده که نظم معهود بر اساس یک رکن که رکن ولایت بوده قرار گیرد. تاریخ ادیان گواهی است صادق که پس از صعود مظاهر مقدسه و انبیاء و اولیاء بلافصل آنان، به علت قطع رشته ولایت و فقدان عهد و میثاقی محکم و میتن، چگونه دستخوش انشعابات و تجزیه گردیده اند. در این دور اعظم که عالم انسانی مراحل طفولیت را طی نموده و در عنوان نوجوانی قرار گرفته و مقدّر است در ظلّ نظم جهانی الهی به مرحله بلوغ فائز گردد، ارادۀ غالبۀ الهی بر این تعلّق گرفته که با برخورداری از عهد و میثاقی متین و بی مثیل، علاوه بر رکن ولایت، مزیّن به رکن بیت العدل اعظم نیز گردد و برای اولین بار در تاریخ ادیان عالم خلق قابلیت آن را یافته که با انتخاب بیت العدل اعظم الهی و از طریق این موسسه مصون از خطا، زمام مقدّرات خویش را در دست گیرد."
"این نظم بدیع از انظمه باطله سقیمه عالم، ممتاز و در تاریخ ادیان فرید و بی مثیل و سابقه و بنیادش بر دو رکن رکین استوار: رکن اول و اعظم، ولایت الهیه که مصدر تبیین است. رکن ثانی، بیت عدل اعظم الهی که مرجع تشریع است." (31)
چگونگی استقرار نظم جهانی:
"پیشرفت های علمی و فنی که در این قرن بسیار مبارک حاصل گشته، پیشاهنگ و طلیعۀ ترقیات عظیمه در تکامل اجتماعی جهان و مبیّن آن است که حال بشر برای حل مشکلات معمول خویش وسائل و ابزار لازم را در دست دارد. پیشرفت علوم فی الحقیقه وسائل و وسائطی را تدارک دیده که به مدد آنها می توان یک حیات پیچیده و معضل جهان متحد را به خوبی اداره کرد..." (32)
علت نظم اداری:
" نظم اداری که در الواح وصایای حضرت عبدالبهاء تاسیس گشته، نظر به اصل و مبدأ و کیفیت و عظمتش، در تاریخ ادیان عالم فرید و بی مثیل و عدیل است و به یقیین مبین می توان گفت که در هیچ یک از کتب و صحف مقدسه و ادوار ماضیه حتی در دور فرقان که احکام و سنن الهی در کتاب مجید به کمال صراحت و اتقان، نازل گردیده هیچ گونه حکم محکم و دستور قاطع مبرمی که بتواند با این اساس عظیم برابری نماید، موجود نیست." (33)
تضمین وحدت نظم:
" وضع اصول اداری و انشاء تاسیسات بدیعه منیعه و تفویض حقّ تبیین آیات به ولی امرالله، آیین الهی را در این ظهور اعظم، به نحوی که در ظهورات گذشته، سابقه و نظیر نداشته، از تحزّب و انشعاب و تجزّی و انشقاق حفظ خواهد نمود." (34)
نظم الهی و آینده آن:
"قوه قدسیه الهیه که در سنۀ ستین (سال 1260 هجری قمری) در شیراز تولد یافت و در ارض طاء (طهران) نبعان جدید حاصل نمود و شعله اش در مدینة الله و ارض سِرّ مرتفع گردید و نفحات مسکیّه اش عالم غرب را معطر و اقطار شاسعه جهان را معنبر ساخت، اکنون با طلوع عصر تکوین (صدمین سال ظهور) در مشروعات و موسسات بهیّه این آئین نازنین که به منزله مجاری و قنوات جهت ایصال فیض نامتناهی الهی به جهان بشری است، حلول نمود و بر قوّت و اتقان بیفزود. در این عصر ثانی که عصر جدید امر یزدانی است، موسسات محلی و ملی و بین المللی شریعت حضرت بهاءالله به تدریج تشکیل و روز به روز وسعت و عظمت خواهد پذیرفت.
تا عصر ثالث و اخیر دور بهائی یعنی عصر ذهبی فرا رسد و نظم جهان آرای حضرت رحمان در بسیط غبرا جلوۀ محیّرالعقول نماید و ثمرۀ نهائی امر جمال اقدس ابهی ظاهر و آَشکار گردد. مدنیّت الهیه تاسیس شود و ملکوت الله چنانچه حضرت مسیح له المجد و الثناء، وعده فرموده در بین بریّه استقرار یابد. (35)
----------------------------------
یادداشت ها:
1. حضرت بهاءالله، لوح مقصود، چاپ مصر، 1329 هجری، ص 18
2. بیت العدل اعظم، ترجمه وعده صلح جهانی خطاب به اهل عالم، اکتبر 1985، ص 4
3. حافظ، نشر انجمن خوشنویسان ایران، ص 68
4. ورقا طهرانی، تذکره شعرای قرن اول بهائی، ج 2، ص 308
5. فریدون مشیری، پرواز با خورشید، قسمتی از شعر اشکی در گذرگاه تاریخ، ص 134
6. حضرت بهاءالله، الواح ملوک، لوح ملکه ویکتوریا
7. نعیم اصفهانی، " احسن التقویم یا گلزار نعیم"، 1327 شمسی، ص 194
8. حضرت بهاءالله، اشراقات، اشراق اول
9. مجموعه الواح مبارکه حضرت بهاءالله، لوح مانکچی صاحب
10. ادعیه حضرت محبوب، ص 357
11. ترجمه توقیع حضرت شوقی افندی، " حال و آینده جهان"، ص 11
12. همان منبع، ص 13
13. حافظ
14. حال و آینده جهان، ص 13، ایضاً اقتدارات، ص 299
15. حافظ، ص 134
16. ترجمه توقیع" هدف نظم بدیع جهانی" حضرت ولی امرالله، ص 16
17. ترجمه پیام وعده صلح جهانی، ص 17
18. سینا سدهی اصفهانی، تذکره شعرای قرن اول بهائی، ج 2، ص 222
19 تا 21. شوقی افندی، قرن بدیع، ج 4، ص 6
22 و 23. ارکان نظم بدیع، ص 23
24 تا 26. شوقی افندی، ترجمه توقیع هدف نظم جهانی، ص 12
27. شوقی افندی، ترجمه توقیع قرن بدیع، صص 11 – 13
28. شوقی افندی، ترجمه توقیع حال و آینده جهان، صص 62-63
29. شوقی افندی، ترجمه توقیع منیع دور بهائی، ص 25
30. شوقی افندی، ترجمه توقیع منیع دور بهائی، مورخ 8 فوریه 1934
31. شوقی افندی، توقیع 105 بدیع، ایضاً ارکان نظم بدیع، ص 42
32. ترجمه پیام وعده صلح جهانی، ص 3
33. شوقی افندی، قرن بدیع، ج 4، ص 10
34. همان منبع، ص 11
35. همان منبع، ص 6
با ظهور امر بهائی در قرن نوزدهم میلادی، تحولات و انقلابات عدیدۀ روحانی، اجتماعی و سیاسی در سطح کره خاکی به وقوع پیوسته است. سرعت سیر این تحولات با مرور زمان فزونی گرفته و به خصوص در قرن بیستم تشنجات و اختلافات بین دولت ها و حکومت های غربی که هر یک در جهت استیلا بر منابع و ذخائر طبیعی و نیروی ارزان انسانی کشورهای محروم و فقیر، به سختی با یکدیگر در رقابت بودند اوج گرفت و عاقبت منجر به شعله ور شدن دو جنگ جهانی گردید.
آیا هرگز از خود پرسیده اید که به چه دلیل به رغم ترقیات و پیشرفت های شگرف علمی، فنی و صنعتی بشر در این دو قرن، مشکلات و مسائل عالم انسانی این چنین بغرنج و لاینحل مانده است؟ به عبارت دیگر چگونه است که هرگز انسان تا این حد پیشرفته و مترقی نبوده و در عین حال هیچگاه تاریخ بشر تا این درجه پیچیده و مسائل فردی، اجتماعی و بین المللی این همه وخیم نبوده است؟
" غفلت تا کی، اعتساف تا کی، انقلاب و اختلاف تا کی؟ فی الحقیقه اریاح یأس از جمیع جهات در عبور و مرور است و انقلابات و اختلافات عالم، یوماً فیوماً در تزاید. آثار هرج و مرج مشاهده می شود چه که اسبابی که حال موجود است، به نظر موافق نمی آید." (حضرت بهاءالله) (1)
انقلابات و اختلافات روزافزون عالم در اوج خود منجر به هرج و مرج می گردد و آثار و نشانه های این هرج و مرج را در ناامنی ها، مظالم، تبعیضات متعدد، انحرافات و امراض اجتماعی و روانی موجود، به خوبی می توان مشاهده نمود.
" اتفاقات عالم و تجارب عمومی بشری این قضاوت و پیشگویی را تأیید نموده است، معایب و نواقص نظم کنونی جهان به خوبی واضح و نمایان است. زیرا کشورهای جهان که به صورت ملل متحد متشکّل شده اند، از نابود کردن شبح جنگ، عاجز و از منع تهدیدی که متوجه انهدام نظم اقتصادی جهان و شیوع هرج و مرج و ترور گردیده، ناتوانند و قادر نیستند مصائب و بلایایی را که این مشکلات و صدمات دیگر متوجه میلیونها نفر از بشر نموده از میان بردارند.
حتی این گونه تعدیّات و مخاصمات چنان تار و پود نظام های اجتماعی و اقتصادی و دینی ما را فراگرفته که بسیاری را بر آن داشته که زورگویی و تجاوز را در خمیرۀ طبیعت بشری سرشته دانند و از میان بردنش را مُستحیل و غیر ممکن شمارند." (بیت العدل اعظم الهی) (2)
خواهم شدن به کوی مغان آستین فشان
زین فتنه ها که دامن آخر زمان گرفت.
(حافظ) (3)
آیا این شاهدی صادق بر پیشگویی های کتب مقدسه قبل، در خصوص یوم رستاخیز و قیامت نیست؟
آشوب قیام است تشویش قیامت
هنگامۀ حشر است هنگام نشور است. (4)
شعرا و هنرمندان معاصر نیز متأثّر از این تشنجات هر یک به نوعی به توصیف و ترسیم این نابسامانی ها پرداخته اند از جمله:
قرن ما،
روزگار مرگ انسانیّت است!
سینه دنیا ز خوبی ها تهی است
صحبت از آزادگی، پاکی، مروّت ابلهی است
صحبت از موسی و عیسی و محمد نابه جاست
صحبت از پژمردن یک برگ نیست
وای جنگل را بیابان می کنند
دست خون آلود را در پیش چشم خلق پنهان می کنند
هیچ حیوانی به حیوانی نمیدارد روا،
آنچه این نامردمان با جان انسان می کنند.
در کویری سوت و کور
در میان مردمی با این مصیبت ها صبور،
صحبت از مرگ محبت، مرگ عشق
گفتگو از مرگ انسانیت است.
(فریدون مشیری) (5)
قسمت اعظم امکانات مالی، اقتصادی و نیروی انسانی عموم کشورهای عالم صرف تهیه تدارک و نگهداری و استفاده از سلاح های مخرّب و تسلیحات مرگ بار می شود.
" انّا نَراکُم فی کُلّ سَنَة تَزدادون مَصارِفَکم و تَحملوها عَلَی الرّعیّة. اَنَّ هذا اِلّا ظُلم عَظیم. اتّقوا زَفَرات المَظلوم و عَبَراته و لاتَحملوا عَلَی الرّعیّة فوق طاقتهم اَن اصلحوا ذات بَینکم اِذاً لاتحتاجون بکِثرَةِ العَساکر و مُهمّاتهم اِلّا عَلی قَدرٍ تَحفظون بِه مَمالِکَکُم و بُلدانکُم."
(حضرت بهاءالله) (6)
(مضمون به فارسی: مشاهده می نماییم که در هر سال بر میزان مخارج (نظامی) خود می افزایید و آن را بر دوش رعیّت و مردم، تحمیل می کنید. این نیست مگر ظلمی عظیم. از آه و ناله مظلومان و اشک دیده ستمدیدگان، برحذر باشید و بترسید و بر مردم، بیش از حدّ توانشان، تحمیل نکنید. بین خودتان صلح و آشتی برقرار سازید در این صورت دیگر نیازی به لشکریان و تسلیحات زیاد نخواهید داشت مگر به مقدار ضروری جهت حفظ نظم کشور خود.)
این همه اختراع و صنع جدید
بهر تضییع جان و مال بس است
بر رعایای مستمند فقیر
بهر جنگ این همه منال بس است
که به این مال و این منال زیاد
می توان کرد این جهان آباد. (7)
از دیگر علل اساسی انقلابات، خاموشی سراج دین است. هنگامی که خورشید عالم تاب، نقاب بر چهره می کشد، نورانیت به ظلمت و روشنی به تاریکی مبدل می شود. ستارگان کم نور از فواصل بسیار دور عرض وجود می نمایند و تظاهر به هستی می کنند. خلق بیچاره خود را معرض نیّات، امیال و اهواء نوهوسان، مغروران و شیفتگان دنیای فانی قرار می دهد و هر روز گرد وجود شمع محتضری طواف می نمایند.
اما آیا سبب اصلی خاموشی سراج دین، خروج علمای ادیان از منهج قویم و اصل قدیم و سرچشمه زلال روحانیّات و عوالم معانی و نیز بی انصافی آنها از طرفی و بی عدالتی و ظلم امراء و تاجداران ارض از جانب دیگر نیست؟
" اگر سراج دین مستور ماند، هرج و مرج راه یابد. نیّر عدل و انصاف و آفتاب امن و اطمینان، از نور بازماند." (حضرت بهاءالله) (8)
" رگ جهان در دست پزشک دانا ست، درد را می بیند و به دانایی درمان می کند... آنان که از بادۀ خودبینی، سرمست شده اند، پزشک دانا را از او بازداشته اند این است که خود و مردمان را گرفتار نموده اند. نه درد می دانند، نه درمان می شناسند. راست را کژ انگاشته اند و دوست را دشمن شمرده اند." (حضرت بهاءالله) (9)
" اُمَراء را عدل، عنایت فرما و عُلماء را انصاف." (حضرت بهاءالله) (10)
" هر روز را رازی و هر سر را آوازی. درد امروز را درمانی و فردا را درمانی دیگر ..." (حضرت بهاءالله)
از حکمت های انقلابات:
در مواقع سختی و نزول بلایا، دوستان با وفای حق در کورۀ امتحان چون ذَهَب ابریز (طلای خالص) می درخشند و حرارت بلا بر مراتب تطهیرشان می افزاید. نفوس مستقیم و ثابت و راسخ بر عهد و پیمان الهی چون کوه پر شکوه استوارند و از بادهای مخالف نمی لرزند. معاندین و مخالفین صراط هُدی نیز به سیاط قهر و غضب الهی مجازات می شوند. بناهای کهنه و فرسوده فرو می ریزند و این تخریب، راهگشای استقرار نظم جهان آرای الهی می گردد.
چه بسا مشاهده مظالم و فجایع ظالمین ارض، وجدان دنیا را تحریک و توده های مردم را بیدار نموده و در اصل و مبنای فکر جامعه، تغییرات اساسی حاصل کرده و عاقبت اعضای پریشان و متشتّت جامعه بشری را در هیکلی واحد متشکّل کند.
" این کیفر الهی ... هم به منزلۀ مصیبتی جزا دهنده به شمار می رود و هم تأدیبی تطهیرکننده محسوب می شود. از یک سو مجازاتی خدایی است و از سوی دیگر جریانی طهارت بخش برای کافّۀ عالم انسانی." (حضرت شوقی افندی) (11)
" این ظلم ها، تمهید عدل اعظم می نماید." (شوقی افندی) (12)
خوش بود گر محک تجربه آید به میان
تا سیه روی شود هر که در او غش باشد.
(حافظ) (13)
امید به آینده ای درخشان برای عالم انسانی:
به رغم مشکلات و آشفتگی های موجود در جهان، بهائیان به مدد الهام از آثار بهائی مطمئن به آینده ای بس درخشان و پر شکوه برای انسان هستند.
" حال، ارض، حامله مشهود. زود است که اثمار منیعه و اشجار باسقه و اوراد محبوبه و نعماء جَنیّه مشاهده شود. سوف تضع کلّ ذی حملٍ حملها. تَبارَکَ الله مُرسِلُ هذا الفَضل الّذی اَحاطَ الاَشیاء کُلّها عَمّا ظَهَرَ و عَمّا هُوَ المَکنون." (حضرت بهاءالله) (14)
بوی بهبود ز اوضاع جهان می شنوم
شادی آورد گل و باد صبا شاد آمد.
(حافظ) (15)
" حقیقتاً مساعی رهبران مؤسسات عالم بشریت چقدر اسف انگیز است که با بی توجهی به نیاز زمان می خواهند حوادث و وقایع ملی را متناسب با مقتضیات خودمختاری ایّام پیشین، تعدیل و اصلاح کنند. در عصری که بشر باید یا اتّحاد عالم انسانی را طبق نقشۀ حضرت بهاءالله، تحقق دهد یا محو و نابود گردد." (حضرت شوقی افندی) (16)
با توجه به سلاح های متنوع هسته ای، شیمیایی، بیولوژیکی و غیره که به دست نوع انسان در مرحله قبل از بلوغ روحانی ساخته و پرداخته شده است، در صورت عدم تنبّه و عدم اقبال به طبیب حاذق الهی، قربانی سلاح های مخوف و دهشتناک خود خواهد گردید. لکن شواهد متعدد موجود در عالم نشان دهنده استعداد و قابلیت او برای پیشگیری از چنین سرنوشت شومی است که به دست خود آن را ایجاد نموده است.
" قدم هایی که من باب آزمایش مخصوصاً بعد از جنگ جهانی دوم به سوی تاسیس نظم عالم برداشته شده، بسیار امید بخش است." (بیت العدل اعظم الهی) (17)
زوال دورۀ ظلم است ایّها الاحباب
برآورید به گردون صفیر بُشری را (18)
خصائص نظم بدیع جهانی:
تعریف نظم بدیع و نظم اداری:
" ... نظم اداری، مقدمه نظم بدیع است... و اما این نظم چه نظم اداری و چه نظم بدیع را نباید با تمام تعالیم الهیه یکی دانست، زیرا مجموعه تعالیم الهیه، عبارت از امر الهی است و نظم بدیع چه در وهلۀ کنونی و چه در حین بلوغ نهائی، وسیله و اسباب حصول هدف عالی یعنی تحقّق مدنیّت الهیه در بسیط غبراست. آلت است نه نفْسِ شریعت. و هرگز نباید قائم مقام امرالله قرار گیرد و نظم اداری، هسته مرکزی و مظهر قوای مکنونه عالیه محیطه نظم بدیع جهان آرای الهی است که بعداً استقرار پذیرد و خود، مبشّر طلوع عصر ذهبی گردد." ( بیت العدل اعظم)
مبشّر نظم:
" حضرت اعلی در کتاب مستطاب بیان که در بدو نشئۀ امر حضرت منّان در سجن آذربایجان نازل گردیده، به صراحت به این نظم ابدع اسنی بشارت داده و آن را به نام مبارک حضرت بهاءالله مرتبط و موصوف فرموده است. در باب شانزدهم از واحد سوم آن کتاب مقدّس که اُمّ الکتاب دور بیان محسوب، این کلمات عالیات مسطور: طُوبی لِمَنْ یَنْظُرُ اِلی نَظْم بَهاءالله وَ یَشْکُرُ ربّه..." (19)
بانی نظم:
" جمال اقدس ابهی (حضرت بهاءالله) واضع اصول و احکام این نظم امنع الهی در کتاب اقدس بنفسه المقدّس می فرماید قوله عزّ کبریائه: قَدْ اِضْطَرَبَ النّظْمِ مِنْ هذا النّظْمِ الاَعْظَم وَ اخْتَلَفَ التّرْتیبِ بِهذا البَدیعِ الّذی ما شَهِدَتْ عَیْنُ الاِبْداعِ شِبْهَهُ..." (20)
مهندس نظم:
" حضرت عبدالبهاء، مرکز میثاق و مهندس و طرّاح این نظم یزدانی، کیفیّت تأسیسش را در الواح مقدسه وصایا تبیین و ارکان و قوائم آن را تعیین و موسسات بدیعه اش را که اکنون به همت پیروان شریعۀ رحمانی و ثابتان بر عهد سبحانی در شرق و غرب عالم در عصر تکوین دور بهائی، نهاده می شود تنصیص و تصریح فرمود." (21)
معمار نظم:
"معمار و سازنده این نظم الهی حضرت ولی محبوب امرالله بودند که در طی سی و شش سال دوره ولایت به استقرار نظم و تشیید ارکان موسسات اولیه آن همت گماشتند."
کیفیّت نظم:
"مادام که این نظم هنوز در مرحله طفولیت است، زنهار زنهار که نفسی در ادراک کیفیتش به خطا رود و یا از اهمیتش بکاهد و یا مقصدش را دیگرگون جلوه دهد." (22)
"منظور و مقصود حقیقی اهل بهاء یعنی نظم بدیع عالم، منبعث از ذروۀ مقامات و دارای اصول و مبادی معتدله و متناسبه است..." (23)
هدف نظم:
"دنیای درمانده باید به سوی این هدف، یعنی هدف استقرار نظمی بدیع و جهانی تلاش کند" (24)
اساس نظم:
"اساس نظم بدیع ماهیتی الهی دارد و ید قدرت پروردگار آن را خلق و در حِصن حَصین حق محفوظ و مصون نموده است."
نظرگاه نظم:
"هر یک از مکاتب مادی و اجتماعی، نقطه نظرگاهش طبقه، گروه یا بخشی از جامعه است یکی مدّعی حمایت از دهقانان، دیگری مدافع حقوق کارگران و سه دیگر خواهان جلب منافع برای صنف خاصی است، لیکن از خصائص ممتازۀ نظم بدیع، عمومیّت بلااستثنائی است که در منظرش مشاهده می شود چه که 'همه بار یک دارید و برگ یک شاخسار.'" (25)
مبادی نظم:
"مبادیش مبتنی بر عدالت است." (26)
اصالت نظم:
" این نظم بدیع با انظمۀ متنوعه که افکار بشری برای اداره امور عالم اتخاذ نموده قابل قیاس نیست و با هیچ یک از وجوه حکومات مختلفه، اعم از دموکراسی و یا حکومت مطلقه و اشرافی، نه از لحاظ ترکیب و نه از جهت اجرا و عمل، مشابهت ندارد و بین آن و حکومات دینیّه از عبرانی و مسیحی و اسلام، که جهان بشریت در گذشته ایام شاهد و ناظر آن بوده، مماثلتی موجود نیست و هر چند در اساس، واجد پاره ای از اصول و عواملی است که در هر یک از نظامات ثلاثۀ سیاسیه موجود، ولی از عیوب و مفاسد فطریّۀ آنان، عاری و مبرّا است.
در این نظم الهی عناصر سلیمه و حیات مثبته ای که بلاشک در هر یک از انظمۀ مذکوره مشهود است، به یکدیگر ارتباط و التیام یافته، بدون آنکه تمامیّت و جامعیت حقایق روحانیه که مبدأ و منشأ این نظم سماوی است، لکّه دار گردد." (27)
نظم بدیع و قوه قدسیه الهی:
"شگفت انگیز و عبرت آموز است که در همان حال که نظم اداری بهائی، متدرّجاً مستمراً تحکیم می یابد، مراحل اولیه نشو و نمای خود را می پیماید، موسسات فرسوده مذهبی و غیر مذهبی جامعه عصر حاضر بر اثر قوای مخرّبه مهاجم بر آنها رو به تدنّی و تجزیه است. جنبش و تحرّکی که موسسات این نظم عظیم و دائم الاتّساع در نهایت قدرت از خود ظاهر می سازند، موانعی که شهامت و عزم راسخ بانیان نظم اداری بر آنها فائق آمده، شعله شوق و شور فروزانی که با نهایت حرارت در قلوب مومنین و مبلغین آن مشتعل است، مدارج جانفشانی و از خودگذشتگی که بانیان دلیر این نظم بدیع می پیمایند، وسعت نظر، امید واثق، نشاط خلاق، آرامش باطن، پاکی عمل، انضباط کامل، وحدت و همبستگی خلل ناپذیری که از مدافعان دلیرش به ظهور می رسد، توانایی و قابلیتی که روح نبّاض دیانت حضرت بهاءالله در خدمت نفوس مختلفه و مبرّا ساختن ایشان از انواع تعصبات و امتزاجشان در قالب واحد نشان می دهند، کل آیات قدرتی است که جامعه مأیوس و متزلزل کنونی عالم هرگز نمی تواند نادیده انگارد." (28)
شالودۀ نظم بدیع و منبع الهام آن:
" شالوده ای که این نظم اداری بر آن استوار است، مشیّت ثابتۀ الهیه برای عالم انسانی در عصر حاضر است. منبع الهامش، نفْس حضرت بهاءالله است، حامی و مدافعش، جنود مُجَنّده ملکوت ابهی است. ظهور و نشو و نمایش، نتیجۀ اهراق دَم لااقل بیست هزار شهید است که حیات خویش را در این سبیل نثار نموده اند." (29)
نقطه اوج نظم بدیع:
نقطه اوج نظم بدیع، حلول عصر ذَهَبی (طلائی) دور بهائی است.
"زمانی که سرانجامش، حلول دور ذهبی هزار ساله، یعنی یومی که سلطنت های عالم به سلطنت الهیّه ... مبدّل گردد." (30)
ارکان نظم:
"سنّت الهی در ادوار قبل چنین اقتضا می نموده که نظم معهود بر اساس یک رکن که رکن ولایت بوده قرار گیرد. تاریخ ادیان گواهی است صادق که پس از صعود مظاهر مقدسه و انبیاء و اولیاء بلافصل آنان، به علت قطع رشته ولایت و فقدان عهد و میثاقی محکم و میتن، چگونه دستخوش انشعابات و تجزیه گردیده اند. در این دور اعظم که عالم انسانی مراحل طفولیت را طی نموده و در عنوان نوجوانی قرار گرفته و مقدّر است در ظلّ نظم جهانی الهی به مرحله بلوغ فائز گردد، ارادۀ غالبۀ الهی بر این تعلّق گرفته که با برخورداری از عهد و میثاقی متین و بی مثیل، علاوه بر رکن ولایت، مزیّن به رکن بیت العدل اعظم نیز گردد و برای اولین بار در تاریخ ادیان عالم خلق قابلیت آن را یافته که با انتخاب بیت العدل اعظم الهی و از طریق این موسسه مصون از خطا، زمام مقدّرات خویش را در دست گیرد."
"این نظم بدیع از انظمه باطله سقیمه عالم، ممتاز و در تاریخ ادیان فرید و بی مثیل و سابقه و بنیادش بر دو رکن رکین استوار: رکن اول و اعظم، ولایت الهیه که مصدر تبیین است. رکن ثانی، بیت عدل اعظم الهی که مرجع تشریع است." (31)
چگونگی استقرار نظم جهانی:
"پیشرفت های علمی و فنی که در این قرن بسیار مبارک حاصل گشته، پیشاهنگ و طلیعۀ ترقیات عظیمه در تکامل اجتماعی جهان و مبیّن آن است که حال بشر برای حل مشکلات معمول خویش وسائل و ابزار لازم را در دست دارد. پیشرفت علوم فی الحقیقه وسائل و وسائطی را تدارک دیده که به مدد آنها می توان یک حیات پیچیده و معضل جهان متحد را به خوبی اداره کرد..." (32)
علت نظم اداری:
" نظم اداری که در الواح وصایای حضرت عبدالبهاء تاسیس گشته، نظر به اصل و مبدأ و کیفیت و عظمتش، در تاریخ ادیان عالم فرید و بی مثیل و عدیل است و به یقیین مبین می توان گفت که در هیچ یک از کتب و صحف مقدسه و ادوار ماضیه حتی در دور فرقان که احکام و سنن الهی در کتاب مجید به کمال صراحت و اتقان، نازل گردیده هیچ گونه حکم محکم و دستور قاطع مبرمی که بتواند با این اساس عظیم برابری نماید، موجود نیست." (33)
تضمین وحدت نظم:
" وضع اصول اداری و انشاء تاسیسات بدیعه منیعه و تفویض حقّ تبیین آیات به ولی امرالله، آیین الهی را در این ظهور اعظم، به نحوی که در ظهورات گذشته، سابقه و نظیر نداشته، از تحزّب و انشعاب و تجزّی و انشقاق حفظ خواهد نمود." (34)
نظم الهی و آینده آن:
"قوه قدسیه الهیه که در سنۀ ستین (سال 1260 هجری قمری) در شیراز تولد یافت و در ارض طاء (طهران) نبعان جدید حاصل نمود و شعله اش در مدینة الله و ارض سِرّ مرتفع گردید و نفحات مسکیّه اش عالم غرب را معطر و اقطار شاسعه جهان را معنبر ساخت، اکنون با طلوع عصر تکوین (صدمین سال ظهور) در مشروعات و موسسات بهیّه این آئین نازنین که به منزله مجاری و قنوات جهت ایصال فیض نامتناهی الهی به جهان بشری است، حلول نمود و بر قوّت و اتقان بیفزود. در این عصر ثانی که عصر جدید امر یزدانی است، موسسات محلی و ملی و بین المللی شریعت حضرت بهاءالله به تدریج تشکیل و روز به روز وسعت و عظمت خواهد پذیرفت.
تا عصر ثالث و اخیر دور بهائی یعنی عصر ذهبی فرا رسد و نظم جهان آرای حضرت رحمان در بسیط غبرا جلوۀ محیّرالعقول نماید و ثمرۀ نهائی امر جمال اقدس ابهی ظاهر و آَشکار گردد. مدنیّت الهیه تاسیس شود و ملکوت الله چنانچه حضرت مسیح له المجد و الثناء، وعده فرموده در بین بریّه استقرار یابد. (35)
----------------------------------
یادداشت ها:
1. حضرت بهاءالله، لوح مقصود، چاپ مصر، 1329 هجری، ص 18
2. بیت العدل اعظم، ترجمه وعده صلح جهانی خطاب به اهل عالم، اکتبر 1985، ص 4
3. حافظ، نشر انجمن خوشنویسان ایران، ص 68
4. ورقا طهرانی، تذکره شعرای قرن اول بهائی، ج 2، ص 308
5. فریدون مشیری، پرواز با خورشید، قسمتی از شعر اشکی در گذرگاه تاریخ، ص 134
6. حضرت بهاءالله، الواح ملوک، لوح ملکه ویکتوریا
7. نعیم اصفهانی، " احسن التقویم یا گلزار نعیم"، 1327 شمسی، ص 194
8. حضرت بهاءالله، اشراقات، اشراق اول
9. مجموعه الواح مبارکه حضرت بهاءالله، لوح مانکچی صاحب
10. ادعیه حضرت محبوب، ص 357
11. ترجمه توقیع حضرت شوقی افندی، " حال و آینده جهان"، ص 11
12. همان منبع، ص 13
13. حافظ
14. حال و آینده جهان، ص 13، ایضاً اقتدارات، ص 299
15. حافظ، ص 134
16. ترجمه توقیع" هدف نظم بدیع جهانی" حضرت ولی امرالله، ص 16
17. ترجمه پیام وعده صلح جهانی، ص 17
18. سینا سدهی اصفهانی، تذکره شعرای قرن اول بهائی، ج 2، ص 222
19 تا 21. شوقی افندی، قرن بدیع، ج 4، ص 6
22 و 23. ارکان نظم بدیع، ص 23
24 تا 26. شوقی افندی، ترجمه توقیع هدف نظم جهانی، ص 12
27. شوقی افندی، ترجمه توقیع قرن بدیع، صص 11 – 13
28. شوقی افندی، ترجمه توقیع حال و آینده جهان، صص 62-63
29. شوقی افندی، ترجمه توقیع منیع دور بهائی، ص 25
30. شوقی افندی، ترجمه توقیع منیع دور بهائی، مورخ 8 فوریه 1934
31. شوقی افندی، توقیع 105 بدیع، ایضاً ارکان نظم بدیع، ص 42
32. ترجمه پیام وعده صلح جهانی، ص 3
33. شوقی افندی، قرن بدیع، ج 4، ص 10
34. همان منبع، ص 11
35. همان منبع، ص 6
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر