منتخباتی از آثار حضرت عبدالبهاء در ارتباط با سیّد الشّهداء، حضرت امام حسین (ع)
هوالله ای دوست عبدالبهاء، قدری در بلایای اولیاءِ سَلَف نظر نما. حضرت سیّدالشّهداء روحی لِشَهادَتِهِ الفِدا، در دشت کربلا در دست اعداء محصور گشته، حتّی آب گوارا را مضایقه داشتند. حنجر مبارک به خنجر ظلم بریده شد و جسدهای مطهّر به خاک و خون آلوده گشت .سرهای بلند زینتِ رِماح شد و نفوس مقدّسی به تیغ جفا ریز ریز گردید. اموال به تاراج رفت و ارواح به معراج شتافت. مخدّرات بی تقصیر اسیر عشائر و اقوام شد و اطفال معصوم پایمال سُمّ ستوران گشت. ولی عاقبت این موهبت بود که آن حضرت به آن موفّق گردید و این نُحُوستِ ابدی بود که یزید در آن مستغرق گردید. پس معلوم شد که بلا در سَبیل الهی عین عطا است و عذاب، عَذب فُرات و عَلَیکَ التَّحیَّهُ وَ الثّناء. ع ع
(1 )
"ای مهتدی به نور هدی، اولیای الهی هر یک در این جهان فانی، جام بلائی نوشیدند و سَمّ جفائی چشیدند... ایّامی که به آسایش و راحت گذرد، نتیجه و ثمری ندارد. بالعکس اوقاتی که به مصائب و بلایا در سبیل الهی منتهی شود، در جمیع عوالم الهی حتّی نقطه تراب، نتایجش ظاهر و آشکار است. مثلاً ملاحظه نمائید که حضرت سیّدالشّهداء روحی لَهُ الفدا، سالها در این جهان بودند ولی از صبح تا ظهرِ مِحَن و بلایا و شهادت در ارضِ طف، نتیجه داشت. هیچ شنیدی ذکر ایّام سائرۀ سیّدالشّهدا را کسی بنماید؟ بلکه ذکر آن طلعت نورانی، محصور در ایّام بلایا و رزایاء کربلاست. فَاعتَبِروا یا اولی الاَبصار."
(2)
" ... ملاحظه نمائید که بعد از شهادت حضرت سیّد الشهدا روحی لَهُ الفداء در ایّام اُمَویین آثاری که در قتلگاه بود به کلّی محو کردند و آن صحرا را شخم زدند و زراعت کردند تا قتلگاه به کلّی مفقود شد.
هفتاد سال بر این منوال معدوم الاثر بود و اُمَویین نگهبان گذاشتند که مبادا کسی از یک فرسخی بتواند زیارتی نماید. در این هفتاد سال ابداً تقرّب به قتلگاه ممکن نبود. اگر نفْس متنبّهی مؤمن بود، از ده فرسخ توجه به قتلگاه می کرد و زیارت می نمود. این نیز در همین منوال محو و نابود نمودند.
بعد از آنکه بنی عبّاس خلافت امویه را محو نمودند و بر سریر سلطنت نشستند، اجازت دادند و در قتلگاه، مُحبّان حضرت، آثاری بنا کردند که دلالت بر موقعیّت آن محل می نمود. بعد از مدّتی مدیده در زمان متوکّل عبّاسی نیز حکم مبرم صادر که دوباره آن مقامات مقدسه را ویران کنند. باز به کلی محو و نابود نمودند و آن صحرا را شخم زدند و زراعت کردند حتی از ده فرسخی نمی گذاشتند کسی نزدیک برود. تا آن که حکومت و صدارت و وزارت به دست آل بویه افتاد و آل بویه از محبّان حضرت سیّدالشهدا روحی لَهُ الفدا بودند و چنان نفوذ و قدرتی حاصل کردند که از برای خلافت عبّاسی نفوذی نگذاشتند. امور جمیعاً در دست آل بویه بود و خلیفه در قصر خلافت به خود مشغول. در زمان آل بویه دوباره تعمیر قتلگاه کردند و همچنین مرقد منوّر حضرت امیر را دفعۀ ثالث باز انشاء نمودند..."
(3)
"یار مهربان من... اگر به دیدۀ حقیقت نظر نمائی، بلا، عطا بخشد و راحت و رَخاء، سستی و عَنا حاصل کند. زحمت در این سبیل، رحمت است و مشقّت عین راحت. هر چند جام، جام بلاست ولی صهباءِ موهبت کُبری. ملاحظه فرما شاعر عرب گفته است:
فِی السّابقینَ الاَوّلینَ مِنَ القُرُون لَنا بصائر. یعنی پیشینیان ما را بینش اند. نفوسی ایّام خویش را به کام دل و راحت جان گذراندند، چه ربح و سودی یافتند؟ و نفوسی تمام حیات در سبیل ربّ الآیات تحمّل انواع مشقّات فرمودند، چه زیانی دیدند؟ یزید پلید را مُلک وسیع و حشمت بی پایان و راحت جان چه مزیّتی بخشید و چه منفعتی دست داد؟ شاه شهیدان و سَروَر مظلومان حضرت سیّدالشّهداء را از بی سر و سامانی و زحمت و پریشانی و اسیری خانمانی و تجرّع کأس شهادت در سبیل ربّانی چه ضرر و ریانی وارد؟ فَاعْتَبروا یا اُولی الاَبصار." (4)
یادداشت ها:
1) حضرت عبدالبهاء، منتخباتی از الواح و آثار مبارکه ص 65-64
2) حضرت عبدالبهاء، منتخباتی از مکاتیب، ج 2، ص 225
3) حضرت عبدالبهاء، مائدۀ آسمانی، ج 9، صص 277-278
4) حضرت عبدالبهاء، منتخباتی از مکاتیب حضرت عبدالبهاء، ج 2، ص 203
هوالله ای دوست عبدالبهاء، قدری در بلایای اولیاءِ سَلَف نظر نما. حضرت سیّدالشّهداء روحی لِشَهادَتِهِ الفِدا، در دشت کربلا در دست اعداء محصور گشته، حتّی آب گوارا را مضایقه داشتند. حنجر مبارک به خنجر ظلم بریده شد و جسدهای مطهّر به خاک و خون آلوده گشت .سرهای بلند زینتِ رِماح شد و نفوس مقدّسی به تیغ جفا ریز ریز گردید. اموال به تاراج رفت و ارواح به معراج شتافت. مخدّرات بی تقصیر اسیر عشائر و اقوام شد و اطفال معصوم پایمال سُمّ ستوران گشت. ولی عاقبت این موهبت بود که آن حضرت به آن موفّق گردید و این نُحُوستِ ابدی بود که یزید در آن مستغرق گردید. پس معلوم شد که بلا در سَبیل الهی عین عطا است و عذاب، عَذب فُرات و عَلَیکَ التَّحیَّهُ وَ الثّناء. ع ع
(1 )
"ای مهتدی به نور هدی، اولیای الهی هر یک در این جهان فانی، جام بلائی نوشیدند و سَمّ جفائی چشیدند... ایّامی که به آسایش و راحت گذرد، نتیجه و ثمری ندارد. بالعکس اوقاتی که به مصائب و بلایا در سبیل الهی منتهی شود، در جمیع عوالم الهی حتّی نقطه تراب، نتایجش ظاهر و آشکار است. مثلاً ملاحظه نمائید که حضرت سیّدالشّهداء روحی لَهُ الفدا، سالها در این جهان بودند ولی از صبح تا ظهرِ مِحَن و بلایا و شهادت در ارضِ طف، نتیجه داشت. هیچ شنیدی ذکر ایّام سائرۀ سیّدالشّهدا را کسی بنماید؟ بلکه ذکر آن طلعت نورانی، محصور در ایّام بلایا و رزایاء کربلاست. فَاعتَبِروا یا اولی الاَبصار."
(2)
" ... ملاحظه نمائید که بعد از شهادت حضرت سیّد الشهدا روحی لَهُ الفداء در ایّام اُمَویین آثاری که در قتلگاه بود به کلّی محو کردند و آن صحرا را شخم زدند و زراعت کردند تا قتلگاه به کلّی مفقود شد.
هفتاد سال بر این منوال معدوم الاثر بود و اُمَویین نگهبان گذاشتند که مبادا کسی از یک فرسخی بتواند زیارتی نماید. در این هفتاد سال ابداً تقرّب به قتلگاه ممکن نبود. اگر نفْس متنبّهی مؤمن بود، از ده فرسخ توجه به قتلگاه می کرد و زیارت می نمود. این نیز در همین منوال محو و نابود نمودند.
بعد از آنکه بنی عبّاس خلافت امویه را محو نمودند و بر سریر سلطنت نشستند، اجازت دادند و در قتلگاه، مُحبّان حضرت، آثاری بنا کردند که دلالت بر موقعیّت آن محل می نمود. بعد از مدّتی مدیده در زمان متوکّل عبّاسی نیز حکم مبرم صادر که دوباره آن مقامات مقدسه را ویران کنند. باز به کلی محو و نابود نمودند و آن صحرا را شخم زدند و زراعت کردند حتی از ده فرسخی نمی گذاشتند کسی نزدیک برود. تا آن که حکومت و صدارت و وزارت به دست آل بویه افتاد و آل بویه از محبّان حضرت سیّدالشهدا روحی لَهُ الفدا بودند و چنان نفوذ و قدرتی حاصل کردند که از برای خلافت عبّاسی نفوذی نگذاشتند. امور جمیعاً در دست آل بویه بود و خلیفه در قصر خلافت به خود مشغول. در زمان آل بویه دوباره تعمیر قتلگاه کردند و همچنین مرقد منوّر حضرت امیر را دفعۀ ثالث باز انشاء نمودند..."
(3)
"یار مهربان من... اگر به دیدۀ حقیقت نظر نمائی، بلا، عطا بخشد و راحت و رَخاء، سستی و عَنا حاصل کند. زحمت در این سبیل، رحمت است و مشقّت عین راحت. هر چند جام، جام بلاست ولی صهباءِ موهبت کُبری. ملاحظه فرما شاعر عرب گفته است:
فِی السّابقینَ الاَوّلینَ مِنَ القُرُون لَنا بصائر. یعنی پیشینیان ما را بینش اند. نفوسی ایّام خویش را به کام دل و راحت جان گذراندند، چه ربح و سودی یافتند؟ و نفوسی تمام حیات در سبیل ربّ الآیات تحمّل انواع مشقّات فرمودند، چه زیانی دیدند؟ یزید پلید را مُلک وسیع و حشمت بی پایان و راحت جان چه مزیّتی بخشید و چه منفعتی دست داد؟ شاه شهیدان و سَروَر مظلومان حضرت سیّدالشّهداء را از بی سر و سامانی و زحمت و پریشانی و اسیری خانمانی و تجرّع کأس شهادت در سبیل ربّانی چه ضرر و ریانی وارد؟ فَاعْتَبروا یا اُولی الاَبصار." (4)
یادداشت ها:
1) حضرت عبدالبهاء، منتخباتی از الواح و آثار مبارکه ص 65-64
2) حضرت عبدالبهاء، منتخباتی از مکاتیب، ج 2، ص 225
3) حضرت عبدالبهاء، مائدۀ آسمانی، ج 9، صص 277-278
4) حضرت عبدالبهاء، منتخباتی از مکاتیب حضرت عبدالبهاء، ج 2، ص 203
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر