۱۳۸۷-۰۴-۰۹

ازدواج بهائی

ازدواج بهائی
ازدواج بهائی

ازدواج از نظر بهائیان پیوندی ابدی و ارتباطی هم جسمانی و هم روحانی ما بین زن و مرد است. ارتباط معنوی همسران سبب می شود که آنها بتوانند بحران های زندگی را با موفقیت پشت سر بگذارند و با استقامت، همراه و حامی یکدیگر در راه رسیدن به کمال باشند. اصل برابری حقوق زن و مرد سبب می شود که زن و شوهر در خانواده از جایگاه برابری برخوردار بوده و به یکسان مسئول سعادت عائلۀ خویش گردند. آنها در جمیع شئون شریک یکدیگرند و باید با مشورت، همفکری و همدلی، مسائل پیش روی خود را حل و فصل کنند.


یکی از مهم ترین کارکردهای ازدواج از نظر دیانت بهائی، بقای نسل و تربیت اولاد است. پدر و مادر مسئولیت تعلیم و تربیت فرزندانی را دارند که باید با معرفت الهی و حسن اخلاق و رفتار، زندگی کنند و سبب تکامل خود و خدمت به نوع بشر شوند.

خانواده به عنوان واحد و پایه جامعه، از تقدّس برخوردار است بنابراین تلاش در جهت حفظ و استحکام بنیان خانواده و ازدواج، اهمیت خاصی دارد. آئین بهائی، عفت و عصمت قبل و بعد از ازدواج، وفاداری و صداقت در روابط زناشویی را مورد تاکید قرار می دهد از این روی چند همسری و ازدواج موقت (متعه) مورد تائید این دیانت نمی باشد. اگر چه دیانت بهائی، امکان طلاق را هم برای مرد و هم برای زن به یکسان، قائل شده است ولی طلاق و جدایی در آثار بهائی به شدت نکوهش شده و تنها پس از کسب رضایت زوجین، و بعد از انقضای یک سال جدایی (ایام تربّص) حکم طلاق می تواند جاری شود.

احکام بهائی، ازدواج با سایر پیروان ادیان را نیز مجاز می شمارد. ازدواج خویشاوندی نه تنها توصیه نمی شود بلکه بهائیان به ازدواج با افرادی بدون هیچ انتساب فامیلی یا حتی قومی تشویق می گردند. زیرا اعتقادات بهائیان بر آن است که ازدواج، سبب ایجاد الفت و پیوند بین قبائل، اقوام و فرهنگ های گوناگون می شود و به رفع سوء تفاهمات کمک کرده و موجب آشتی و وحدت نوع بشر می شود.


دیانت بهائی جایگاه رفیعی برای پدر و مادر قائل است از این روست که ازدواج بهائی تنها با کسب رضایت زن و مرد به همراه والدین هر دو زوج امکان پذیر می گردد.

۱۳۸۷-۰۴-۰۶

تعالیم اجتماعی دیانت بهائی: تساوی حقوق مرد و زن

تساوی حقوق مردان و زنان
تعالیم اجتماعی دیانت بهائی: تساوی حقوق مرد و زن

یکی از تعالیم اساسی در دیانت بهائی، تساوی حقوق زنان و مردان در جمیع شئون است. آنچه زنان و مردان را از هم جدا می کند تنها تفاوت ها است و نه تمایزها به طوریکه در آثار بهائی زن و مرد به دو بال یک پرنده تشبیه شده اند همچنانکه اگر یکی از این بال ها ضعیف و ناتوان باشد، پرنده قادر به پرواز نیست، اگر در جامعه انسانی نیز زنان در سطحی پائین تر از مردان قرار بگیرند، نه تنها خود از آنچه شأن انسانی آنها است دور می شوند بلکه مردان هم از تکامل و پیشرفت باز می مانند. دیانت بهائی بر این باور است که آنچه زن و مرد را تا کنون از هم جدا کرده، تنها تفاوت در تربیت این دو جنس بوده است به طوریکه اگر زنان نیز مانند مردان از حق تحصیل و شرکت در اجتماعات و تصمیم گیری های مهم برخوردار باشند، استعدادهای آنها هر دو شکوفا شده و جامعه رو به تعادل و توازن خواهد گذاشت.

در آموزه های بهائی، زنان به خصوص در نقش مادر اهمیت بسزایی دارند چنانچه تربیت دختران بر پسران مقدم دانسته شده است زیرا دختران به زودی مادر می گردند و مادران به عنوان اولین مربیان انسان، نقش حیاتی در شکل گیری شخصیت کودک دارند و چه بسا که بنیان گذاران مدنیت بشر هستند زیرا تربیت و آموزش و پرورش در وهله نخست در دامان مادران بنیان گذارده می شود.

دیانت بهائی نقش تاثیرگذار زنان را در عرصه های مختلف زندگی برجسته می کند چنانچه حتی تحقق صلح بین المللی را منوط به حضور زنان در عرصه تصمیم گیری های خرد و کلان می داند. زنان باید جایگاه اصلی خود را در اجتماع بیابند و با تحصیل علم و دانش، اشتغال و ورود به میدان خدمت، خصایل بی بدیل زنانه خود را مانند همدلی، عشق و فداکاری وارد بافت اجتماع نمایند و ساختار قدرت سالار جهان امروز را به بنیاد مشورت و همدلی تبدیل نمایند.

۱۳۸۷-۰۴-۰۵

افزایش تبعیض علیه بهاییان در ایران

افزایش تبعیض علیه بهاییان در ایران

سایت دویچه وله: اردیبهشت ماه سال ۱۳۸۷شش تن از اعضای رهبری جامعه بهاییان در ایران دستگیر شدند. سخنگوی دولت ایران اعلام کرد، آنان به‌خاطر حفظ امنیت ملی دستگیر شده‌اند. مدافعان حقوق بشر می‌گویند که "دلیلی برای باور این ادعا وجود ندارد."

گزارشگران ویژه سازمان ملل متحد برای بررسی وضعیت آزادی انتخاب مذهب در ایران در گزارش خود آورده‌اند که در ایران حق آزادی وجدان، عقیده و مذهب رعایت نمی‌شود. عدم رعایت حق آزادی مذهب را از همان قانون اساسی ایران می‌توان بازشناخت، آنجا که مذهب شیعه اثنی عشری را مذهب رسمی کشور اعلام کرده‌اند و تنها مسیحیان و یهودیان و زرتشتیان را به عنوان اقلیت‌های مذهبی به رسمیت شناخته‌اند.

از زمان تأسیس جمهوری اسلامی ایران، همه اقلیت‌های مذهبی، حتی سنی‌ها هم که مسلمان‌اند، مورد تبعیض‌هایی به لحاظ حقوق شهروندی بوده‌اند. اما پیگرد و دستگیری و اعدام بهاییان درایران ابعادی دیگر داشته است. مدافعان حقوق بشر می‌گویند: «دولت ایران بارها دگراندیشان را به اتهام اقدام علیه امنیت کشور، دستگیر و زندانی کرده است. در اینجا پیگرد بهاییان به‌خاطر اعتقادشان به دینی دیگر مطرح است. و این نمونه‌ای است از نبود آزادی انتخاب مذهب در ایران». بهاییان با جمعیت حدود ۳۰۰ هزار نفر بزرگترین گروه اقلیت دینی در ایران هستند.

پیگرد و سرکوب بهاییان از ابتدای پدیداری این دین در دوره حکومت قاجار جریان داشته است. در دوره جمهوری اسلامی وقایعی که پنداشته می‌‌شد می‌رود تا به دست تاریخ سپرده شود، زنده شدند. سازمان عفو بین‌الملل مورد اعدام بیش از ۲۰۰ بهایی را در فاصله سال‌های ۱۳۵۷ تا ۱۳۷۱ ثبت کرده است. در همین دوره صدها بهایی دیگر نیز، با تحقیر و کتک و شکنجه روبرو گشتند.

اگر چه به گفته فعالان حقوق بشر شمار بهاییان اعدام و زندانی شده از سال ۱۳۷۶ کاهش یافته، با این همه در دوره جمهوری اسلامی، تبعیض علیه بهاییان در عرصه‌های مختلف تحصیلی و کاری همواره وجود داشته است.

جلوگیری از تحصیلات دانشگاهی بهاییان در ایران:
کامران عادلی، بهایی است و در آلمان زندگی می‌کند. وی درمورد تبعیض علیه بهاییان در عرصه تحصیلی می‌‌گوید: « محصلین و دانشجویان بهایی در این مدت اخیر بسیار اذیت شده‌اند. یعنی معلم‌ها یا کارمندان دیگر مدرسه به محصلین که در واقع کودکان هستند، آنقدر آزار روحی می‌دهند یا برایشان اشکال می‌تراشند، تا مثلا بگویند که من بهایی نیستم. دانشجویان که اصلا اجازه ورود به دانشگاه را ندارند و برای همین اصلا امکاناتی برای تحصیلات عالی ندارند. ولی با این همه همین دانشجویانی که برای تحصیل به خارج آمده‌اند، برای خدمت به وطن‌شان به ایران برمی‌گردند و باز هم دوست دارند که در ایران و برای وطن خودشان کار کنند.»

نرگس محمدی، در باره جلوگیری از تحصیلات دانشگاهی بهاییان و دادخواهی آنان گفت: « بخش عمده مراجعات بهایی‌ها به کانون مدافعان حقوق بشر در رابطه با دانشجویان است.»

کانون مدافعان حقوق بشر ایران از زمان بنیانگذاری خود موارد متعدد تبعیض علیه بهاییان را ثبت کرده است. نرگس محمدی، سخنگوی این کانون، در باره جلوگیری از تحصیلات دانشگاهی بهاییان و دادخواهی آنان گفت: « بخش عمده مراجعات بهایی‌ها به کانون مدافعان حقوق بشر در رابطه با دانشجویان است. مسئله دانشجویان به این شکل شده که به محض اینکه دانشجویان، حتی بعد از دادن کنکور و پذیرفته شدن و رتبه کافی را کسب کردن، رتبه علمی را می‌آورند و تعیین رشته را هم می‌کنند و حتی وارد دانشگاه هم می‌شوند، ولی به محض اینکه متوجه بشوند اینها بهایی هستند، اخراجشان می‌کنند. در بدو ورود هم اگر متوجه شوند که بهایی هستند، مانع ورود آنها به دانشگاه‌ها می‌شوند. بنابراین پس از تحصیلات دیپلم جوانان بهایی عموما برای ورود به دانشگاه مشکل جدی دارند. ما تقریبا بیش از ۲۰۰ پرونده دانشجو داریم که مانع از تحصیل آنها شده‌اند یا اخراجشان کرده‌اند.»

وکلای کانون مدافعان حقوق بشر گروهی از این پرونده‌ها را تاکنون پیگیری کرده‌اند، اما به نتیجه‌ای نرسیده‌اند. به گفته محمدی حتی یک مورد وجود نداشته که توانسته باشند دانشجو را به دانشگاه برگردانند.

کامران عادلی موارد دیگری از تبعیض علیه بهاییان را نام می‌برد و می‌گوید: «یک نمونه دیگر خراب کردن قبرستان‌های بهایی است که برای مثال پارسال با بولدوزر به یکی از قبرستان‌ها رفتند و تمام قبرها را خراب کردند و هر چه که در قبرها پیدا می‌شد با خاک یکسان کردند. امکان کار برای بهایی‌ها نیست. اگر خودشان مغازه‌ای مستقلا باز کنند، اذیت می‌کنند و مزاحم می‌شوند.»

در همین مورد نرگس محمدی گفت: «مواردی هم اخیرا داشته‌ایم که مثلا یک پزشک محل کارش به دلیل این گرایشی که دارد، پلمپ شده و مانع از کار آزاد آنها شده‌اند. یک چنین شکایت‌هایی هم به کانون مدافعان حقوق بشر شده است.» به گفته محمدی در این موارد هم کانون مدافعان نتوانسته است کاری برای بهاییان انجام دهد.

"بهاییان نه به خاطر مسائل امنیتی، بلکه به خاطر عقیده‌شان دستگیر شده‌اند"

از فروردین ماه امسال نامه‌های تهدیدآمیزی با امضای "سربازان گمنام امام زمان" به دست برخی از شهروندان بهایی، به‌خصوص در شیراز رسیده و موجب نگرانی آنان و مدافعان حقوق بشر شده است. با دستگیری ۶ تن از رهبران جامعه بهاییان در تهران و یک تن از آنان در مشهد، نگرانی‌ها در مورد تشدید وضعیت بهاییان و برخورد غیرقانونی با آنان، نسبت به چند سال اخیر، افزایش یافته است. از ۲۶ اردیبهشت ماه که این افراد بازداشت شده‌‌اند، تنها این خبر در مورد آنان به دست آمده که در زندان اوین هستند و خانواده‌هایشان برای دفاع از ایشان به کانون مدافعان حقوق بشر مراجعه کرده‌اند.

غلامحسین الهام، سخنگوی جمهوری اسلامی ایران، اعلام کرد که دستگیری این بهاییان دلیل ایدئولوژیک نداشته، بلکه برای حفظ امنیت کشور بوده است. اما سخنگوی کانون مدافعان حقوق بشر به موارد دیگری اشاره کرد که دولت ایران افراد را به اقدام علیه امنیت ملی کشور متهم کرده است: « ما نمی‌توانیم با قطعیت این اظهارات را قبول کنیم. به دلیل اینکه مثلا به طور مشخص در مورد معلمان که اعتراضاتشان کاملا صنفی بود، برای کم بودن درآمد ماهانه‌شان بود، یا در رابطه با زنان که به ‌طور مشخص به نابرابری قانونی علیه خودشان اعتراض می‌کردند، در دادگاه انقلاب به آنها اتهام اقدام علیه امنیت ملی و بر اساس آن اعلام جرم و مجازات تعیین شد. در حالی‌که همه وکلایی که رفتند و پرونده را دیدند، می‌دانستند که اساسا اقدام علیه امنیت ملی یا یک حرکت سیاسی با چنین حرکت‌هایی هیچ تناسبی نداشت و هیچ تناسبی بین جرم و مجازات هم وجود نداشت، در بعضی موارد که اساسا جرمی مرتکب نشده بودند. بنابراین چون در قوه قضاییه ما چنین سابقه‌ای را داریم، نمی‌توانیم نسبت به این اظهارات تردید نکنیم. بنابراین در مورد اتهامی هم که در مورد بهاییان گفته می‌شود ما نمی‌توانیم بپذیریم، مگر اینکه پرونده‌ها به طودر شفاف در اختیار وکلا قرار بگیرد، دلایل اتهام روشن شود تا بتوان در موردش اظهار نظر کرد، ضمن اینکه نوع بازداشت آنها فاقد وجاهت قانونی است و از همین جا می‌شود که در مورد این پرونده‌ها شک و تردید کرد.»

جامعه بین‌المللی بهاییان همراه با اعتراض به دستگیری ۷ رهبر جامعه بهاییان در ایران اعلام کرد که رهبران این مذهب نه به خاطر مسائل امنیتی، بلکه به خاطر عقیده‌شان دستگیر شده‌اند. دکتر عبدالکریم لاهیجی، نایب رئیس فدراسیون بین‌المللی جامعه‌های حقوق بشر، این گفته را تایید می‌کند. عبدالکریم لاهیجی در این مورد گفت: «این نمونه اخیر که هیئت مدیره جامعه بهاییان را دستگیر کردند – می‌دانید که در بهاییت روحانیت وجود ندارد و اینها برای رسیدگی به امور بهاییان هستند – اینها برای اعتقادشان دستگیر شدند، به‌خاطر اینکه آنان فعالیت سیاسی نداشتند که بگویند اینها ضد امنیت عمومی اقدامی کرده‌اند. این محدودیت بیشتری است برای بهاییان.»

اعتراض‌های سازمان‌های مدافع حقوق بشر به دستگیری بهاییان:
به گزارش فعالان حقوق بشر در ایران در هفته دوم خرداد ماه نیز سه تن از مسئولان جامعه بهایی ویلاشهر اصفهان و سه بهایی دیگر نیز در قائم‌شهر بازداشت شدند که از وضعیت آنان خبری در دست نیست.

پس از انتشار خبر دستگیری رهبران جامعه بهاییان آیت الله منتظری در پاسخ به پرسشی گفت که بهاییان چون اهل ایران‌اند، حق آب و گل دارند و از حقوق شهروندی برخودار هستند. و البته آیت الله منتظری در میان روحانیون ایران استثنا به شمار می‌آید.

دستگیری بهاییان در چند هفته اخیر موجی از اعتراض‌های سازمان‌های مدافع حقوق بشر را برانگیخته است. اتحادیه اروپا و وزارت امور خارجه آلمان نیز خواستار پایان دادن به پیگرد سیستماتیک بهاییان و تبعیض علیه آنان شدند. همچنین این موضوع در سمیناری که در روز دوشنبه (۹ ژوئن /۲۰ خرداد) به موازات کار اجلاس شورای حقوق بشر در ژنو برگزار شد، مطرح گشت. در این سمینار که توسط کمپین حقوق بشر ایران سازمان یافته بود، ۴ فعال حقوق بشر، خانم‌ها شیرین عبادی و نرگس محمدی و آقایان عبدالکریم لاهیجی و هادی قائمی شرکت داشتند که در مورد مهمترین موارد نقض حقوق بشر در ایران، از جمله پیگرد بهاییان گزارش دادند.

"مردم ایران در تلاش برای همزیستی صلح‌آمیز با یکدیگرند"

به گفته نرگس محمدی، سخنگوی کانون مدافعان حقوق بشر ایران، برخلاف درگیری‌هایی که دولت ایران با اقلیت‌های مذهبی، مثل بهاییان یا دراویش گنابادی ایجاد می‌کند، مردم ایران در تلاش برای همزیستی صلح‌آمیز با یکدیگرند. کامران عادلی به عنوان بهایی خواست خود را برای چنین همزیستی مسالمت‌آمیز این گونه بیان می‌کند: «در بسیاری از ممالک مختلف قوم‌ها و عشیره‌های مختلف دارند در کنار هم زندگی می‌کنند. در همین مملکت خودمان، ایران عزیز، اگر کسی بلوچ است، کرد است، گیلانی است، مازندرانی است، خراسانی است، آبادانی است یا ترک است، اینها همه در کنار هم در صلح و صفا، در یک مملکت به اسم ایران دارند زندگی می‌کنند و هیچ ایرادی نیست. نمی‌شود که یک دفعه به یکی‌شان بگوییم که تو دیگر به لهجه یا زبان خودت صحبت نکن. ادیان مختلف هم می‌توانند در کنار هم با صلح و صفا زندگی کنند، مثل باغی که گل‌های رنگارنگ دارد، چقدر قشنگ است، تا اینکه یک گروه از گل‌ها بیایند و همه گل‌های دیگر را خراب کنند که فقط آن گل آن رنگی بماند. می‌توانیم ایران را بهشت برین کنیم و این تنوع در نژادها، لهجه‌ها و زبان‌های مختلف و در ادیان مختلف باعث جلوه بیشتر مملکت‌مان بشود.»

لینک مطلب:

لینک مستقیم مطلب:

۱۳۸۷-۰۳-۳۱

تماس‌هاى كوتاه هفت زندانى بهائى ايرانى با خانواده‌هايشان

یاران ایران
تماس‌هاى كوتاه هفت زندانى بهائى ايرانى با خانواده‌هايشان

نيويورك
١٩ژوئن ٢٠٠٨ برابر با ٣٠ خرداد ١٣٨٧
سرويس خبرى مرکز جهانى بهائى

جامعۀ جهانى بهائى اطلاع يافته است كه به هفت عضو برجسته جامعۀ بهائى ايران كه زندانى هستند اجازه تماس‌هاى كوتاه تلفنى با خانواده‌هايشان داده شده است.

اين تماس‌ها نخستين ارتباط زندانيان بهائى پس از دستگيرى شش تن از آنها در حملات سحرگاهى به خانه‌هايشان در چهاردهم ماه مه است. هفتمين نفر در ماه مارس در شهر مشهد دستگير شده بود.

بنا به اطلاع جامعۀ جهانى بهائى به خانم‌ها مهوش ثابت و فريبا كمال‌آبادى در روز سوم ژوئن اجازه داده شده كه با خانواده‌هايشان تماس تلفنى بگيرند. خانم ثابت روز پنجم مارس در مشهد دستگير شد اما در بيست و ششم مه به زندان اوين، كه گمان مى رود سايرين نيز در آنجا زندانى هستند، منتقل شد.

بعدا تأييد شد كه آقايان جمال الدين خانجانى، عفيف نعيمى، سعيد رضائى، بهروز توكلى و وحيد تيز فهم نيز تماس‌هاى تلفنى كوتاهى با خانواده‌هايشان داشته اند.

هيچ اعلام جرمى عليه اين هفت نفر، كه مجموعه اعضاى هيأت هماهنگ كننده امور اوليه جامعۀ سيصد هزار نفرۀ بهائيان ايران هستند، صورت نگرفته است.

در سال ١٩٨٠ تمام نه عضو محفل روحانى ملى بهائيان ايران ربوده شدند كه چون پس از آن هيچ اطلاعى از وضعيت آنها به دست نيامده گمان مى رود به قتل رسيده باشند. يك سال پس از تشكيل مجدد اين محفل، هشت نفر از نه عضو آن دستگير و به قتل رسيدند.

غير از هفت عضو زندانى اين هيأت در تهران، پانزده بهائى ديگر نيز در ايران در بازداشت بسر‌می‌برند. بعضى از اين افراد اجازه تماس با بيرون را ندارند و اكثر آنها رسماً مورد اتهامى قرار نگرفته اند.


۱۳۸۷-۰۳-۲۷

سرزمین مقدس ایران

ایران، مطلع انوار
سرزمین مقدس ایران


بهائیان، کشور ایران را مقدس می شمارند. در آثار بهائی کشور ایران، تاریخ و تمدن بزرگ و بی بدیل آن و دانش و بینش مردمانش، بسیار ستوده شده است:

"... در ازمنۀ سابقه، مملکت ایران به منزله قلب عالم و چون شمع برافروخته بین انجمن آفاق منور بود. عزت و سعادتش چون صبح صادق از افق کائنات طالع و نور جهان افروز معارفش در اقطار مشارق و مغرب منتشر و ساطع. آوازه جهانگیری تاجداران ایران حتی به سمع مجاورین دایرۀ قطبیه رسیده و صیت سطوت مَلِک الملوکش، ملوک یونان و رومان را خاضع و خاشع نموده بود. حکمت حکومتش، حکمای اعظم عالم را متحیر ساخته و قوانین سیاسیّه اش، دستور العمل کلّ ملوک قطعات اربعه عالم گشته. ملت ایران مابین عالم به عنوان جهانگیری ممتاز و به صفت ممدوحۀ تمدن و معارف سرافراز. در قطب عالم مرکز علوم و فنون جلیله بود و منبع صنایع و بدایع عظیمه و معدن فضائل و خصائل حمیدۀ انسانیّه. دانش و هوش افراد این ملّت باهره، حیرت بخش عقول جهانیان بود و فطانت و ذکاوت عموم این طایفه جلیله، مغبوط عموم عالمیان..." (رساله مدنیه، حضرت عبدالبهاء، ص6).

ستایش بهائیان نسبت به ایران، علاوه بر شوکت و عظمت تمدّن ایران زمین، به علت بنیان گذاری تمدن روحانی و ظهور دو مظهر ظهور الهی در این سرزمین و انتشار تعالیم و آموزه های والای انسانی و اهتزاز پرچم صلح و دوستی بین ملل از این کشور نیز استوار است. ” حضرت بهاءالله و حضرت باب هر دو ايراني بودند و بيست هزار سي هزار ايراني در اين سبيل جانفشاني نمودند و من نيز ايراني هستم حتي با وجود اينكه شصت سال است از ايران خارج شده‌ام، هنوز راضي به آن نگشته‌ام كه عادات جزئية ايراني ترك شود. بهائيان ايران را مي‌پرستند نه همين حرف مي‌زنند شما نظر به عمل كنيد... امثال شما كه في الحقيقه خيرخواه دولت و ملّتند و در نيكنامي ايران مي‌كوشند و اهل دانشند، چنين نفوسي را من از خويش و پيوند خويش مي‌شمارم... براستي مي‌گويم كه من مشتاق ديدار تو هستم زيرا تو خدمت به ايران و ايرانيان مي‌نمائي و من از جمله ايرانيان هستم. “ ( پیام ملکوت، حضرت عبدالبهاء، ص 113)

آداب و سنن ایرانی نیز در آئین بهائی ستوده شده است برای مثال جشن نوروز، معادل آغاز سال بهائی و مصادف با عید صیام ( پس از 19 روز، روزه داری)، در تمام جهان توسط بهائیان گرامی داشته می شود.

بهائیان در جای جای جهان، نظر احترام و تکریم به ایران دارند و همچنانکه در آثار موسسین این آئین، تصریح و تاکید شده است، بهائیان در هر کجا که باشند، چه ایرانی و چه غیر ایرانی، برای اعتلا و سرافرازی این مرز و بوم در تلاشند: ”... احبای الهی را همواره دلالت و وصیّت نمائید که جمیع، شب و روز به آنچه سبب عزّت ابدیّۀ ایران است پردازند و در تحسین اخلاق و آداب و بذل همّت و مقاصدِ ارجمند و الفت و محبّت و ترقّی و اتّساعِ صناعت و زراعت و تجارت، سعی بلیغ و جهد عظیم مبذول دارند.“ (حضرت عبدالبهاء، امر و خلق، جلد 3، ص 290)


” اهل بها چه در ايران و چه در خارج آن، موطن جمال اقدس ابهي را پرستش نمايند و در احياء و تعزيز و ترقّي و ترويج مصالح حقيقيّة اين سرزمين، منافع و راحت بلكه جان و مال خويش را فدا و ايثار كنند." (شوقی افندی، توقیع 1925 خطاب به محفل طهران، توقیعات ج 1 ص 205) (پیام آسمانی، ج1 ص 78)

عشق و علاقه بهائیان به ایران چنان است که هزاران هزار نفر از بهائیان ایرانی با وجود تمام ناملایمات و سختی هایی که از طرف دولت یا متعصبین بر آنها وارد آمده است، باز هم راضی به خروج از کشور و مهاجرت به ممالک دیگر نشده اند و با صبر و استقامت در ایران، با وجود لطمات و زحمات بی شمار، سعی در احیا و آبادانی آن دارند.

بهائیان باور دارند که ایران، در آینده باز هم مهد علم و فرهنگ و مورد تکریم و احترام تمام حکومات عالم خواهد شد، زیرا تاج عزت ابدی این بار بر سر ایرانیان نهاده شده و خداوند ایران را مهد آئین آسمانی خود قرار داده است.


” ایران مرکز انوار گردد؛ این خاک، تابناک شود و این کشور، منوّر گردد و این بی نام و نشان، شهیر آفاق شود و این محروم، محرم آرزو و آمال و این بی بهره و نصیب، فیض موفور یابد و امتیاز جوید و سرافراز گردد. “

(منتخباتی از مکاتیب حضرت عبدالبهاء ج2 ص152)

۱۳۸۷-۰۳-۲۶

کاخ سفید بازداشت بهاییان در ایران را محکوم کرد.

خبرگزاری BBC: کاخ سفید بازداشت بهاییان در ایران را محکوم کرد.

گوردون جاندرو، سخنگوی کاخ سفید، دستگیری رهبران جامعه بهایی در ایران را محکوم کرد و خواستار آزادی فوری آنها شد.

در بیانیه آقای جاندرو آمده است: "سابقه حکومت ایران در مورد حقوق بشر شرم آور است. حدود یک ماه پیش حکومت ایران شش نفر از رهبران بهاییان را صرفا به دلیل مذهبشان بازداشت کرد."

آقای جاندرو در ادامه بیانیه کوتاه خود خواستار آزادی فوری این افراد شده و از حکومت ایران خواسته است "حق ابتدایی افراد برای انتخاب مذهب را به رسمیت بشناسد و از تعقیب قانونی جامعه بهایی در ایران دست بردارد."

مقام های ایرانی حدود یک ماه پیش شش نفر از رهبران بهاییان این کشور را بازداشت کردند. چند روز بعد از دستگیری این افراد غلامحسین الهام سخنگوی دولت و وزیر دادگستری ایران اعلام کرد باز داشت این افراد با اتهام های امنیتی بوده و "ربطی به مسائل عقیدتی ندارد."

غلامحسین الهام گفت: "این جریان، تشکیلاتی سازمان یافته است که علیه منافع کشور عمل می کند و با بیگانگان مخصوصا صهیونیست ها ارتباط دارد."

اما پس از آن جامعه بین المللی بهاییان دولت ایران را متهم کرد بازداشت رهبران این گروه در ایران را به دلیل تعصب مذهبی انجام داده است و نه چنانکه ادعا می کند به دلایل امنیتی. اتحادیه اروپا نیز به این بازداشت ها اعتراض کرده است.

جامعه بین المللی بهائیان فریبا کمال آبادی، جمال الدین خانجانی، عفیف نعیمی، سعید رضائی، بهروز توکلی، وحید تیزفهم و مهوش ثابت را به عنوان افراد بازداشتی نام برده است.

جمهوری اسلامی بهاییان را از پیروان ادیان رسمی کشور محسوب نمی کند و به خصوص در سال های اول پس از انقلاب، گزارش هایی از آزار بهاییان، از جمله بازداشت و اعدام و محرومیت آنان از حقوق اجتماعی، انتشار می یافت.

لینک خبر:
http://www.bbc.co.uk/persian/iran/story/2008/06/080614_bd-bahis-usa-reaction.shtml

۱۳۸۷-۰۳-۲۴

مقاله الهه بقراط در مورد وضعیت حقوق بشر در ایران

حقوق بشر
مقاله الهه بقراط در مورد وضعیت حقوق بشر در ایران

خانم الهه بقراط از فعالین حقوق بشر، در مقاله ای در کیهان لندن به بررسی وضعیت بهاییان در ایران پرداخته و می نویسد:«بهاييان همواره دستاويز شرايط نابسامان سياسی و اقتصادی قرار گرفته‌اند و حکومت‌ها تلاش کرده‌اند توجه جامعه و افکار عمومی را به سوی دشمنی جلب کنند که گويا در ميان آنها لانه کرده و مسبب فلاکت‌های اجتماعی و اقتصادی کشور است.»ایشان در ادامه به دستگیری شش تن از مدیران جامعه بهایی اشاره کرده ونقش بهاییان در ایران را شبیه یهودیانی می داند که در کشورهای اروپای شرقی و مرکزی و بویژه در آلمان هیتلری قربانی آن شدند.

الهه بقراط در باره اینکه چرا در ایران سعی مسوولین بر این است که بهاییان را جاسوس بیگانگان و مخصوصا اسراییل و آمریکا بدانند می گوید که این دو کشور حتی در ایران سفارتخانه هم ندارند و لذا وجود آنها هم ملموس نیست و لذا برای مردم ایران که تا گلو در مشکلات اقتصادی و بحرانهای اجتماعی و فرهنگی فرو رفته اند و اساسا اعتقادی به جنگیدن با این کشور و آن کشور ندارند و مخالف هزینه کردن در کشورهای دیگر هستند باید به گونه ای عمل کرد تا بتوان دشمنی با آمریکا و اسراییل را چنان تجسم بخشید که مردم ، آن را در کوچه و بازار و خیابان و در همسایگی خود احساس کنند و برای این منظور چه کسی مناسب تر از بهاییان؟

به اعتقاد بقراط، ایجاد حس بدبینی و سوء ظن نسبت به بهاییان به این علت است که هنوز در ایران این فکر وجود دارد که می توان روی عقب ماندگی ذهنی و فکری لایه هایی از جامعه حساب باز کرد و انها را در بوجود آوردن و حمایت از غائله هایی بکار برد که در تاریخ معاصر ایران فجایع باور ناکردنی در حق بهاییان آفریده اند.

خانم بقراط در بخشی دیگر از مقاله خود می نویسد که:«تنها در دوران سلسله پهلوی بود که بهاييان با به رسميت شناخته شدن حقوق برابر اقليت‌های مذهبی در کنار پيروان اديان ديگر در يک آرامش نسبی به سر بردند و با وجود دسيسه‌هايی که از سوی روحانيان متعصب اسلامی صورت می‌گرفت، توانستند چنان در جامعه ادغام شوند که شايد تنها در واپسمانده‌ترين لايه‌های فرهنگی جامعه و در سطحی بس محدود می‌شد مخالفت کور و آغشته با تعصبات و عادات مذهبی را با آنها مشاهده کرد. جمهوری اسلامی اما اين همزيستی مسالمت‌آميز و انسانی را زير و رو ساخت.»

باید توجه داشت که اگر چه به گفته خانم بقراط، بهاییان در دوران سلسله پهلوی در یک ارامش نسبی به سر می بردند اما این به هیچ عنوان به معنای «به رسمیت شناخته شدن حقوق برابر با اقلیتهای مذهبی» نبود. در همان دوره هم نام بهاییان به عنوان یک اقلیت رسمی در قانون اساسی قید نشده بود و خود این منشا دیگر تبعیضات بود. اما این یک حقیقت است که همان گونه که خانم بقراط تصریح کرده است، مادامی که تحریکاتی از جانب روحانیان متعصب صورت نمی گرفت بهاییان و مسلمانان و پیروان دیگر ادیان در سلسله پهلوی با یکدیگر در همزیستی مسالمت آمیز که نشان از اوج تفاهم و تساهل و آزاد اندیشی بود به سر می بردند.

خانم الهه بقراط در بخشهای دیگر از مقاله خود به نقض گسترده و آشکار حقوق بشر در مورد دیگر اقشار ایرانیان مانند مسلمانان سنی، مخالفان سیاسی، دگر باشان و دگر اندیشان می پردازد.

لینک خبر:
https://www.noghtenazar.org/index.php?option=com_content&task=view&id=507&Itemid

:متن اصلی مقاله خانم الهه بقراط


۱۳۸۷-۰۳-۲۲

بیت العدل اعظم

دارالتشریع - مقر بیت العدل اعظم

بیت العدل اعظم

پس از درگذشت حضرت شوقی افندی، هیئتی به نام "هیئت ایادی امرالله"، اداره امور جامعه جهانی بهائی را به طور موقت به عهده گرفتند. این هیئت پیش تر توسط ولی امرالله - شوقی افندی - انتخاب شده بودند و دو وظیفه خطیر "حفظ و صیانت جامعه بهائی" و "تبلیغ و انتشار آئین بهائی" را بر عهده داشتند.

بنیان گذاری و انتظام جوامع بهائی و تشکیل شوراهای انتخابی محلی و ملی که از زمان ولایت حضرت شوقی افندی آغاز گشته بود، تحت هدایت هیئت ایادی امرالله، به پختگی و اکمال لازم برای انتخاب و تشکیل هیئت بین المللی بهائی رسیدند. به این ترتیب در اردیبهشت ماه سال 1342 شمسی برابر ماه آوریل 1963 میلادی، در طی برگزاری انتخابات در سطح بین المللی، شورای 9 نفره به نام بیت العدل اعظم برای نخستین بار تشکیل شد. بیت العدل اعظم همچنان که در آثار حضرت بهاءالله تعیین شده است، بالاترین مرجع تصمیم گیری و هدایت جامعه جهانی بهائی است که اعضای آن، هر 5 سال یک بار، در طی انتخابات در سطح بین المللی توسط نمایندگان بهائیان جهان، برگزیده می شوند.

بیت العدل اعظم، بالاترین مرجع تصمیم گیری و اداره امور بهائیان، نهادی بی سابقه در تاریخ ادیان است. به طوریکه برای نخستین بار در تاریخ ادیان، بالاترین مرجع دینی نه یک فرد بلکه یک شورای منتخب رأی عمومی نمایندگان جامعه بهائی در سطح جهانی است.

بیت العدل اعظم (معهد اعلی)، علاوه بر هدایت و اداره امور بهائیان، وظیفۀ تشریع قوانینی که در آثار حضرت بهاءالله به آنها اشاره ای نشده است و یا بر عهده بیت العدل گذاشته شده است، را دارد و می تواند بنابر مقتضیات زمان قوانین جدیدی (غیرمنصوص در آثار و احکام حضرت بهاءالله) را وضع و یا نسخ کند.

۱۳۸۷-۰۳-۲۱

حضرت شوقی افندی (شوقی ربّانی)

حضرت شوقی افندی

حضرت شوقی افندی (شوقی ربّانی)

حضرت عبدالبهاء در وصیت نامه خود، نوۀ خویش، شوقی افندی (شوقی ربّانی) را به جانشینی خود انتخاب فرمودند. شوقی افندی در سال 1922 در سن بیست و چهار سالگی، اداره امور بهائیان را در سراسر عالم بر عهده گرفتند. ایشان که سالها پیش برای ادامه تحصیلات عالیه از بیروت به دانشگاه آکسفورد انگلستان رفته بودند، پس از صعود حضرت عبدالبهاء به حیفا بازگشته و قریب به سی و شش سال به عنوان " ولیّ امر الله "، اداره و انتظام امور بهائیان را عهده دار شدند.

در مدت ولایت ایشان، دامنۀ جامعه جهانی بهائی به بیش از دویست کشور و منطقه گسترده شد و اساس تشکیلات اداری و تحکیم قوانین و احکام دیانت جدید پی ریخته شد. خدمات حضرت شوقی افندی تنها به این موارد محدود نمی شد، ایشان با تبیین و توضیح آثار حضرت بهاءالله و حضرت عبدالبهاء، و بالاخص با ترجمه وزین آثار بهائی به زبان انگلیسی که امکان استفاده مردم غرب را نیز از عمق و محتوای آثار بهائی فراهم می کرد، نقشی حیاتی در تکوین و گسترش دیانت بهائی بر عهده داشتند.

از آثار مهم ایشان می توان به مجموعه های چند جلدی توقیعات، کتاب " قد ظهر یوم المیعاد "، مجموعه " قرن بدیع " و " ظهور عدل الهی " اشاره کرد. حضرت شوقی ربانی که مقام ولایت امر تنها مختص به ایشان بوده است، در سال 1957 میلادی و در سن شصت سالگی زندگی را بدرود گفتند. آرامگاه ایشان در شهر لندن قرار دارد.

۱۳۸۷-۰۳-۲۰

حضرت عبدالبهاء

حضرت عبدالبهاء

حضرت عبدالبهاء

فرزند ارشد حضرت بهاءالله، عبّاس، که پس از صعود پدر بزرگوارش لقب عبدالبهاء را برای خود برگزید، بنابر وصیّت پدرشان، جانشین و مبیّن آیات و آثار ایشان گشتند.

حضرت عبدالبهاء از سن هشت سالگی در حبس و تبعید با حضرت بهاءالله همراه بودند و سرانجام در سال 1909 میلادی پس از انقلاب "حزب جوانان ترک" که منجر به سقوط دولت عثمانی گردید، در سن شصت و چهار سالگی، از زندان و تبعید رهایی یافتند.

ایشان یک سال بعد از حیفا عازم مصر شدند و پس از یک سال اقامت، دوره سفرهای تبلیغی خود را به اروپا و آمریکا در سال 1911 میلادی شروع نمودند. ایشان در طی این سفر در کلیسا ها، کنیسه ها، دانشگاه ها، مراکز علمی و فرهنگی و مجامع عمومی به ایراد سخنرانی در مورد معرفی دیانت بهائی و هدف از تعالیم حضرت بهاءالله و نوید صلح و آشتی بین المللی پرداختند. حضرت عبدالبهاء در این سفر موفق شدند با عدۀ کثیری از اعاظم، دانایان و چهره های شاخص علمی و دینی در مغرب زمین دیدار کنند و ندای آئین جدید بهایی را به گوش اهل غرب برسانند.

حضرت عبدالبهاء سرانجام پس از آنکه تمام زندگی خود را در راه خدمت به امر یزدان و تبلیغ آئین جدید فدا کرده بودند، در سن هفتاد و هفت سالگی در شهر حیفا، به سال 1921 میلادی برابر با 1300 هجری شمسی به عالم باقی صعود نمودند.

حضرت عبدالبهاء از مقام و جایگاه ویژه ای در نزد بهائیان برخوردارند. ایشان نه تنها فرزند ارشد حضرت بهاءالله و جانشین ایشان بودند، بلکه به عنوان مرکز عهد و میثاق الهی شناخته می شوند. حضرت بهاءالله، موسس آئین بهائی طی اقدامی که در تاریخ ادیان بی سابقه بود، حضرت عبدالبهاء را در وصیت نامۀ خویش به طور منصوص و آشکار، جانشین خود، اعلان نمودند و بدین وسیله اجازه ندادند که انشقاق و چند دستگی در دیانت جدید، پس از صعودشان رخ دهد. حضرت عبدالبهاء تنها شخصی بودند که از طرف شارع دیانت بهائی، اجازه توضیح و تبیین آثار حضرت بهاءالله را داشتند و تنها مرجع اقتدا در بین بهائیان به شمار می آمدند.

از حضرت عبدالبهاء، آثار مکتوب بسیاری به جای مانده است که از مهم ترین آنها می توان به کتاب " مفاوضات "، " رسالۀ مدنیّه "، "رسالۀ سیاسیّه "، " مقاله شخصی سیاح " و مجموعه مناجات های ایشان اشاره کرد. مجموعه های چند جلدی مکاتیب و خطابه های ایشان در سفر به اروپا و آمریکا نیز از آثار مهم ایشان به شمار می روند.

حضرت عبدالبهاء از قریحه و طبعی بسیار دلنشین در نظم و نثر برخوردار بودند و اشعار زیبایی نیز به زبان فارسی، عربی و ترکی از ایشان به جای مانده است.

حضرت بهاءالله

روضه مبارکه - آرامگاه حضرت بهاءالله

حضرت بهاءالله

یکی از افرادی که از همان ابتدای ظهور حضرت باب در زمره مومنان و حامیان ایشان در آمد، میرزا حسینعلی نوری بودند. ایشان وزیر زاده و از اعیان مملکتی ایران به شمار می آمدند. پس از حمایت و پشتیبانی از آئین بابی، به لقب "بهاءالله" ملقّب شدند و در نشر و گسترش این دیانت کوشش بسیار کردند.

پس از شهادت حضرت باب و بعد از جریان تیراندازی یکی از بابیان به شاه به خونخواهی باب، ایشان به همراه بسیاری دیگر از مومنین سرشناس بابی دستگیر و به سیاهچال طهران که زندانی مخوف بود فرستاده شدند. پس از اثبات برائت، نه تنها ایشان، آزاد نگشتند بلکه به حکم شاه و فتوای علمای شیعه به بغداد تبعید شدند. حضرت بهاءالله قریب به ده سال در عراق به سر می بردند تا آنکه باز هم با شعله ور شدن آتش حقد و حسد علما و دربار قاجار و این بار به پشتیبانی دولت عثمانی، در سال 1863 میلادی به شهر اسلامبول (استانبول فعلی) تبعید گشتند. حضرت بهاءالله هنگام حرکت از بغداد به سمت اسلامبول؛ در باغ نجیبیه که به باغ رضوان معروف شد، مقام خویش را به عنوان موعود حضرت باب و فرستاده الهی برای هدایت و راهنمایی اهل جهان به سوی صلح، آشتی و وحدت و یگانگی، آشکار نمودند و آئین بهایی را بنیان گذاردند.

حضرت بهاءالله پس از چهار ماه اقامت در اسلامبول، این بار به شهر ادرنه تبعید گشتند و قریب به پنج سال در آن دیار زندگی می کردند. سرانجام در سال 1868 میلادی برابر با 1285 هجری قمری، به تحریک دشمنان و دسیسه سفیر کبیر ایران، از طرف دولت عثمانی به شهر عکّا در سرزمین فلسطین که هنوز در قلمرو دولت عثمانی قرار داشت ( امروزه این شهر بخشی از کشور اسرائیل به شمار می رود) تبعید و به حکم حبس ابد در زندان عکّا محکوم شدند. بیست و چهار سال از سالهای پایانی حیات حضرت بهاءالله در شهر عکّا در زندان و تبعید گذشت. ایشان در سال 1892 میلادی برابر 1309 هجری قمری در هفتاد و پنج سالگی به ملکوت اعلی صعود نمودند. آرامگاه ایشان در عکا، قبلۀ بهائیان است.

حضرت بهاءالله در طول رسالت خود و علیرغم زندان و تبعید، بیش از صد جلد کتاب و نوشته در زمینه های گوناگون از قبیل تفسیر آیات قرآن و کتب مقدسه قبل، وضع احکام و قوانین، سیاست و اداره امور مملکت، عرفان، حکمت و فلسفه، اخلاق و تربیت، مسائل اجتماعی و ... به زبان فارسی و عربی به رشتۀ تحریر در آوردند.

مهم ترین اثر حضرت بهاءالله " کتاب اقدس" به زبان عربی است که امّ الکتاب بهائیان به شما می رود و حاوی احکام و قوانین دور جدید و نیز مباحث کلی در مورد اصول اعتقادی، اخلاق، عرفان و فلسفه، مبادی اجتماعی و اداری است.از دیگر آثار حضرت بهاءالله " کتاب ایقان" به زبان فارسی است که در تفسیر و توضیح آیات کتب آسمانی پیشین و بیان رموز و اسرار نهفته در آنها و همچنین اثبات رسالت و حقانیت ظهورات الهیه و به خصوص حضرت باب، نگاشته شده است. از دیگر آثار مهم ایشان، الواح و نامه هایی است که خطاب به سلاطین و روسای کشورها و پیشوایان روحانی و علمای ادیان نوشته شده است. در این نامه ها حضرت بهاءالله، مقصود از ظهور خویش را بیان نموده، خود را موعود کتب آسمانی و پیامبران الهی خواندند؛ آئین شان را به آنها ابلاغ نموده و شناسایی و پیروی از تعالیمشان را که ضامن صلح و سلام و رستگاری نوع انسان است، خواستار گردیده اند.


حضرت باب

مقام اعلی - آرامگاه حضرت باب

حضرت باب

در نیمه قرن نوزدهم میلادی برابر با سده سیزدهم هجری قمری، زمانی که ایران غرق در خواب غفلت و بی خبری بود و سایه شوم اوهام و خرافات ذهن مردمانش را تیره و تار ساخته بود، جوانی بیست و پنج ساله از شیراز برخاست و خود را قائم آل محمد، ظهور فصلی نوین از کتاب پیوسته ادیان الهی و آغازگر نهضتی روحانی در آن اقلیم خواند.

رسالت حضرت باب در پنجم جمادی الاولی سال 1260 هجری قمری برابر 23 می 1844میلادی بنیان نهاده شد. حضرت باب از همان آغاز و به یاری پیروان محدود خود ناگهان چنان رستاخیزی در کشور به پا کردند که لرزه بر ارکان دولت و ملت افتاد. در جای جای این سرزمین، روشن دلانی که وعده ظهور حق را محقّق می دیدند بر نصرت امرش قیام نموده و حماسه هایی پر شور در زنجان، مازندران، نیریز، طهران و صدها شهر و روستای ایران آفریدند. تعالیم حضرت باب که ظهوری جدیدی را نوید می داد چنان روح و جان مؤمنانش را به هیجان آورده بود که حسادت و نگرانی اولیای دولت و علمای شیعه را برانگیخت. به طوریکه بدون تحقیق و جستجوی منصفانه، در هر جا که ندای ظهور باب بلند می شد، مردم را به ایذاء و آزار و قتل و غارت بابیان بر می انگیختند. تعالیم حضرت باب، پرده اوهام و خرافات را می سوزاند و ساختار استبداد و خودکامگی را در هم می شکست در دیانت باب دیگر جایی برای قشر روحانیون که مدتها بر جان و مال مردم سلطنت می کردند، نبود.

وضع احکام و قوانین جدید به دور از انتظار علمای شیعه، بر ترس و دلهره آنها از ریشه دواندن این آئین جدید می افزود چنانچه سرانجام پس از شش سال آزار و اذیت، حبس و تبعید حضرت باب، در نیمروز 28 شعبان 1266 هجری قمری برابر 9 جولای 1850 میلادی ایشان، توسط رای حکومت ناصرالدین شاه و امیرکبیر و با فتوای علمای تبریز، در میدان سربازخانه شهر، به همراه یکی از مؤمنان باوفایشان، در معرض 750 تیر جوخه آتش قرار گرفتند و اعدام شدند.

حضرت باب در طول رسالت بس کوتاهش کتب و نوشته های بسیاری به زبان های فارسی و عربی نگاشته اند. از مهم ترین آثار ایشان می توان به کتاب بیان فارسی، کتاب بیان عربی، کتاب قیوّم الاسماء به زبان عربی و دلائل سبعه به زبان فارسی اشاره کرد. حضرت باب گرچه در زمره پیامبران اولوالعزم و دارای کتاب آسمانی و شریعت مستقل هستند ولی ایشان بیش از آن خود را مبشّر ظهوری عظیم تر در آینده ای نزدیک می شمردند که برای آماده ساختن مؤمنان برای درک و پذیرش ظهور بعد، آمده بودند. ایشان در آثارشان از ظهور بعد به نام " مَن یُظهِرُهُ الله" ( کسی که خداوند او را ظاهر خواهد ساخت) و " بهاءالله" نام می برند.


۱۳۸۷-۰۳-۱۷

مشرق الاذکار (معابد بهائی)

دعا در دیانت بهائی از اهمیت بسزایی برخوردار است؛ چنانچه هر بهائی موظف است علاوه بر ادای فریضه نماز، دقایقی را در هر صبح و شام به ذکر پروردگار و تلاوت ادعیه و مطالعه و تفکر در آثار و آیات الهی مشغول شود. بنابر اهمیت جایگاه دعا، معابد بهائی تحت عنوان مشرق الاذکار هم اکنون در پنج قاره جهان برپا شده اند که با آمیزه ای از روح هنر و دیانت، نمادی هستند از نیاز انسان به دعا و راز و نیاز با خداوند.

مشرق الاذکار علاوه بر اینکه یک مرکز و کانون روحانی برای عبادت به شمار می رود، شامل موسسات وابسته ای نیز هست که به منظور خدمات بشردوستانه، آموزشى و ادارى در اطراف آن بنا می شوند.

مشرق الاذکارهای بهائی به روى همه مردم صرف نظر از دین، مذهب یا عقیده آنها باز است.

این بناها هرچند از نظر هندسى با يکديگر مختلف هستند ولى از لحاظ معمارى يک اصول کلى در آنها مراعات می شود- همه داراى ۹ طرف و يک تالار مرکزى گنبد مانند هستند، که همزمان از وحدت ذاتى نوع بشر و تنوع و گوناگونى آن حکايت می کند. برنامه هاى عبادتى ساده و متشکل از دعا و مناجات و تلاوت منتخباتى از آثار بهائى و کتب مقدسه اديان مختلف جهان است.

در اینجا تصاویری از مشرق الاذکارهای بهائی ارائه می شود:


مشرق الاذکار ویلمت
مشرق الاذکار ویلمت، شیکاگو، آمریکا


مشرق الاذکار کامپالامشرق الاذکار کامپالا، اوگاندا


مشرق الاذکار سیدنیمشرق الاذکار سیدنی، استرالیا


مشرق الاذکار فرانکفورتمشرق الاذکار فرانکفورت، آلمان


مشرق الاذکار پاناما سیتیمشرق الاذکار پاناما سیتی، پاناما


مشرق الاذکار آپیامشرق الاذکار آپیا، ساموآ غربی


مشرق الاذکار لوتوسمشرق الاذکار لوتوس، دهلی نو، هندوستان


مشرق الاذکار سانتیاگومشرق الاذکار سانتیاگو، شیلی

۱۳۸۷-۰۳-۱۵

اساتید برجسته ایرانی طالب آزادی زندانیان بهائی شدند

اساتید برجسته ایرانی طالب آزادی زندانیان بهائی شدند.

تورونتو، اونتاریو، 3 ژوئن 2008 (سرویس خبری بهائی کانادا):

پنج تن از رهبران ایرانی اندیشه مقیم تورونتو از دبیرکلّ سازمان ملل متّحد خواستند برای آزادی بهائیانی که سه هفته قبل دستگیر شدند اولیاء حکومت ایران را تحت فشار قرار دهد. آنها اگرچه خودشان اعضاء جامعهء بهائی نیستند، در نامه‌ای با عباراتی متین و متقن در خصوص بازداشت‌ها همراه با سایر موارد نقض حقوق بشر در ایران ابراز نگرانی نمودند.

این پنج تن عبارتند از پروفسور امیر حسن‌پور، پژوهشگر و استاد محقّق برجستهء ایرانی کردی‌تبار در دانشگاه تورونتو؛ هایده مغیثی، بانی اتّحادیه ملّی ایرانی زنان قبل از ترک ایران در سال 1984، جامعه‌شناس برجسته در دانشگاه یورک و مؤلّف سه جلد کتابهای "زنان و اسلام"، "نهضت طرفداری از حقوق زن و بنیادگرایی اسلامی" و "مردم‌گرایی و طرفداری از حقوق زنان در ایران" که توسّط روتلج، انتشارات دانشگاه آکسفورد و انتشارات مک‌میلان انتشار یافته است؛ شهرزاد مجاب، مؤلّف و مدیر مؤسّسه مطالعات زنان و جنسیت در دانشگاه تورونتو؛ سعید رهنما، که مفسّر مطبوعات، استاد علوم سیاسی در دانشگاه یورک و مدیر پیشین دانشکدهء سیاست و ادارهء امور عمومی؛ و محمّد توکّلی طَرقی، مؤلّف مقالات و کتب متعدّد از جمله "شکلی تازه بخشیدن به ایران:

شرق‌شناسی، غرب‌شناسی، تاریخ‌نگاری ناسیونالیستی"، و استاد تاریخ و مطالعات خاورمیانه در دانشگاه تورونتو. متن نامهء آنها ذیلاً نقل می‌گردد:

دوشنبه، دوم ژوئن 2008
جناب آقای بان کی مون، دبیرکلّ محترم سازمان ملل متّحد
عالیجناب

ما، دانشگاهیان کانادایی ایرانی‌تبار نگرانی خود از بازداشت مدیران جامعهء بهائی ایران که دو هفته قبل صورت گرفت، کتباً ابراز می‌داریم. اگرچه خود ما اعضاء جامعهء دینی مزبور نیستیم، امّا به عنوان ایرانی بر این باوریم که قابل قبول نیست که رژیم حاکم بر ایران نه محلّ بازداشت نفوس دستگیر شده را اعلام نماید نه اتّهامات رسمی را که دستاویز بازداشت آنها است بیان کند.

این جدید‌ترین اهانت به حقوق بشر پذیرفته شده در سراسر جهان به فهرست در حال افزایش موارد نقض حقوق بشری افزوده می‌شود که توسّط حکومت ایران علیه اقشاری که صرفاً مایلند فرصتی برای سعادت و آبادانی ایران به دست آورند ارتکاب شده است: یعنی روزنامه‎نگاران، رهبران دانشجویی، کسانی که برای پیشبرد حقوق زنان فعّالیت می‌کنند، رهبران کارگری، و سایر اعضاء آنچه که باید جامعهء مدنی پرتحرّک ایران باشد.

به قراری که اطّلاع داریم، در جدیدترین واقعه، روز چهارشنبه 14 مه 2008 مأمورین وزارت کشور ایران به منازل شش تن از هفت عضو گروهی که به هماهنگی امور جامعهء بهائی می‌پردازد، هجوم برده آنها را دستگیر کردند. این گروه، از زمان غیرقانونی اعلام شدن تشکیلات بهائی در سال 1983 تا کنون با اطّلاع حکومت ایران مشغول فعّالیت بوده است. هفتمین عضو اوایل ماه مارس دستگیر شده بود.

معتقدیم که جامعهء بین‌المللی، بخصوص از طریق دوایر سازمان ملل متّحد باید آنچه را که در توان دارد به کار برده اولیاء حکومت ایران را تحت فشار قرار دهد تا صیانت از حقوق بشر جهت امنیت و آزادی کلّیه مردم ایران را برقرار نماید.

تقاضا داریم که مقام دبیر کلّ اقدام عاجل به عمل آورده طالب آزادی مدیران جامعهء بهائی گردد و، شاید با مساعدت نهادهای مرتبط سازمان ملل متّحد که در اختیار اولیاء حکومت ایران قرار می‌گیرد، منطبق با میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی که ایران از جمله امضاءکنندگان آن است، در جهت حفظ حقوق بشر سایر گروه‌هایی که در حال حاضر در ایران تحت حمله قرار دارند اقداماتی به عمل آید.

با احترامات فائقه

پروفسور امیر حسن‌پور، دانشگاه تورونتو
پروفسور هایده مغیثی، دانشگاه یورک
پروفسور شهرزاد مجاب، دانشگاه تورونتو
پروفسور سعید رهنما، دانشگاه یورک
پروفسور محمّد توکّلی طرقی، دانشگاه تورونتو

گیرندگان رونوشت:
عالیجناب استفن هارپر، نخست وزیر کانادا
ریاست جمهوری اسلامی ایران، توسّط سفارت جمهوری اسلامی ایران
نمایندهء ایران در سازمان ملل متّحد، عالیجناب سفیر، آقای محمّد خزائی
هیأت نمایندگی دائمی جمهوری اسلامی ایران در ژنو، عالیجناب سفیر آقای علیرضا معیوری
دفتر کمیساریای عالی حقوق بشر، بانو لوئیز آربور
شورای حقوق بشر سازمان ملل متّحد

لینک خبر:

لینک مستقیم خبر به زبان انگلیسی:

۱۳۸۷-۰۳-۱۴

بیانیه کمیسیون بین المللی حقوق دانان

بیانیه کمیسیون بین المللی حقوق دانان:

انتشار فوری / ژنو، دوم ژوئن 2008

ایران – کمیسیون بین‌المللی حقوقدانان از اولیاء حکومت ایران می‌خواهد اذیت و آزار مدیران دین بهائی را متوقّف سازند.

کمیسیون بین‌المللی حقوقدانان امروز اعلام نمود، "شش تن از مدیران دین بهائی در ایران، که روز 14مه 2008 خودسرانه دستگیر شده و بدون حق ملاقات و تماس با بیرون در بازداشت به سر می برند،، باید بلافاصله آزاد گردند یا به لحاظ حقوقی به جرمی آشکار متّهم شوند."

یکی از مقامات ایرانی به نهاد خبری محلّی اعلام نمود که، "شش مدیر غیر رسمی دین بهائی در ایران علیه مصالح ملّی فعّالیت داشتند." او افزود، "آنها به دلایل امنیتی و نه به دلیل اعتقاد مذهبی‌شان، بازداشت شدند." امّا، بنا به اطّلاعات معتبر، کمیسیون معتقد است که شواهد کافی برای اثبات این نکته وجود دارد که آنها در رابطه با فعّالیت‌های مسالمت‌آمیز در مقام اعضاء گروه هماهنگ‌ کنندهء ملّی بهائیان ایران دستگیر شده‌اند.

بازداشت شدگان، که گزارش شده در دوایر نهادهای اطّلاعاتی نگهداری می‌شوند، دارای نمایندهء حقوقی نیستند و اجازه ندارند با خانواده‌های خود ارتباط داشته باشند.

کمیسیون بین‌المللی حقوقدانان اظهار داشت، "اگر اولیاء حکومت ایران آنها را به جرم مشخّصی متّهم نکنند و در محکمهء مستقلّ و بی‌طرفی حاضر ننمایند، باید بلافاصله آنها را آزاد کنند. زمینه‎های بازداشت آنها باید بلافاصله و آشکارا اعلام گردد، و باید به آنها اجازه داده شود با وکلا و خانواده‌های خود تماس حاصل نمایند."

کمیسیون بین‌المللی حقوقدانان از دست اندرکاران حکومت ایران می‌خواهد بنابر وظایف و تکالیف حقوق بشر بین‌المللی عمل نمایند و تضمین دهند که این افراد بر مبنای اعتقادات خود در بازداشت به سر نمی‌برند. آزادی دین و وجدان بهائیان به شدّت محدود است و این محدودیت در تجاوز واضح از میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی اِعمال می‎گردد که ایران مُهر تأیید بر آن نهاده و ملزم به رعایت آن است. میثاق مزبور به طور اخصّ در مادّهء 18 قید می‌کند که، "همه حقّ آزادی اندیشه، وجدان و دین خواهند داشت. این حق شامل آزادی گرایش به دین یا عقیده به انتخاب خود شخص، و آزادی فردی یا جمعی و علنی یا خصوصی در ابراز دین یا عقیدهء خود در نیایش، اجرای شعائر و تعلیمات دینی خویش می‌گردد."

کمیسیون به اولیاء حکومت ایران توصیه می‌کند به مجموعه قوانین مربوط به رویهء قضایی احترام بگذارند. طبق این مقرّرات شخص بازداشت شده حق دارد که سریعاً از دلایل دستگیری یا بازداشت خود مطّلع گردد.


لینک مطلب:

کمیسیون دیده بان حقوق بشر: نامه سرگشاده به رئیس جمهور ایران

حقوق بشر


کمیسیون دیده بان حقوق بشر: نامه سرگشاده به رئیس جمهور ایران

رئیس جمهور اسلامی ایران

پاریس، اول ژوئن 2008

عالیجناب،

ما این نامه را به منظور ابراز نگرانی شدید خود از سرنوشت هفت تن از اعضای جامعه بهائیان که هم اکنون در زندان بسر می برند، می نویسیم.

خانم فریبا کمال آبادی، آقای جمال الدین خانجانی، آقای عفیف نعیمی، آقای سعید رضائی، آقای بهروز توکلی و آقای وحید تیزفهم در تاریخ 14 مه 2008 در تهران توسط مامورین وزارت اطلاعات دستگیر شدند. آنها اعضای گروه هماهنگ کننده ملی بهائیت در ایران هستند. این گروه با اطلاع حکومت تاسیس شد و هدف از آن کمک به جامعه 300 هزار نفری بهائیان در کشور است. یکی دیگر از اعضای این کمیته بنام خانم مهوش ثابت در مارس 2008 در مشهد دستگیر شده و بنا بر گزارش ها وی همچنان در حبس است.

ما از مسئولین جمهوری اسلامی ایران مصرانه می خواهیم مکان حبس این هفت نفر، اتهام های دقیقی که علیه آنها مطرح شده و تاریخ محاکمه آنها را به اطلاع برسانند. ما همچنین از شما مصرانه می خواهیم به ناظران مستقل بین المللی اجازه دهید بر محاکمه آنها نظارت داشته باشند. حق محاکمه عادلانه شامل جلسه استماع علنی، منع تبعیض دینی و حق آزادی مذهب است. این حقوق همگی در میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی که توسط ایران تصویب شده، آمده است.

ما ابراز امیدواری می کنیم شما به این موارد بذل توجه نمایید و در انتظار پاسخ سریعتان هستیم. با کمال احترام،

خانم سوهیر بالحسن
رئیس فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر

آقای جو استورک
معاون بخش خاورمیانه و شمال آفریقا، دیده بان حقوق بشر

(لینک مستقیم مطلب: http://hrw.org/persian/docs/2008/06/01/iran19006.htm)

اصول اعتقادی دیانت بهائی

اصول اعتقادی
برخی از اصول اعتقادی دیانت بهائی:

خداوند

بهائیان معتقدند که خداوند خالق جهان و موجودات، ذاتی فارغ از درک انسان ها است. ذاتی مقدس، پاک و قادر مطلق که انسان ها را به صرف محبت و عشق آفریده است تا او را بشناسند و دوست بدارند.

دیانت بهائی بر این باور است که خداوند وجودی خارج از ادراک انسان است به طوری که هیچ انسانی هر قدر هم که در کمالات ترقی کرده باشد هرگز نمی تواند به معرفت حقیقی خداوند نزدیک شود. شناخت خداوند تنها از طریق ادراک صفات او در جهان خلقت و جوهر انسانی و نیز از طریق فرستادگان او یا به تعبیری مظاهر ظهور (پیامبران) ممکن است.


ظهور ادیان

رابطه خداوند با انسان از طریق پیامبران برقرار می شود. خداوند برای تربیت و راهنمایی انسان در راه رسیدن به کمال بشری، در زمان های مختلف فرستادگانی را با تعالیم و احکام فردی و اجتماعی به سوی مردمان می فرستد تا تاسیس دیانتی جدید و تمدنی نوین کنند و انسان را هر چه بیشتر به تکامل برسانند. ظهور ادیان، امری همیشگی است زیرا انسان همواره نیاز به راهنمایی از سوی خداوند دارد و خدا هرگز انسان را به حال خویش رها نمی سازد و فیض خود را از او قطع نمی کند. با گذشت زمان و تغییر و تکامل انسان، خداوند شریعتی جدید مطابق با نیازها و قابلیت های انسان نوین برای بشر تاسیس می کند و تعالیم و احکامی به مقتضای زمان، مکان ، استعداد و درک انسان ها به ارمغان می فرستد تا داروی دردهای بشر باشند. بنابراین دیانت بهائی تمام ادیان را در اصل و بنیاد واحد می داند و تفاوت آنها را تنها در احکام و دستوراتی می داند که بنابر مقتضای زمان و استعداد انسان های آن دوران وضع شده اند و با ظهور دیانت بعد تغییر و تکامل می یابند.


زندگی پس از مرگ

دیانت بهایی نیز مانند سایر ادیان، انسان را متشکل از جسم و روح می داند که پس از مرگ و نابودی جسم، روح انسان همچنان باقی خواهد ماند. در اعتقادات بهائی، رابطه روح با جسم به رابطه خورشید و آینه تشبیه شده است. همچنان که انعکاس خورشید در آینه به معنای پایین آمدن خورشید و جای گرفتن آن در آینه نیست، روح نیز با انعقاد نطفه انسان، توجه و تعلق به جسم پیدا می کند و پس از مرگ تنها تعلق خود را به جسم از دست می دهد و همچنان به بقای خود ادامه می دهد و این چنین نیست که به جسم وارد یا از آن خارج شود.

جهان پس از مرگ، جهانی مادی نیست و جسم انسان تنها تعلق به این جهان دارد و در جهان بعد نیازی به جسم و ماده نیست. در دیانت بهائی رابطه انسان در این جهان و جهان بعد به فرق عالم جنینی و عالم پس از تولد تشبیه شده است همچنانکه جنین در بطن مادر قادر به درک جهان خارج از رحم نیست ما نیز در این دنیا قادر به درک جهان پس از مرگ و کیفیت روح نیستیم. بهائیان معتقدند آنچه در ادیان سابق در مورد زنده شدن مردگان، بهشت، جهنم و کیفیات آنها ذکر شده، تنها جنبه تمثیلی داشته و به مقتضای ادارک انسان ها در آن دوران، برای درک بیشتر جهان بعد بوده است و الّا جهان پس از مرگ، مادی نیست. در اعتقادات بهائیان، بهشت رضایت خداوند و جهنم دوری از فضل او است. بهائیان معتقدند که احکام الهی را تنها باید به خاطر دوست داشتن و معرفت خداوند انجام داد نه به امید پاداش و ثواب بهشتی و نه از ترس عقاب و عذاب جهنم .

۱۳۸۷-۰۳-۱۳

تعالیم اجتماعی دیانت بهائی: ترک تعصبات جاهلیه

ترک تعصبات جاهلیه

تعالیم اجتماعی دیانت بهائی: ترک جمیع تعصبات



تعصب یا به تعبیری دیگر حبّ و بغض کورکورانه، مادر بسیاری از مشکلات فردی و اجتماعی جهان کنونی است. به طوری که اگر اکثر جنگ ها و خونریزی ها و دشمنی ها را ریشه یابی کنیم حتماً جای پای تعصب و جهل را خواهیم یافت. تعصب به این معنا است که بدون آنکه با بی طرفی و انصاف به جهات مثبت یا منفی مسئله ای توجه کنیم یا در صدد تحقیق و بررسی آن برآئیم، بدون فکر یا آن را رد می کنیم و یا از آن دفاع می نمائیم. تعصب در هر شکل و موضوعی که باشد باز باعث اختلاف، دوری و نهایتاً دشمنی و جنگ است. تعصب نژادی که باعث می شود گروهی از افراد بشر را برتر و گروهی دیگر را پست بدانیم؛ تعصب جنسی که بدون توجه به قابلیت های فردی، مرد یا زن را بالاتر یا پائین تر از دیگری می داند؛ تعصب قومی که سبب دوری و اختلاف مردمان اقوام گوناگون می گردد؛ تعصب زبانی که افرادی با زبان های مختلف را از هم منزجر می سازد؛ تعصب دینی که گروهی از انسان ها را نجس یا کافر تلقی می کند؛ تعصب وطنی که سبب جنگ و لشکر کشی و منفعت طلبی کشوری و استثمار سایر ممالک می گردد؛ همگی انواعی از تعصب هستند که هادم بنیان انسان به شمار می روند.


دیانت بهائی تعصب را به هر شکلی که باشد مردود می داند و انسان ها را به کنار گذاشتن تعصبات و ارتباط با یکدیگر صرف نظر از نژاد، رنگ پوست، زبان، دین و ملیّت فرامی خواند. انسان ها فارغ از تمام تفاوت هایشان، قابل احترام هستند و از تمام حقوق انسانی بهره مند می باشند و نمی توان گروهی را از داشتن حقوقی منع کرد به صرف اینکه با سلیقه یا طرز فکر گروه دیگری همخوانی ندارند. در دیانت بهائی انسان ها به گل های یک باغ تشبیه شده اند همچنانکه تفاوت در رنگ و بوی گل ها سبب زیبا تر شدن باغ می گردد، تفاوت در رنگ و فرهنگ و اندیشه انسان ها نیز سبب غنی تر شدن تمدن انسان و تعالی و تکامل هرچه بیشتر آنها می گردد.

تعالیم اجتماعی دیانت بهائی: تطابق دین با علم و عقل

تطابق دین با علم و عقل

تعالیم اجتماعی دیانت بهائی: تطابق دین با علم و عقل


در دیانت بهائی عقل و خرد، بزرگترین ودیعه الهی شمرده می شود و علم جایگاه ویژه ای دارد به طوری که علم به بال پرواز انسان و نردبان صعود و کمال تشبیه شده است. بهائیان معتقدند که چون انسان دارای دو بعد جسم و روح است، به علم و دین هر دو نیاز دارد تا هم از نظر مادی و هم از نظر معنوی تربیت شود و به کمال برسد. در آثار بهائی، علم و دین به دو بال یک پرنده تشبیه شده اند که انسان بدون یکی از آنها قادر به پرواز و اوج گیری نیست. بنابراین برای آنکه بین این دو بال توازن و تعادل برقرار باشد تا انسان بتواند به اوج پرواز کند، دین و علم باید با هم در تطابق و هم سو باشند. می توانیم تاثیرات عدم تطابق علم و دین را در جهان امروز به خوبی مشاهده کنیم. پیشرفت علم بدون دین بیش از آنکه در جهت رفاه عالم و رفع مشکلات انسان پیش رود، سبب تولید روزافزون ابزار های پیشرفته جنگی و سلاحهای شیمیایی، میکروبی و اتمی شده و تکنولوژی و پیشرفت را نه در جهت خدمت بلکه در سمت نابودی انسان نشانه گرفته است. از سوی دیگر تمسک صرف به دین و بی توجهی به عقل و خرد انسان، نیز سبب آلوده شدن دامن دین به خرافات و شایعات بی اساس گشته است. به طوری که هر چه اعتقاد فردی به امور خارق العاده و عجیب و غیر منطقی بیشتر باشد، او خود را دیندار تر می پندارد.


عدم تطابق علم و دین سبب شده که مغزهای متفکر علمی دین را تنها خرافه و یاوه ای بیش ندانند و در آن سو نیز مومنین به ادیان، با علم و دانش در ستیز باشند. دیانت بهائی بر خرافات خط بطلان می کشد و آنچه که در کتب آسمانی ادیان سابق در مورد جن و پری، شیطان ، بهشت و جهنم ، قیامت و عالم بعد آمده است را تنها تمثیل و تشبیهاتی می داند که برای کمک به درک هر چه بیشتر مسائل الهی مطابق با شعور و درک انسان در قرون قبل می داند که انسان عصر حاضر با چنین سرعت پیشرفتی در علم و دانش و بینش نمی تواند اعتقادی به چنین خرافاتی داشته باشد. در صورتی که انسان بتواند بین اعتقادات دینی خود و دانش و بینش خود نسبت به جهان و امور مادی آن تطابق و توازنی ایجاد کند قادر خواهد بود هر چه سریع تر به کمال خود نزدیک تر شود.

۱۳۸۷-۰۳-۱۲

تعالیم اجتماعی دیانت بهائی: تحری حقیقت و ترک تقالید

تحری حقیقت و ترک تقالید

تعالیم اجتماعی دیانت بهائی: تحری حقیقت و ترک تقالید


یکی از مهم ترین تعالیم دیانت بهائی، تحری حقیقت به صورت فردی است. به این معنا که هر انسانی مسئول است خود به دنبال کشف حقیقت باشد و نباید عقاید دیگران را به صرف تقلید و کورکورانه بپذیرد. دیانت بهائی برای فردیت انسان احترام قائل است و او را دارای این استعداد و قابلیت می داند که خود به تنهایی بتواند با تفکر و تعمق و آزمون و کسب تجربه به درک و معرفت نائل شود و نیازی نیست که برای درک دین و معرفت یا رابطه با خداوند به آراء دیگران متکی باشد. بنابراین در دیانت بهائی تقلید نهی شده است و هر انسانی موظف به تحقیق و کشف حقیقت به طور فردی شده است. به طوریکه در این دیانت هیچ فردی در مقام روحانی ( کشیش، یا مرجع تقلید یا ...) قرار نمی گیرد و افراد خود باید با تحقیق و تفکر و مطالعه آثار و آیات الهی، راه خود را بیابند و استنباط شخصی خود را به کار گیرند. تأویل و تفسیر آیات الهی در دیانت بهائی ممنوع است و هیچکس نمی تواند استنباط شخصی خود را که مبتنی بر درک و توانایی فردی اوست، به دیگران تحمیل کند. احکام بهائی به صورتی روشن و واضح وضع شده اند و در مورد مسائل معرفتی و اصول اعتقادی نیز تنها درک و استنباط شخصی هر کس بنابر استعداد او قابل احترام است.